يا وجود ندارد ؟ اقبال متوجه اين نكته شده كه اسلام هم در ميان مسلمين وجود دارد و هموجود ندارد اسلام وجود دارد به صورت اينكه ما میبينيم شعائر اسلام در ميانمسلمين هست ، بانگ اذان در ميان مردم شنيده میشود ، موقع نماز كه میشودرو به مساجد میآورند ، مردههاشان را به رسم اسلام دفن میكنند ، براینوزادهايشان به رسم اسلام تشريفاتی قائل میشوند ، اسمهايشان غالبا اسمهایاسلامی است ، محمد است ، حسن است ، حسين است ، عبدالرحيم و عبدالرحمناست ولی آنچه كه روح اسلام است در اين مردم وجود ندارد روح اسلام درجامعه اسلامی مرده است اين است كه معتقد میشود به تجديد حيات اسلامی ، واينكه حيات اسلامی را بايد تجديد كرد و امكان تجديدش هست چون اسلامنمرده است ، مسلمين مرده اند اسلام نمرده است ، چرا ؟ چون كتابآسمانيش هست ، سنت پيغمبرش هست ، و اينها به صورت زنده ای هستند ،يعنی دنيا نتوانسته بهتر از آنها بياورد آنچه قرآن آورده هيئت بطليموسنيست كه بگوئيم نظريه ديگری آمد و آن نظريه را نسخ كرد ، نظريه طبيعياتمبتنی بر عناصر چهارگانه نيست كه بگوئيم علم امروز آمد و گفت آن عناصرچهارگانه شما همه مركبند و عنصر نيستند و عناصر بيش از اين حرفهاست نه، خود اسلام زنده است با تكيه گاه و مبنای زنده ، پس نقص كار در كجاست؟ نقص كار در تفكر مسلمين است يعنی فكر مسلمين ، طرز تلقی مسلمين ازاسلام به صورت زنده ای نيست ، به صورت مرده است مثل اين است كه شمابذر زنده ای را به شكلی بر خلاف اصول كشاورزی زير خاك كنيد كه |