چيزی كه امثال ارسطو و بو علی محال میدانستند او جايز بلكه واقع و ضروریو حتمی میداند . از نظر اين فيلسوف ، جهان يك واحد حركت است ، دائمادر حال حدوث و فنا است ، يك حدوث دائم و مستمر است . طبق اين نظرغير قائم بالذات بودن جهان ، يعنی قائم بالغير بودن جهان ، واضحتر وروشنتر از آن است كه نيازی بتوضيح داشته باشد . طبق اين نظر بحث در ايننيست كه جهان در يك لحظهای از عدم بوجود آمد پس علتی آن را بوجودآورده است ، بلكه بحث در اين است كه جهان تدريجا و دائما از عدم بوجودمیآيد و استمرارا دستی او را بوجود میآورد و فانی میكند .
| جنبش ما هر دمی خود اشهد است |
| كو گواه ذوالجلال سرمد است |
| گردش سنگ آسيا در اضطراب |
| اشهد آمد بر وجود جوی آب |
| يا خفی الذات محسوس العطا |
| انت كالماء و نحن كالرحی |
| تو چو جانی ، ما مثال دست و پا |
| قبض و بسط دست ، از جان شد روا |
| تو چو عقلی ، ما مثال اين زبان |
| اين زبان از عقل دارد اين بيان |
| تو مثال شادی و ما خندهايم |
| كه نتيجه شادی فرخندهايم |
| تو بهاری ، ما چو باغ سبز و خوش |
| او نهان و آشكارا بخششش |