جهالت و نادانی حكمفرما بود . و افراد بشر بموجب جهالت و نادانیموجبات نيستی خود را فراهم میكردند ، تعادل و توازن را در زندگی بهممیزدند . اما پس از روشن شدن فضای جهان بنور علم و دانش ديگر خطرینيست . متأسفانه اين خيال ، خيال باطلی است . خطراتی كه به اصطلاح در عصر علمو دانش برای بشريت است از خطرات عصرهای پيشين كمتر نيست ، بيشتراست و عظيم تر است . اشتباه است اگر خيال كنيم منشأ انحرافات بشر هميشه نادانی بوده است. علماء اخلاق و تربيت همواره اين مسأله را طرح كرده و میكنند كه آياتنها منشأ انحرافات بشر نادانی است ؟ و بنابراين " تعليم " كافی استبرای مبارزه با انحرافات و يا اينكه نادانی يكی از علل انحرافات بشراست . انحرافات بشر بيشتر از ناحيه غرائز و تمايلات مهار نشده است ،از ناحيه شهوت و غضب است : از ناحيه افزون طلبی ، جاه طلبی ، برتریطلبی ، لذت طلبی و بالاخره نفس پرستی و نفع پرستی است . بدون شك نظريهدوم صحيح است . اكنون ببينيم در عصر ما كه به اصطلاح عصر علم و دانش است غرائز بشر ،شهوت و غضب بشر ، حس جاه طلبی و برتری طلبی بشر ، حس افزون طلبی بشر، حس استخدام و استثمار بشر ، نفس پرستی و نفع پرستی بشر ، و بالاخرهستمگری بشر در چه حالی است ؟ آيا در پرتو علم همه اينها ساكن و آرام شدهو روح عدالت ، و تقوا ، و رضا بحق خود و حد خود ، و عفاف ، و راستی ودرستی جايگزين آن شده است يا كار كاملا بر عكس |