چون حرف رهبر و ايدئولوگ اصلی آنها است نمیخواهند آن را رد كنند وبروی خودشان بياورند و ناچارند در تبليغات خود از آن ياد كنند . چرا ماركسيستها تاريخ را تاريك معرفی میكنند ؟ ماركسيستها كوشش دارند تاريخ بشريت را سياه و ظلمانی جلوه دهند ،تاريخ را تاريك معرفی كنند ، آنها فقط فجر تاريخ ، يعنی دوره اشتراكاوليه را نورانی به حساب میآورند و همچنين نهايت تاريخ يا دوره كمونثانويه را ! و تمام تاريخ بشريت را از بدو پيدايش مالكيت خصوصی ، دورهحكومت باطل و ظلم و فساد و شرارت و خونريزی و خدعه و نيرنگ و دروغمیپندارند ، و جريانهای حقيقی را كه در تاريخ بشريت پيدا شده چنين توجيهمیكنند : اين جريانها نيرنگ بوده است ، ظلمتی بوده است بر روی ظلمتها، حتی اديان و پيامبران نقشی نداشته اند ، اينها بشر را نساخته اند ، بشراينها را ساخته و اينها وسيله ای بوده اند در دست بشر برای ظلمها ،تحميق ها ، ترياك توده ها اگر كسی دم از عدالت و حق زده حتما كاسه ایزير نيم كاسه اش بوده است مگر چنين چيزی امكان دارد كه در دوره مالكيتخصوصی كسی واقعا طرفدار حق و حقيقت و عدالت باشد ؟ البته گاهیماركسيستها قبول میكنند كه در تاريخ نهضتهائی از طرف محرومان میشده ( هرچند محرومان طرفدار حقوق خودشان بوده اند نه طرفدار عدالت ، منتهی اگرعدالت اجرا شود با حقوق آنها تطبيق میكند ) ولی اين نهضتها در دوره ایكه توليد ، مالكيت خصوصی يا |