چرا به خدا میگوئيم زنده ؟ آيا معنی زندگی اين است كه قلب و خونیوجود داشته باشد ؟ قلب حركت بكند ؟ به اين معنی كه خدا زنده نيست ،خدا كه قلب ندارد ، خدا كه رگ و خون و بدن ندارد . خود زندگی غير از شرايط زندگی است آيا زندگی يعنی نفس كشيدن و هوا را فرو بردن و بيرون دادن ؟ نه ، اينمعنی زندگی نيست ، اينها برای ما شرايط زندگی است نه خود زندگی خودزندگی ، بينائی به معنی دانائی و توانائی است ما از آن جهت به خدا حیمطلق میگوئيم كه دانا و توانای مطلق است ، از آن جهت به خداوند تباركو تعالی حی میگوئيم كه آثار حيات بر وجود مقدس او بار میشود رأفت است، رحمت است ، رحيم و رحمن است ، پس زندگی يعنی دانائی و توانائی وبرنامه اسلام برنامه دانائی و توانائی است ، همان برنامه ای كه قرنهااسلام آن را در عمل پياده كرد پس آن طرز تفكری كه نتيجه اش دانايی ياتوانائی نباشد ، و نيز طرز تفكری كه نتيجه اش سكون و عدم تحرك و بیخبریو بیاطلاعی باشد ، از اسلام نيست . اسلام دين حيات است دين حيات ، با بيخبری ناسازگار است ، دين حياتبا ناتوانی و عجز ناسازگار است . شما همين را میتوانيد به عنوان يك مقياس كلی برای شناخت اسلام هميشهدر دست داشته باشيد در جلسه پيش يكی از عناصر حيات در تفكر اسلامی يعنیمسئله عمل را برايتان عرض كردم اسلام كوشش و سعی بليغ دارد كه درتعليمات خود سرنوشت انسان را وابسته به عمل |