وظيفه بدان بستگی پيدا میكند . در مورد دوم میگويند وجوب طلب دانش " تهيوی " است ، يعنی برایاين است كه انسان را برای عمل و انجام وظيفه آماده نمايد . اينجاست كه تحصيل علوم از نظر وجوب و عدم وجوب به حسب مقتضياتزمان متفاوت میشود . در برخی از زمانها انجام تكاليف اسلامی حتی تكاليفاجتماعی از قبيل تجارت ، صنعت ، سياست و غيره نياز چندانی به تحصيلدانش ندارد ، تجربيات عادی كافی است ، ولی در زمان ديگر مانند زمان ماانجام اين وظايف آنچنان پيچيده و دشوار است كه سالها درس و تخصص لازماست تا انجام تكاليف اجتماعی اسلامی ( واجبهای كفايی ) امكان پذير گردد. از اين رو تحصيل علوم سياسی و اقتصادی و فنی و غيره كه در عصری واجبنبود در عصر ديگر واجب میشود . چرا ؟ چون اجرا و عملی ساختن اصل لزومحفظ حيثيت و عزت و استقلال جامعه اسلامی كه يك اصل ثابت و دائم است درشرايط اين زمان جز با تحصيل و تكميل دانش حاصل نمیشود ، و انجام اينتكليف در شرايط و زمانهای مختلف به يك شكل نيست . از اين گونه مثالها زياد میتوان پيدا كرد . . 5 يكی ديگر از جهاتی كه نشانه هماهنگی تعليمات اسلامی با فطرت وطبيعت است و به آن امكان جاويد ماندن میدهد ، رابطه علی و معلولی احكاماسلامی با مصالح و مفاسد واقعی و درجه بندی احكام از اين نظر است .در اسلام اعلام شده كه احكام تابع يك سلسله مصالح و مفاسد واقعی است واعلام شده كه اين مصالح و مفاسد در يك درجه |