در اينجا بعضی از مفسرين گفته اند كه يعنی اين چنين خداوند حق و باطلرا مثال میزند ، بعضی ديگر گفته اند اين چنين خداوند حق و باطل را بهيكديگر میزند ، يعنی اين چنين ميان حق و باطل تصادم و برخورد واقع میشودبرخورد حق و باطل چيزی است نظير برخورد آب و كف . « فاما الربد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث فی الارض »(1).و اما كف میرود و نيست و نابود میشود و اما آنچه به مردم سود میرسانددر زمين باقی میماند به اصطلاح ادبی اينجا حكمی را معلق به صفتی كرده است، يعنی اين صفت علت آن حكم است نفرموده آب باقی میماند ، فلز باقیمیماند ، بلكه میفرمايد آنچه برای مردم نافع است از آن آب و فلز ، بهاعتبار نافع بودن باقی میماند ، به دليل اينكه نافع است ، خير است ،سودمند است باقی میماند يعنی بقا ، از آن نافع بودن و سودمندی است ،بیسودها ، بیخاصيتها ، بیفايده ها حذف شدنی و از بين رفتنی و محكوماند« كذلك يضرب الله الامثال »( 2 ) ، خدا مثلها را اين چنين بيان میكنداز اين مثال چند نكته جالب استفاده میشود : الف : نمود داشتن باطل و اصيل بودن حق « فاحتمل السيل زبدا رابيا »( 2 ) يعنی كف روی آب را میگيرد ومیپوشاند ، به طوری كه اگر آدم جاهلی بيايد نگاه كند و از ماهيت قضيهخبر نداشته باشد ، كف خروشانی را میبيند كه در حركتپاورقی : 2 - 1 - سوره رعد ، آيه . 17 |