بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب آموزش فلسفه جلد 2,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     15 -
     16 -
     17 -
     18 -
     19 -
     20 -
     21 -
     22 -
     23 -
     24 -
     25 -
     26 -
     27 -
     28 -
     29 -
     30 -
     31 -
     32 -
     33 -
     34 -
     35 -
     36 -
     37 -
     38 -
     39 -
     40 -
     fehrest - آموزش فلسفه (2)
 

 

 
 

درس شصت و هفتم - صفات فعليه

شامل:مقدمهسميع و بصيرمتكلمارادهمفهوم ارادهحقيقت ارادهحكمت و نظام احسن

مقدمه

همانگونه كه در درس شصت و پنجم روشن شد ملاك اينكه صفتى از قبيل صفات ذاتيهمحسوب شود يا از قبيل صفات فعليه اين است كه اگر مفهوم آن دلالت بر وجود متعلقى درخارج از ذات داشته باشد از صفات فعليه و در غير اين صورت از صفات ذاتيه خواهد بود .

بنابر اين حتى اگر مفهوم علم را بگونه‏اى در نظر بگيريم كه مستلزم وجود معلوم در خارجباشد از صفات فعليه خواهد بود چنانكه آياتى از قبيل (و لنبلونكم حتى نعلم المجاهدين منكمو الصابرين) سوره محمد ص آيه 31 كه دلالت بر تحقق علم در زمان خاصى دارد بر اين معنىحمل مى‏شود و قيد زمانى آن به لحاظ زمانى بودن معلوم مى‏باشد .

و از سوى ديگر اگر مفهوم صفات فعليه را بگونه‏اى در نظر بگيريم كه مستلزم وجود خارجىمتعلق آنها نباشد بازگشت به صفات ذاتيه مى‏كند چنانكه مفهوم خالق به قادر بر خلقبازگردانده مى‏شود .

اكنون با توجه به اين معيار به بررسى چند صفت معروف مى‏پردازيم

سميع و بصير

اين دو صفت معمولا از صفات ذاتيه محسوب مى‏شوند ولى بنظر مى‏رسد كه با توجه به معيارمذكور بايد آنها را از قبيل صفات فعليه دانست زيرا مفهوم سمع و بصر بعد از تجريد از لوازممادى مانند داشتن گوش و چشم و علم حصولى حسى باز هم دلالت بر آگاهى از شنيدنيها وديدنيهاى موجود دارد و استعمال آنها در موردى كه مسموع و مبصرى بالفعل وجود نداشتهباشند خروج از عرف محاوره است مگر آنكه آنها به علم به مسموعات و مبصرات يا قدرت برسمع و ابصار تاويل شوند چنانكه در ساير صفات فعليه نيز چنين تاويلى امكان دارد

متكلم

كلام در استعمالات متعارف عبارت است از لفظى كه بر اساس قرارداد دلالت بر معناى معينىمى‏كند و متكلم آن را براى فهماندن مقصود خود به ديگران بكار مى‏گيرد و لازمه آن داشتنحنجره و تارهاى صوتى و دهان و خارج كردن هوا از اين مجارى و نيز وجود وضع و قراردادقبلى است و هر قدر مفهوم آن را توسعه دهيم و ويژگيهاى مصاديق آن را حذف كنيم نمى‏تواناز خصوصيت فهماندن معنى به مخاطب صرف نظر كرد مثلا مى‏توان اشاره را هم نوعى كلامشمرد با اينكه هيچيك از ويژگيهاى مذكور را ندارد و يا حتى ايجاد معنى در ذهن مخاطب رانوعى تكلم تلقى كرد اما اگر اين خصوصيت را هم در نظر نگيريم ديگر مورد عرف پسندىنخواهد داشت و هر چند حقايق عقلى و فلسفى تابع الفاظ و فهم عرفى نيست ولى بحث در بارهبكارگيرى مفاهيم بعنوان صفات الهى است كه تعيين آنها بوسيله الفاظ انجام مى‏گيرد .

