يوسف و برادرش چه كرديد آنها يكه خوردند « قالواء انك لانت يوسف گفتند آيا تو يوسف هستی ؟ « قال انا يوسف و هذا اخی قد من الله علينا گفت بلی من يوسفم و اين هم برادر من است . خداوند عنايت و لطف خاصخود را شامل حال ما گردانيد . « انه من يتق و يصبر فان الله لا يضيع اجرالمحسنين »( 1 ) هر كس كه تقوا و صبر داشته باشد ، خود نگهداری ومقاومت داشته باشد ، خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمیكند . اينكهمیبينيد ، نتيجه تقوا است ، نتيجه پاكی و خودنگهداری است . غلام شدم وزير دست اين و آن افتادم اما تقوا را حفظ كردم ، كارم به جائی رسيد كهمتشخصترين زنان مصر و يكی از زيباترين زنان مصر از من جوان بیاسم و رسمتقاضای كام گرفتن كرد ولی من خودم را در پناه تقوا نگه داشتم و گفتم« رب السجن أحب الی مما يدعوننی اليه »(2) من زندان را بر اين لذتهایمقرون به آلودگی ترجيح میدهم . تقوای آنروز ، مرا امروز عزيز مصر كرد .تقوا و صبر و پاكی و نزاهت در اين جهان گم نمیشود ، آدمی را از حضيضذلت به اوج عزت میرساند . « انه من يتق و يصبر فان الله لا يضيع اجرالمحسنين ». مثل اينست كه قرآن كريم نتيجه داستان يوسف را در اين يكجمله خلاصه كرده است كه عاقبت از آن تقوا است . تقوا آدمی را از مهالكو شدائد بسياری نجات میدهد و به اوج عزت میرساند « و من يتق الله يجعلله مخرجا »برای مردمان متقی كه در همه حال خود را حفظ میكنند بنبست وشكست وجود ندارد . پاورقی : 1 - سوره يوسف ، آيات 88 تا . 90 2 - سوره يوسف ، آيه . 33 |