تا قرن هفتم هجری حق اجتهاد محفوظ و باب آن مفتوح بود . در اين قرن بهعلل خاص تاريخی با يك شورا و اجماع ساختگی اين حق از علما سلب گرديد وعلما مجبور شدند كه برای هميشه از نظريات علمای قرن دوم و سوم هجریتبعيت كنند ، و از اينجا مساله حصر مذاهب فقهی به مذاهب چهارگانهمعروف به وجود آمد . سد باب اجتهاد يك فاجعه بزرگ در جهان اسلام به شمار میرود و شايد تاحدودی عكسالعمل يك سلسله اجتهادهای افراطی بود و به هر حال جمودها وركودها در فقه اسلامی از آن وقت آغاز گرديد . سد باب اجتهاد در ميان اهل تسنن صورت گرفت و مستقيما به جهان شيعهمربوط نبود ، اما خواه ناخواه در جهان شيعه نيز اثر نامطلوب گذاشت . درفقه شيعه پس از قرن هفتم بينشها و ديدهای عميقی پيدا شده و در بعضیقسمتها تحولات وسيعی رخ داده است . در عين حال نمیتوان انكار كرد كه دراين سيستم فقهی نيز تمايل به طرح مسائل به صورت هفت قرن پيش و گريز ازمواجهه با مسائل مورد احتياج روز و بی ميلی به كشف طريقههای نوتر وعميقتر ، به شكل واضحی ديده میشود . در قرون اخير با كمال تاسف در ميان جوانان و به اصطلاح طبقه روشنفكرمسلمان ، تمايلاتی در جهت غرب گرايی و نفی اصالتهای شرقی و اسلامی وتسليم و تقليد در بست از " ايسم " های غربی پديد آمده است و بدبختانهاين گرايش در حال گسترش است ، ولی خوشبختانه احساس میشود كه طليعهيك بيداری و آگاهی در برابر اين گونه تمايلات كوركورانه و خواب آلودآشكار میشود . |