حاصل آنكه در مفهوم تكلم وجود مخاطب و كلامى كه به وى القاء مى‏شود ملحوظ است و ازاينروى بايد آن را از صفات فعليه بحساب آورد هر چند مى‏توان آن را به قدرت بر تكلمبازگرداند يا تاويل ديگرى براى آن در نظر گرفت كه بازگشت به صفات ذاتيه نمايد

اراده

يكى ديگر از دشوارترين مسائل فلسفه الهى مساله اراده خداى متعال است كه اختلافات زيادىرا در ميان فلاسفه و نحله‏هاى مختلف كلامى برانگيخته و مباحثات و مناقشات فراوانى را پديدآورده است و بررسى همه آنها در خور كتاب مستقلى است از يك سوى گروهى آن را صفتىذاتى و زائد بر ذات شمرده‏اند و از سوى ديگر گروهى آن را عين ذات دانسته به علم به اصلحبازگردانده‏اند و بعضى آن را از عوارض ذات پنداشته‏اند چونانكه اراده انسانى در نفس او پديدمى‏آيد و برخى آن را نخستين مخلوق الهى شمرده‏اند كه ديگر مخلوقات بوسيله آن بوجودمى‏آيند و بالاخره كسانى آنرا از صفات فعليه دانسته‏اند كه از مقام فعل انتزاع مى‏شود واختلافات فرعى ديگرى نيز هست كه آيا اراده الهى واحد است‏يا متعدد و حادث است‏يا قديم و ... .

براى حل اين مساله بايد نخست مفهوم اراده را دقيقا تبيين كرد و سپس جايگاه آن را در ميانصفات ذاتيه و فعليه مشخص نمود و احكام و لوازم آن را باز شناخت

مفهوم اراده

همانگونه كه در درس سى و هشتم گذشت واژه اراده دست كم به دو معنى استعمال مى‏شوديكى خواستن و دوست داشتن و ديگرى تصميم گرفتن بر انجام كار چيزهايى كه متعلقخواست و محبت‏شخص قرار مى‏گيرد ممكن است اشياء عينى و حتى خارج از حيطه قدرت وفاعليت وى باشد مانند محبتى كه انسان به اشياء زيبا و لذت‏بخش دنيا دارد (تريدون عرضالدنيا) و ممكن است افعال اختيارى خودش باشد مانند دوست داشتن كارهاى خوب وشايسته‏اى كه انجام مى‏دهد و ممكن است افعال اختيارى ديگران باشد يعنى دوست داشتهباشد كه فاعل مختار ديگرى با اختيار خودش كارى را انجام بدهد و در اين صورت آن را ارادهتشريعى مى‏نامند چنانكه صورت دوم و نيز تصميم گرفتن بر انجام كار خودش را اراده تكوينىمى‏نامند و اما اراده فرمان دادن و وضع قوانين و مقررات در واقع اراده تشريع است نه ارادهتشريعى و نوعى اراده تكوينى بحساب مى‏آيد دقت‏شود

حقيقت اراده

اما اراده بمعناى خواستن و دوست داشتن در نفوس حيوانى و انسانى از قبيل كيفيات نفسانىاست ولى معناى تجريد شده آن كه حاكى از شؤون وجود مجردات است قابل نسبت دادن بهمجردات تام و به خداى متعال نيز مى‏باشد و چنانكه قبلا اشاره كرديم مى‏توان حب را يكى ازصفات ذاتيه الهى دانست كه بالاصاله به خود ذات و بالتبع به آثار ذات از جهت‏خيريت و كمالآنها تعلق مى‏گيرد بنابر اين اراده را به همين معنى مى‏توان از صفات ذات دانست و حقيقت آنچيزى جز حب الهى نيست كه عين ذات وى مى‏باشد .

و اما اراده بمعناى تصميم گرفتن در نفوس متعلق به ماده كيفيتى انفعالى يا يكى از افعال نفساست و به هر حال امرى حادث در نفس و مسبوق به تصور و تصديق و شوق مى‏باشد و چنينامرى را نمى‏توان به مجردات تام و مخصوصا به خداى متعال نسبت داد زيرا ساحت قدس الهىاز عروض اعراض و كيفيات نفسانى منزه و مبرى است ولى مى‏توان آن را بعنوان صفت فعلى واضافى مانند خلق و رزق و تدبير و ... براى خداى متعال در نظر گرفت كه از مقايسه بين افعال ومخلوقات با ذات الهى از آن جهت كه داراى حب به خير و كمال است انتزاع مى‏شود و چونيكى از طرفين اضافه داراى قيود زمانى و مكانى است مى‏توان چنين قيودى را براى اراده الهىهم به لحاظ متعلقش در نظر گرفت همانگونه كه در درس شصت و پنجم بيان شد و تعبيراتىمانند (انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون) بر چنين معنايى حمل مى‏شود چنانكهنظير آن در باره علم حادث گذشت .

