تكيه كردهاند ، مسئله عمومی كردن يا ملی كردن بانكها است . مطلبی را ما در بحثهای گذشته خودمان به صورت يك احتمال ذكر كرديم وگفتيم ديگران و مخصوصا مصريها نيز اين مطلب را گفتهاند كه اساسا حرمتربا مربوط به سرمايههای خصوصی است نه سرمايههای عمومی ، زيرا فلسفهحرمت ربا اينست كه ربا به دليل سود قطعی داشتن و مصونيت از هرگونهزيان ، غير طبيعی است . چون قرض ربوی حالت شتر مرغ را دارد . از نظرسود داشتن حكم مضاربه را دارد ، و از نظر ضرر نداشتن حكم قرض را دارد .و لهذا بانك هيچوقت ضرر نمیكند . وقتی يك طبقهای در كشور باشند كههميشه سود ببرند و هيچوقت ضرر نداشته باشند و يك طبقه ديگر در سوداحيانا شريك باشند ولی ضررها هميشه متوجه آنها باشد ، اين امر منجر بهفاصله طبقاتی بسيار عظيم میشود با همه لوازم و عواقب خودش . اين درصورتی است كه ربا گيرنده شخص باشد تا طبقه تشكيل شود . اما اگر رباگيرنده هم خود مردم باشند يعنی مجموع مردم باشند و به عبارت ديگر حكومتيا دولت باشد ، در اين صورت پولی كه از مردم به عنوان ربا گرفته میشودو در خزانه دولت جمع میگردد جزء بودجه عمومی میشود و به شكل ديگری بهميان خود مردم باز میگردد . در اين مورد آقای مهندس طاهری تعبير لطيفیكردند . گفتند : " در اينجا ربا هست ولی رباخوار وجود ندارد . قرآن همگفته : « لا تأكلوا الربوا ». اكل ، آكل میخواهد " . در اينجا ربا هستولی رباخوار وجود ندارد . چون كسی |