بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب آموزش فلسفه جلد 2,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     15 -
     16 -
     17 -
     18 -
     19 -
     20 -
     21 -
     22 -
     23 -
     24 -
     25 -
     26 -
     27 -
     28 -
     29 -
     30 -
     31 -
     32 -
     33 -
     34 -
     35 -
     36 -
     37 -
     38 -
     39 -
     40 -
     fehrest - آموزش فلسفه (2)
 

 

 
 

بخش ششم - ثابت و متغير

درس پنجاه و يكم - ثابت و متغير

شامل:مقدمهتوضيحى پيرامون تغير و ثباتاقسام تغيراقوال فلاسفه درباره اقسام تغير

مقدمه

از جمله تقسيمات اوليه‏اى كه براى موجود مى‏توان در نظر گرفت تقسيم آن به ثابت و متغيراست موجود ثابت‏شامل واجب الوجود و مجردات تام و موجود متغير شامل همه موجوداتمادى و نفوس متعلق به ماده مى‏گردد .

تغير را مى‏توان دو قسم دفعى و تدريجى تقسيم كرد كه قسم تدريجى آن همان حركت بهاصطلاح فلسفى است و در مقابل آن مفهوم سكون بكار مى‏رود كه عدم ملكه آن است‏يعنىچنان نيست كه هر چيزى حركت نداشت لزوما متصف به سكون گردد بلكه چيزى كهانيت‏حركت را داشته باشد ولى بالفعل در حال حركت نباشد ساكن خواهد بود و از اين روىمجردات تام را نمى‏توان ساكن ناميد و از اينجا فرق بين مفهوم سكون و مفهوم ثبات روشنمى‏شود كه اولى عدم ملكه حركت و دومى نقيض تغير مى‏باشد .

ما در اين بخش نخست توضيحى پيرامون ثابت و متغير و اقسام تغيير و تبديل مى‏دهيم سپسبه مباحث‏حركت پرداخته وجود حركت را اثبات و لوازم و انواع آن را بيان مى‏كنيم و ضمنامفهوم قوه و فعل و رابطه آن را با تغير و حركت توضيح مى‏دهيم و سرانجام اين بخش را كهآخرين بخش از فلسفه اولى است به بحث درباره حركت جوهريه به پايان مى‏بريم

توضيحى پيرامون تغير و ثبات

تغير كه از ماده غير گرفته شده و بمعناى ديگر شدن و دگرگون شدن مى‏باشد مفهومى استكه براى انتزاع آن بايد دو چيز يا دو حالت‏يا دو جزء يك چيز را در نظر گرفت كه يكى زايل شودو ديگرى جايگزين آن گردد و حتى مى‏توان معدوم شدن چيزى را تغير ناميد از آن جهت كهوجود آن تبديل به غير وجود يعنى عدم مى‏شود گو اينكه عدم واقعيتى ندارد و حدوث را نيزمى‏توان تغير ناميد از آن جهت كه عدم سابق تبديل به وجود مى‏گردد .

تبدل و تحول نيز قريب به تغير است ولى چون تحول از ماده حال گرفته شده استعمال آن درمورد تغير حالت مناسبتر است .

حاصل آنكه مفهوم تغير مفهومى ماهوى نيست كه بتوان براى آن جنس و فصلى در نظر گرفتو به دشوارى مى‏توان مفهوم عقلى روشنترى يافت كه بتوان در تفسير آن بكار برد و از اين روىبايد آن را از مفاهيم بديهى بشمار آورد .

همچنين مفهوم ثبات كه نقيض آن بشمار مى‏رود نيازى به تعريف و تفسير ندارد و از آن نظركه منشا انتزاع آن وجود عينى واحدى است مى‏توان آن را مفهوم ايجابى و تغير را به منزلهسلب آن قلمداد كرد و شايد بتوان در اينگونه مفاهيم متقابل انتزاعى هر يك از آنها را اثباتى ومقابل آن را سلبى تلقى كرد .