حاصل آنكه اراده تكوينى الهى را به دو معنى مى‏توان در نظر گرفت‏يكى بمعناى حب متعلق بهافعال اختيارى خودش كه صفتى ذاتى و ازلى و واحد و عين ذات مى‏باشد و تعلق آن به افعال وموجودات خارجى نظير علم ذاتى است كه بالاصاله به ذات مقدس الهى و بالتبع به آثار وتجليات وى تعلق مى‏گيرد همچنين حب الهى بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به آثاروجودش از آن جهت كه رشحه‏اى از خير و كمال الهى هستند تعلق مى‏گيرد و به همين لحاظاست كه اراده ناميده مى‏شود .

و معناى دوم آن صفتى است اضافى كه از مقايسه بين افعال الهى و صفات ذاتيش انتزاعمى‏شود و بتبع حدوث و كثرت افعال متصف به حدوث و كثرت مى‏گردد .

همچنين اراده تشريعى الهى كه متعلق به صدور افعال خير از فاعلهاى مختار است بمعناىدوست داشتن جهت‏خيريت آنها كه جلوه‏اى از خيريت ذات الهى است صفت ذات و بمعناىانتساب تشريعاتى كه در ظرف زمان تحقق مى‏يابند به حب ذاتى صفت فعل و حادث مى‏باشد

حكمت و نظام احسن

يكى ديگر از صفات فعليه الهى صفت‏حكمت است كه منشا ذاتى آن حب به خير و كمال و علمبه آنها است‏يعنى چون خداى متعال خير و كمال را دوست مى‏دارد و به جهات خير و كمال (1) موجودات نيز آگاه است آفريدگان را بگونه‏اى مى‏آفريند كه هرچه بيشتر داراى خير و كمالباشند البته حب الهى بالاصاله به ذات مقدسش و بالتبع به آفريدگانش تعلق مى‏گيرد و همينرابطه اصالت و تبعيت در ميان مخلوقات نيز برقرار است‏يعنى مخلوقى كه جز نقص امكان ومخلوقيت هيچ نقصى ندارد و داراى همه كمالات امكانى به وصف وحدت و بساطت مى‏باشد دردرجه اول از محبوبيت و مطلوبيت و ساير مخلوقات به حسب درجات وجود و كمالاتشان دردرجات بعدى قرار مى‏گيرند تا برسد به مرتبه ماديات كه ميان كمالات وجودى آنها تزاحمپديد مى‏آيد از يك سوى استمرار موجوداتى كه در مقطع زمانى خاصى قرار دارند با پديد آمدنموجودات بعدى مزاحمت پيدا مى‏كند و از سوى ديگر تكامل يافتن بعضى متوقف بر دگرگونىو نابودى بعضى ديگر است چنانكه رشد و نمو حيوان و انسان بوسيله تغذيه از نباتات و نيزتغذيه برخى از حيوانات از برخى ديگر حاصل مى‏شود و طبعا موجودات كاملتر از مطلوبيتبيشترى برخوردار خواهند بود .

در اينجاست كه حكمت الهى مقتضى نظامى است كه موجب تحقق كمالات وجودى بيشتر وبالاترى باشد يعنى سلسله‏هاى علل و معلولات مادى بگونه‏اى آفريده شوند كه هر قدر ممكناست مخلوقات بيشترى از كمالات بهترى بهره‏مند گردند و اين همان است كه در لسان فلاسفهبه نظام احسن ناميده مى‏شود چنانكه صفت اقتضاء كننده آن را عنايت مى‏نامند .

حكماى الهى احسن بودن نظام آفرينش را از دو راه اثبات مى‏كنند يكى از راه لمى و اينكه حبالهى به كمال و خير اقتضاء دارد كه نظام آفرينش داراى كمال و خير بيشترى باشد و نقص وفسادهايى كه لازمه جهان مادى و تزاحم موجودات جسمانى است به حد اقل برسد و با بيانىديگر مى‏توان گفت اگر خداى متعال جهان را با بهترين نظام نيافريده باشد يا بخاطر اين استكه علم به بهترين نظام نداشته يا آن را دوست نمى‏داشته يا قدرت بر ايجاد آن نداشته و يا ازايجاد آن بخل ورزيده است و هيچكدام از اين فرضها در مورد خداى حكيم فياض صحيح نيستپس ثابت مى‏شود كه عالم داراى بهترين نظام است .

راه دوم دليل انى و مطالعه در مخلوقات و پى بردن به اسرار و حكمتها و مصالحى است كه دركيفيت و كميت آنها منظور شده است و هر قدر بر دانش بشر افزوده شود از حكمتهاى آفرينشآگاهى بيشترى مى‏يابد .

