صد سال پيش كه صاحب جواهر موفق شد يك دوره فقه بنويسد به زحمتتوانست اين كار را انجام دهد . میگويند در حدود بيست سالگی اين كار راشروع كرد و با استعداد فوقالعاده و كار مداوم و عمر طويل ، در آخر عمرتوانست دوره فقه را به آخر برساند . دوره جواهر در شش جلد بسيار ضخيمچاپ شده . تمام كتاب " مبسوط " شيخ طوسی كه در عصر خود نمونه فقهمشروح و مفصلی بوده شايد از نصف يك جلد از شش جلد جواهر كوچكتر باشد .بعد از صاحب جواهر ، مبانی فقهی جديدی به وسيله شيخ مرتضی انصاری اعلیالله مقامه پیريزی شد كه نمونهاش كتاب مكاسب و كتاب طهارت آن مرحوماست . بعد از ايشان در مخيله كسی هم خطور نمیكند كه يك دوره فقه با اينشرح و تحقيق تأليف يا تدريس كند . در اين وضع حاضر و بعد از اين پيشرفت و تكامل كه در فقه ما مانند سايرعلوم دنيا پيدا شده و اين پيشرفت معلول مساعی علماء و فقهاء گذشته بوده، يا بايد علماء و فقهاء اين زمان جلو رشد و تكامل فقه را بگيرند و مانعترقی آن گردند و يا بايد آن پيشنهاد متين و مترقی را عملی كنند ، رشتههایتخصصی به وجود بياورند و مردم هم در تقليد ، تبعيض كنند همانطوری كه دررجوع به طبيب تبعيض میكنند . شورای فقهی پيشنهاد ديگری هم داريم كه عرض میكنم و معتقدم اين مطالب هر اندازهگفته شود بهتر است و آن اينكه در دنيا در عين اينكه رشتههای تخصصی درهمه علمها پيدا شده و موجب پيشرفتها و ترقيات محير العقول |