كار مورد احتياج ، به حسب شرايط صنعتی و انسانی متغير است . تقليل زمانكار ، اگر احتياج اجتماع ثابت باشد و كالای عرضه شده نيز نسبت ثابتی بااحتياج داشته باشد ، و اين تقليل زمان كار ، مخصوص كالای بالخصوصی باشد ،در تقليل بها مؤثر است قطعا ، زيرا طبق اصل ترتب كه ما در قيمتها بيانكردهايم ، قيمتها تعيين میشود ، و تقليل نسبی زمان كار ، مرتبه و درجهكالا را از لحاظ اين كه نيروی عرضه متوجه آن گردد عوض میكند ، ولی اگرتقليل زمان كار ، عموميت داشته باشد ، در تقليل بها اثر ندارد ، يعنی بااين كه زمان كار تقليل میيابد ، قيمتها پايين نمیآ يد ، و اين خود بهتريندليل است بر اين كه كار پايه ارزش نيست كما اين كه پايين آمدن قيمتدر صورتی كه تقليل زمان كار در همه كالاها عموميت نداشته باشد ، دليل براين است كه عرضه و تقاضا نيز تعيين كننده بها نيست ، چنان كه در "اصول علم اقتصاد " نوشين ص 30 به نكته اخير اشاره كرده است .از اينجا به خوبی صحت نظريه ما در باب پايه قيمتها مشخص میگردد .در ص 32 در داخل پرانتز میگويد : " ولی از آنچه گذشت نبايد چنين نتيجه بگيريم كه شاهكارهای يك نقاشبزرگ بدين جهت بسيار گرانبها هستند كه ارزش آنها شامل كار نقاشانديگری است كه نتوانستهاند بدين مقام شامخ هنری برسند ، خير ، بلكهگرانبهايی آنها بدين سبب است كه هر يك از آن شاهكارها در نوع خوديگانه و بیمانند است و ايجاد نظير آن غير ممكن میباشد و چنان كه |