وجود متغير نيز امرى بديهى است و دست كم هر كسى با علم حضورى تغيراتى را در حالاتدرونى خودش مى‏يابد و اما وجود ثابتى كه دستخوش هيچگونه تغيير و تبديلى قرار نگيرد رابايد با برهان اثبات كرد و در بخش پيشين با پاره‏اى از اين براهين آشنا شديم

اقسام تغير

با توجه به وسعت مفهوم تغير فرضهاى مختلفى را مى‏توان براى آن در نظر گرفت مانند:

1- پيدايش موجود جوهرى بدون ماده قبلى و به اصطلاح بگونه ابداعى مصداق اين فرضنخستين موجود مادى است بنا بر قول كسانى كه آغاز زمانى براى جهان مادى قائل هستند .

2- نابود شدن موجود جوهرى بطور كامل و مصداق آن آخرين موجود مادى است بنا بر قولكسانى كه به پايان زمانى براى جهان مادى معتقدند .

3- نابود شدن يك موجود جوهرى بطور كامل و پديد آمدن موجود جوهرى جديدى بجاى آنوقوع چنين فرضى بنظر بسيارى از فلاسفه ممكن نيست و دست كم در پديده‏هاى عادىمصداقى براى آن يافت نمى‏شود .

4- پديد آمدن يك موجود جوهرى بعنوان جزئى بالفعل براى موجود جوهرى ديگر و مصداقروشن آن صورتهاى نباتى است بنا بر قول كسانى كه صورت نباتى را جوهر و مواد آن را موجودبالفعل مى‏دانند .

5- نابود شدن جزئى از موجود جوهرى بدون اينكه جزء ديگرى جانشين آن شود مانند مردنگياه و تبديل شدن آن به مواد اوليه بنا بر قول مزبور .

6- نابود شدن جزئى بالفعل از موجود جوهرى و پديد آمدن جزء ديگرى بجاى آن كه مصداقروشن كون و فساد مى‏باشد مانند تبديل عناصر به يكديگر .

7- نابود شدن يك جزء بالقوه جوهرى و پديد آمدن جزء بالقوه ديگر بجاى آن مصداق اينفرض حركت جوهريه اجسام است كه دائما جزئى نابود و جزء ديگرى جانشين آن مى‏شود امااجزائى كه با يك وجود سيال موجود مى‏شوند و جزء بالفعلى در آنها يافت نمى‏گردد و دردرسهاى آينده توضيح بيشترى در اين باره خواهد آمد .

8- پديد آمدن عرض جديد در موضوع جوهرى كه مصاديق فراوانى دارد .

9- نابود شدن عرضى بدون اينكه عرض ديگرى جانشين آن شود مانند پريدن رنگ جسم وبى‏رنگ شدن آن .

10- نابود شدن عرضى و پديد آمدن عرض ديگرى بجاى آن مصداق اين فرض تعاقب اعراضمتضاد مانند رنگ سياه و سفيد است .

11- نابود شدن جزء بالفعلى از يك عرض و مصداق آن كم شدن عدد چيزى است بنا بر قولكسانى كه عدد را عرض حقيقى و داراى اجزاء بالفعل مى‏شمارند .

12- اضافه شدن جزء بالفعلى بر عرض مانند زياد شدن عدد چيزى بنا بر قول مزبور .

13- نابود شدن جزء بالقوه از عرض و پديد آمدن جزء بالقوه ديگر مانند همه حركات عرضى .

14- تعلق گرفتن يك موجود جوهرى به موجود جوهرى ديگر مانند تعلق گرفتن نفس به بدنو زنده شدن آن .

15- قطع تعلق مزبور مانند مردن حيوان و انسان .

