نمیتوانم با شكم سير بخوابم . نه تنها همسايه ديوار به ديوار را میگفت ، بلكه میگفت : « و لعلبالحجاز او اليمامة من لا طمع له فی القرص » ( 1 ) . شايد در حجاز گرسنهای باشد كه اين قرص نان گيرش نيايد ، شايد در يمامه ، كناره های خليجفارس گرسنه ای باشد كه همين قرص نان هم گيرش نيايد ، چطور من با شكمسير بخوابم ؟ اين است معنی زهد كه نظير اين را اگر پيدا كرديد انسانيتبه آن افتخار میكند ، نه اين مردگی كه ما داريم كه اسم بیعرضگی و مردگی وبیحركتی خودمان را زهد گذاشته ايم اين زهد نيست زهد ، زهد علی عليهالسلام است « او ابيت مبطانا و حولی بطون غرثی ، و اكباد حری ، او اكونكما قال القائل » ( 2 ) آيا من از كسانی باشم كه درباره اش میگويند :
پاورقی : 3 - 1 - نهج البلاغه فيض الاسلام نامه 45 صفحه . 970 |