كنيم و بگذريم . مسائل رهبری با روان بشر سروكار دارد ، جلب همكاری روانها و بحركت درآوردن آنها بسوی هدفی مقدس و عالی مهارت و ظرافت فوق العاده میخواهد ،كار هر كس نيست ، امروز پس از پيشرفتهای حيرتانگيز روانشناسی وجامعهشناسی و بالاخره انسان شناسی هنگاميكه سيره رهبری اولياء خدا رامطالعه میكنيم میبينيم بر دقيقترين ملاحظات روانی و بر اصول دقيق علمیرهبری منطبق است ، و باين ترتيب بود كه میتوانستند تا اعماق دلهای مردمنفوذ كنند . مردم آنچه داشتند در طبق اخلاص میگذاشتند . حال شرايط رهبریچيست ؟ داستان مفصلی است كه متأسفانه فرصت نيست . در اواخر عرايضم برای آنكه ايام بعثت رسول اكرم است و امشب شبولادت امام حسين ( ع ) است دو سه مثال از سيره پيغمبر اكرم و از حسين بنعلی ( ع ) برای نمونه عرض میكنم كه چگونه میشود مردی يتيم كه در ابتداءحتی فاميل خود او با وی مخالفند بجائی میرسد و طوری در قلبها نفوذ میكندكه ابوسفيان متمدن و لااقل آشنا با تمدنهای زمان ( 1 ) در داستان فتح مكه، وقتی از نزديك رهبری پيغمبر اكرم را ديد گفت : به خدا قسم من هم قيصرروم و در بار قيصر روم و هم پاورقی : 1 - وقتی كه میگويند عرب جاهلی فكر نكنيد كه تمام اعراب اين چنينبودند . افرادی نظير ابوسفيان با تمدن زمان خودشان حداكثر آشنائی راداشتند . ثروتمندان و اشرافی بودند كه بدو مركز تمدن بزرگ آن وقت جهان، روم و ايران مسافرت بسيار كرده بودند . |