با دقت در ويژگيهاى اقسام ياد شده روشن مى‏شود كه تنها دو قسم هفتم و سيزدهم بصورتتدريجى حاصل مى‏شود و مصداق حركت مى‏باشد اما ساير اقسام را بايد از قبيل تغيرات دفعىبشمار آورد زيرا بين موقعيت‏سابق و موقعيت لاحق مرز و نقطه مشخصى وجود دارد و زمانىبين آنها فاصله نمى‏شود هر چند ممكن است هر يك از دو موقعيت مزبور داراى نوعى تدريجباشند بعنوان مثال تغيير درجه حرارت آب تدريجا حاصل مى‏شود اما تبديل شدن آب به بخاردر يك آن انجام مى‏گيرد يا نطفه تدريجا تكامل مى‏يابد اما روح در يك آن به آن تعلق مى‏گيرد .

با توجه به اين نكته مى‏توان تغيرات را به دو بخش كلى دفعى و تدريجى تقسيم كرد .

نكته ديگر آنكه براى هر نوع از تغيرات تدريجى قسم هفتم و سيزدهم مى‏توان سه قسم فرعىدر نظر گرفت‏يكى آنكه جزء لاحق مشابه جزء سابق باشد مانند حركات يكنواخت و بى‏شتابدوم آنكه جزء لاحق شديدتر و قويتر از جزء سابق باشد مانند حركات اشتدادى و تند شونده وسوم آنكه جزء لاحق ضعيفتر از جزء سابق باشد مانند حركات نزولى و كند شونده اما در اينباره اختلافى هست كه بعدا به آن اشاره خواهد شد

اقوال فلاسفه درباره اقسام تغير

بررسى سخنان فلاسفه درباره هر يك از اقسام ياد شده به درازا مى‏كشد ولى بطور كلىمى‏توان به پنج قول در اين زمينه اشاره كرد:

1- قول مشهور فلاسفه كه پيدايش هر پديده مادى را لزوما مسبوق به ماده و مدت مى‏دانند وبراى جهان مادى آغاز و پايان زمانى قائل نيستند و از اين روى سه قسم اول از اقسام ياد شده راانكار مى‏كنند .

2- قول كسانى كه عدد را امرى اعتبارى مى‏دانند و طبعا تغير آن را نيز تغير حقيقى بحسابنمى‏آورند چنانكه همين قول قبلا مورد تاييد قرار گرفت و بنا بر اين قسم يازدهم و دوازدهم رابايد از تغيرات اعتبارى بشمار آورد .

3- قول كسانى كه حركت را بعنوان يك امر تدريجى نمى‏پذيرند و همه تغيرات را دفعىمى‏پندارند و بدين ترتيب قسم هفتم و سيزدهم را انكار مى‏كنند و چون مفهوم تغير مفهومىانتزاعى است و ما به ازائى جز وجود و عدم سابق و لاحق ندارد و عدم هم بطلان محض است ازاين روى وجود را مساوى با ثبات مى‏شمارند مانند نحله الئايى از فلاسفه يونان باستان .

4- قول كسانى كه وجود حركت را مى‏پذيرند ولى آن را مخصوص به اعراض مى‏دانند و درنتيجه قسم هفتم از اقسام ياد شده را انكار مى‏كنند .

5- قول صدرالمتالهين و ديگر كسانى كه قائل به حركت جوهريه نيز هستند .

با توجه به آنچه در درس چهل و هفتم در باره عدد گفته شد و اعتبارى بودن آن به اثبات رسيدديگر نيازى به بحث در باره تغيرات عدد نيست اما در باره ساير اقوال مى‏بايست چند مسئله رامورد بحث قرار دهيم .

مسئله اول آنكه آيا هر پديده مادى بايستى ضرورتا مسبوق به ماده‏اى باشد كه در زمان سابقبر پيدايش آن تحقق داشته است و در نتيجه سلسله حوادث مادى از جهت ازل بى‏نهايت وبى‏آغاز مى‏باشد يا بايستى به موجودى منتهى شود كه سرسلسله پديده‏هاى مادى بشمارمى‏رود و سلسله حوادث مادى داراى آغاز زمانى مى‏باشد .

مسئله دوم آنكه آيا حركت بعنوان يك امر پيوسته تدريجى وجود خارجى دارد يا آنچه حركتناميده مى‏شود مجموعه‏اى از امور ثابت است كه پى در پى بوجود مى‏آيند و معدوم مى‏شوند وذهن انسان از مجموع آنها مفهوم حركت را انتزاع مى‏كند و به ديگر سخن آيا همه تغيراتدفعى هستند يا تغير تدريجى هم داريم .

مسئله سوم آنكه بعد از اثبات حركت آيا تنها اعراض هستند كه داراى تغيرات تدريجىمى‏باشند يا در ذات جوهر هم مى‏توان حركت‏يا حركاتى را اثبات كرد

خلاصه

1- واژه تغير كه از ماده غير گرفته شده مفهومى است كه از مقايسه دو چيز يا دو جزء يا دوحالت‏يك چيز انتزاع مى‏شود از اين نظر كه يكى جايگزين ديگرى مى‏گردد .

2- حدوث و معدوم شدن را نيز مى‏توان دو نوع از تغير شمرد از اين نظر كه عدم تبديل بهوجود يا وجود تبديل به عدم مى‏شود .

3- تغير به دو صورت كلى دفعى و تدريجى تصور مى‏شود كه در صورت اول امرى آنىست‏يعنى در آن مشخصى يكى نابود و ديگرى موجود مى‏شود و در صورت دوم امرى زمانىاست كه نقطه مشخصى بين موقعيت‏سابق و موقعيت لاحق يافت نمى‏شود و در واقع متغير ومتغير اليه دو جزء از وجود واحد تدريجى خواهند بود و در اصطلاح فلسفى حركت ناميدهمى‏شود .

4- در مقابل تغير واژه ثبات بكار مى‏رود و نسبت بين مفهوم آنها تناقض است و در مقابلحركت واژه سكون استعمال مى‏شود كه عدم ملكه آن است .

5- وجود متغير بديهى است ولى وجود ثابت با برهان اثبات مى‏شود .

6- براى تغير شكلهاى مختلفى تصور مى‏شود زيرا براى انتزاع اين مفهوم يا وجود و عدم جوهرواحدى در نظر گرفته مى‏شود مانند صورت اول و دوم و يا وجود و عدم عرضى منظور مى‏گرددمانند صورت هشتم و نهم و يا جانشينى جوهر كاملى براى جوهر ديگر مانند صورت سوم ياعرضى براى عرض ديگر مانند صورت دهم يا تعلق و عدم تعلق جوهرى به جوهر ديگر مانندصورت چهاردهم و پانزدهم و يا وجود و عدم اجزاء بالفعل جوهرى مانند صورت چهارم و پنجمو ششم و يا وجود و عدم اجزاء بالفعل عرضى مانند صورت يازدهم و دوازدهم و يا تعاقب اجزاءبالقوه جوهرى مانند صورت هفتم و يا تعاقب اجزاء بالقوه عرضى مانند صورت سيزدهم اماصورت يازدهم و دوازدهم را نمى‏توان از اقسام تغير حقيقى بحساب آورد زيرا همانگونه كه عددامرى حقيقى نيست افزايش و كاهش آن هم امرى حقيقى نخواهد بود .

7- اكثر فلاسفه سه قسم اول از اقسام پانزده‏گانه ياد شده را انكار كرده‏اند و قضاوت در باره آننياز به بحث مستقلى دارد .

8- گروهى از فلاسفه يونان باستان الئائيان تغيرات تدريجى را پندارى شمرده‏اند و پاسخ بهشبهات ايشان نيز بحث ديگرى را مى‏طلبد .

9- براى حركت‏سه حالت فرض مى‏شود حالت‏يكنواختى تند شدن و شتاب گرفتن كند وضعيف شدن اما در باره تحقق همه اين حالات نيز اختلافى هست كه در ضمن بحث‏حركتروشن خواهد شد .

10- اكثر قائلين به وجود حركت آن را مخصوص اعراض پنداشته‏اند ولى صدرالمتالهين و هممسلكانش حركت در جوهر را نيز اثبات كرده‏اند

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation