بيمهگزار میدهد و حق بيمه در مقابل اين تأمين و اين حالت روحی و معنوی ،پرداخت میشود . آيا بيمه معامله معلومی است ؟ علت اينكه مطلب را اينطور بيان میكنيم آنست كه از اصول مسلم فقه مااين است كه در متن قرارداد و در هيچ عقدی نبايد جهالت و حالت شانسوجود داشته باشد يعنی معامله بايد با چشم باز و از روی دانائی صورتبگيرد . مثلا اگر در عقد نكاح پدری به وكالت از دو دختر خود ، به مردیبگويد من يكی از دو دختر خويش را به عقد و ازدواج تو در میآورم ، او همبگويد قبول كردم و بعد انتخابش با آن پدر يا با خود زوج باشد ، چون يكامر مجهول است ، باطل میباشد . در باب بيمه ممكن است كسی بگويد اين عقد ، معاوضهای است ميان دو امرمالی : از يك طرف حق بيمهای كه بيمهگزار میدهد و از طرف ديگر آن پولاحتمالی كه بيمهگر تعهد كرده در صورت خسارت بپردازد . دو طرف میشودپول . اگر واقعا ماهيت بيمه معاوضه ميان چنين دو پولی است ، اين معاملهروی اصول فقهی باطل است زيرا يكی از آن موانع را دارد . شبيه قمار میشود. يعنی يك امر مجهول . حق بيمهای كه من میدهم معلوم است ولی در مقابل ،چه میخواهم بگيرم ؟ آيا میگيرم يا نمیگيرم . آيا اصلا در اين مدت خسارتیبر من وارد خواهد شد كه از او چيزی بگيرم يا نه ؟ اصلش مجهول است . بهعلاوه به فرض اينكه در طول اين مدت ، خسارتی وارد شود ، اين خسارت چقدرخواهد بود ؟ هم اصلش كه من چيزی از او میگيرم يا نمیگيرم مجهول است وهم مبلغش . |