با توجه به حكمت الهى روشن مى‏شود كه چرا اراده الهى به امور معينى تعلق مى‏گيرد و درنتيجه دايره مرادات محدودتر از دايره مقدورات الهى مى‏باشد سؤالى كه در پايان درس قبلىمطرح شد و پاسخ آن اين است كه تنها امورى كه در كادر نظام احسن قرار مى‏گيرند متعلقاراده الهى واقع مى‏شوند اين مطلب در درسهاى آينده روشنتر خواهد شد و سخن كسانى كهگفته‏اند كه اراده الهى تنها به امورى تعلق مى‏گيرد كه داراى مصلحت باشد و مصلحت است كهاراده الهى را محدود مى‏كند بايد به همين معنى تفسير شود وگرنه مصلحت‏يك امر عينى وخارجى نيست كه در اراده الهى اثر كند و آثار فعل نمى‏تواند در علت آن مؤثر باشد و نيز سخنكسانى كه گفته‏اند حكمت الهى قدرت يا رحمت‏يا اراده او را مقيد مى‏سازد بايد به همينصورت تفسير شود وگرنه در ذات مقدس الهى تعدد قوى و تزاحم صفات معنى ندارد

خلاصه

1- ديدن و شنيدن بعد از تجريد از لوازم مادى آنها دلالت بر آگاهى از ديدنيها و شنيدنيهاىموجود دارند و از اينروى بايد آنها را از صفات فعليه بحساب آورد .

2- تكلم عبارت است از بكار گرفتن لفظى كه براى معناى خاصى وضع شده است در راهفهماندن معناى مقصود به مخاطب و بعد از تجريد از لوازم مادى مى‏توان آن را به مطلقفهماندن معناى مقصود به مخاطب تفسير كرد و از اينروى بايد آن را نيز از صفات فعليهمحسوب داشت .

3- اراده به دو معنى بكار مى‏رود يكى دوست داشتن و ديگرى تصميم گرفتن .

4- دوست داشتن يا تصميم گرفتن نسبت به انجام كار اختيارى خويش اراده تكوينى و نسبتبه كار اختيارى فاعل ديگرى اراده تشريعى ناميده مى‏شود اما اراده فرمان دادن يا وضع قانوناراده تشريع است نه اراده تشريعى و خود تشريع كارى تكوينى محسوب مى‏شود .

5- دوست داشتن چيزى يا كارى در نفوس متعلق به ماده كيفيتى نفسانى است اما معناىتجريد شده آن قابل اطلاق بر مجردات تام و خداى متعال نيز هست از اينروى اراده بمعناىخواستن و دوست داشتن را مى‏توان از صفات ذاتيه الهى بشمار آورد .

6- تصميم گرفتن نفوس فعل يا كيفيتى انفعالى است و در هر حال مسبوق به تصور و تصديق وشوق مى‏باشد اما مى‏توان آن را بعد از تجريد بصورت صفت فعلى به مجردات تام هم نسبت داداز آن جهت كه فعل در شرايط خاصى متعلق حب ايشان قرار مى‏گيرد چنانكه در مورد خلق ورزق و ساير صفات فعليه و حتى در مورد علم فعلى نيز چنين است .

7- حكمت نيز از صفات فعليه الهى است و منشا انتزاع آن از يك سوى حب و علم الهى و ازسوى ديگر كمال و خير مخلوقات است .

8- محبوبيت‏خير و كمال مخلوقات تابع محبوبيت ذات الهى براى خودش مى‏باشد همچنينمحبوبيت هر معلولى تابع محبوبيت علت ايجاد كننده آن است كه در مرتبه عاليترى از وجودقرار دارد .

9- موجودات مادى داراى تزاحمهاى گوناگونى هستند و حكمت و عنايت الهى اقتضاء دارد كهسلسله‏هاى علل و معلولات مادى بگونه‏اى تحقق يابند كه مجموعا داراى كمالات وجودىبيشترى باشند يعنى جهان داراى نظام احسن باشد .

10- حكماى الهى نظام احسن را هم از راه دليل لمى و هم از راه دليل انى اثبات كرده‏اند و بابيان ساده‏اى مى‏توان گفت اگر خداى متعال جهان را با بهترين نظام نيافريده باشد لازمه‏اشجهل يا عجز يا عدم حب كمال و يا بخل اوست .

11- علت اينكه اراده الهى به بعضى از ممكنات تعلق نمى‏گيرد اين است كه آنها در كادر نظاماحسن قرار نمى‏گيرند .

12- محدود شدن اراده الهى بوسيله مصالح يا مقيد شدن قدرت و رحمت او بوسيله حكمت نيزبايد به همين معنى تفسير شود

پى‏نوشت

1- ر. ك: درس سى و نهم توضيحى پيرامون خير و كمال داده شد.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation