اين جهت برخی مذاهب ديگر نيز كم و بيش چنين میباشند . اسلام مردم راتوصيه میكند به امانت ، عفت ، عدالت ، احسان ، ايثار ، منع دزدی ،خيانت ، رشوه . همه اينها در زمينه ثروت است و يا قسمتی از قلمروی اينمفاهيم ثروت است . تا حدود مسائل اقتصادی روشن نشود ، حدود عدالت وامامت و عفت و احسان و همچنين حدود دزدی و خيانت و رشوه روشن نمیشود . نظر اسلام راجع به ثروت ما آنگاه كه میخواهيم نظری به نظام اقتصادی اسلام بيفكنيم ، اول بايدببينيم نظر اسلام درباره ثروت و مال چيست ؟ ممكن است كسی بپندارد كهاسلام اساسا ثروت را مطرود و به عنوان يك امر پليد و دور انداختنیمیشناسد ، چيزی كه پليد و مطرود و دورانداختنی است ديگر مقرراتینمیتواند داشته باشد ، به عبارت ديگر مكتبی كه نظرش درباره يك شیءمعين اين است كه آن چيز دورافكندنی است آن مكتب نمیتواند مقرراتیدرباره آن چيز داشته باشد ، همه مقرراتش اين خواهد بود كه آن چيز را بهوجود نياوريد ، دست به آن نزنيد ، دست به دست نكنيد ، مصرف نكنيد ،همچنانكه درباره مشروب چنين مقرراتی آمده است : « لعن الله بايعها ومشتريها و آكل ثمنها و ساقيها و شاربها » . . . جواب اين است كه اشتباه بزرگی است اين اشتباه ، در اسلام مال و ثروتهيچوقت تحقير نشده است ، نه توليدش ، نه مبادلهاش ، نه مصرف كردنش، بلكه همه اينها تأكيد و توصيه شده است و برای آنها شرايط و موازينمقرر شده است و هرگز ثروت از |