گذشت را از ميان میبرد و اين خصال و عواطف عالی را میميراند . موضوع قطع رابطه كار و مالكيت مصداق حفظت شيئا و غابت عنك اشياء میباشد . اما دليل دوم مبنی بر اين كه ارث ، اخلاق وراث را فاسد ، و آنها را تنبل و لا قيد میكند . اين دليل مبنی بر اين است كه يگانه عامل و محرك انسان به فعاليت ، احتياج و بيچارگی است ، بشر را هميشه بايد محتاج لقمه نان نگهداشت تا كار كند و اگر نه ، بيكار و در نتيجه فاسد و تنبل خواهد شد . ولی حقيقت اين است كه فعال و لايق و كار آمد شدن بستگی دارد به مالكيت شخصی و احساس اين كه محصول زحماتم برای خودم و به نام خودم است ، و ديگر به تربيت صحيح و محيط سالم . بسيارند افرادی كه محتاجاند و فاسدالاخلاق و تنبل ، و بسيارند افرادی كه متمكناند و فعال . بسيار اشتباه است كه برای وادار كردن افراد به فعاليت ، كاری كنيم كه زندگانی از صفر شروع شود نه از عدد . عجبا كه سوسياليستها سلب مالكيت فردی از افراد میكنند و تأمين زندگی فرد را به عهده اجتماع میگذارند و نمیگويند تأمين اجتماعی موجب تنبل شدن و بيكاره شدن است ، در صورتی كه همان دليل دوم آنها در مورد ارث ، بر مبنای اصلی سوسياليسم وارد است ، زيرا اگر قبول كنيم يگانه عامل محرك انسان ، احتياج فردی است ، پس كسی كه از طرف پدر و مال موروثی تأمين شده ، يا كسی كه اجتماع او را تأمين كرده ، محركی درونی برای فعاليت نخواهد داشت ، چيزی كه هست آنجا كه اجتماع او را تأمين میكند ، تكليف و وظيفهای هم به عهده او میگذارد و او به حكم اجبار و وظيفه ، اسقاط تكليف میكند نه به حكم شوق و رغبت . |