ج . آيا نظريه ارزش اضافی كارل ماركس ، سرمايهداری را ظالمانه جلوهداده است يا بر عكس ، آن را عادلانه جلوه داده است ؟ به عبارت ديگر ،آيا ماركس ، سرمايهداری را از جنبه اخلاقی و حقوقی تبرئه و تطهير كرده ،و قانون مفرغ را تصحيح كرده است ، يا ظالمانه بودن آنها را به ثبوترسانيده است ؟ د . ارزش اضافی از نظر ما مربوط به عادلانه نبودن مزد است از طرفی ، وبه استثمار مصرف كننده است از طرف ديگر ، و مربوط به ماشين است ازجانب سوم . ه . آيا سودی كه بازرگان میبرد ، سهمی از اضافه ارزش توليد كننده است، آنچنان كه سوسياليستها میگويند ، و در نتيجه بازرگان ، توليد كننده رااستثمار میكند ، يا سودی كه میبرد اگر زائد بر مقدار كار و ابتكاری استكه به خرج میدهد ، استثمار مصرف كننده است نه شركت در ارزش اضافیتوليد كننده ( و يا هردو ) ؟ سوسياليستها روی قاعدهای كه دارند مبنی براين كه هر چيزی جبرا در حدودقيمت واقعی خود به فروش میرسد و بازار تعيين كننده ارزش واقعی است ،ناچارند كه سودهای ناروای بازرگانی را تعدی به حقوق توليد كنندگان بدانندو بس . اما به نظر ما كه اين مطلب را قبول نداريم ، سود ناروای بازرگانممكن است تعدی به حقوق توليد كننده باشد ، و ممكن است تعدی به حقوقمصرف كننده بوده باشد . و . ( 1 ) ريشه اضافه ارزش را در كاپيتاليسم جديد بايد در خود پاورقی : . 1 اين قسمت مربوط است به قسمت اول و قسمت چهارم [ يعنی بندهایالف و د ] ، مطلب جداگانه ای نيست . |