بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب چهره درخشان قمر بنی هاشم جلد 2, حجت الاسلام شیخ على ربانى خلخالى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     QAMAR000 -
     QAMAR001 -
     QAMAR002 -
     QAMAR003 -
     QAMAR004 -
     QAMAR005 -
     QAMAR006 -
     QAMAR007 -
     QAMAR008 -
     QAMAR009 -
     QAMAR010 -
     QAMAR011 -
     QAMAR012 -
     QAMAR013 -
     QAMAR014 -
     QAMAR015 -
     QAMAR016 -
     QAMAR017 -
     QAMAR018 -
     QAMAR019 -
     QAMAR020 -
     QAMAR021 -
     QAMAR022 -
     QAMAR023 -
     QAMAR024 -
     QAMAR025 -
     QAMAR026 -
     QAMAR027 -
 

 

 
 

Prev page

fehrest page

Next page

درگاه در آئينه تاريخ 
هيچ تاريخى از تواريخ مربوط به لكنهو نيست كه در آن ذكر اين بارگاه نشده باشد.اهل قلم و نويسندگان عموما درباره اين بارگاه عظيم شرحى را متذكر شده اند، گفته شدهكه مردى مومن و صالح در خواب ديد كه فلان بخش از زمين را بكنيد كه آنجا علم (لواء)حضرت عباس عليه السلام قرار دارد همچنين گفته شده كه يكى ازاهل دل از شام (دمشق ) به هندوستان آمده و پس از سير و سياحت در بلاد، وارد شهر لكنهوشده و ميهمان ميرزا فقيه بيگ گشته است و به پاس خدمات ميزبان ، به رسم تبرك يكعلم شخصا به ميرزا تقديم نموده است : حق با كداميك از ايناقوال است ، خدا مى داند. در خواب به ميرزا صاحب بشارت دادند كه فلان جا را بكنيد (علم) از آنجا پيدا خواهد شد. وقتى ميرزا از خواب بيدار شد وقت سحر رسيده بود ايشان پساز خواندن نماز صبح خواب خود را براى مومنين و مردم صالح بيان كرد، همه تعجب كردندو گفتند ما هم براى حفر زمين ، همراه شما خواهيم آمد. زمين مزبور حفر شد و از آنجا يك علمبه دست آمد. ميرزا صاحب ، علم را با كمال احترام و تعظيم به خانه خود آورد و در گوشهاطاق نصب كرد.
خبر اين كرامت در شهر لكنهو و اطراف آن پخش شد، از آن پس مردم تك تك و گروه گروهبه زيارت علم مى آمدند حاجت مى گرفتند. اين واقع در عهد نواب آصف الدوله رخ داد.عتاب شاهنشاهى نواب آصف الدوله ، يك روز از خادم خود خشمگين شد و به وى گفت : (فردابينى تو جدا خواهد شد) خادم بسيار نگران شد و براى نجات از مجازات آصف الدوله بهاين و آن متوسل شد ولى سودى نبخشيد. در بحبوحه خوف و هراس ، كسى به او سفارشكرد كه به خانه ميرزا فقيه بيگ برو حاجت خود را از باب الحوائج حضرتاباالفضل العباس عليه السلام در خواست كن ، انشاء الله مراد تو را بر خواهد آورد. خادممزبور، به سفارش مخلصانه آن مرد مومن عمل كرد. فرداى آن روز قهر نواب آصف الدوله، به مهر و لطف ، آن هم مهر و لطفى روز افزون ،بدل شد و خود به خود از قطع بينى آن خادم منصرف گشت ! پس از مدتى ، خادم وقت رامغتنم شمرد و به نواب آصف الدوله گفت : جناب عالى دستور داده بوديد كه بينى من قطعشود، ولى باب الحوائج حضرت عباس عليه السلام مرا از اين صدمه نجات داد. نوابپرسيد: چطور؟ خادم سرگذشت خود را براى نواب شرح داد.
نذر نواب آصف الدوله 
نواب آصف الدوله كه با جان و دل به حضرت عباس عليه السلام عشق مى ورزيد، باشنيدن سرگذشت خادم خود، يكى از ملازمين معتبر خود را همراه هزار روپيه بهپول آن زمان به خانه ميرزا فقير بيگ فرستاد تا پيرامون علم تحقيق كند و آن شخص دربازگشت قضيه علم مبارك را تصديق كرد. نواب با شنيدن قصه ، مشتاق ديدار از آنجا شدو براى زيارت علم مبارك به خانه ميرزا فقير بيگ رفت وى پس از زيارت علم ، حكم نمودكه در آنجا گنبدى بسازند و لذا در تاريخ به عنوان بنيانگذار درگاه مزبور ميان نوابآصف الدوله و نواب سعادت على خان كدورتى وجود داشت و سعادت على خان به همين سبباميد نداشت كه پس از نواب آصف الدوله جايگزين وى گردد، لذا وى نيز به خانه ميرزافقير بيگ رفت و هديه اى نذر علم كرده ، به حضرت باب الحوائج عليه السلامتوسل جست . نذر وى اين بود كه اگر حكومت پس از آصف الدوله به وى برسد، آنمحل را به عنوان بارگاه (درگاه ) ابوالفضل العباس عليه السلام تعمير كند. پس ازمدتى نواب سعادت على خان ، به عنايت حضرتابوالفضل العباس عليه السلام ، حكومت را بر عهده گرفت ولى پيمان خود مبنى برتعمير بارگاه حضرت ابا الفضل العباس عليه السلام را فراموش كرد. پس از چندروزى وى مريض ‍ شد و در حالت مرض اشاره اى غيبى به اين امر شد و يادش آمد كه چهپيمانى با ابوالفضل العباس عليه السلام بسته بود لذا همان وقت حكم به تعميربارگاه نمود.
فرقه خنجر بيگى 
پس از مطالعه تاريخ لكنهو معلوم مى شود كه در اطراف محله اى كه خانه ميرزا فقيربيگ در آن قرار داشت رستم نگر، گروه خنجر بيگى ها زندگى مى كردند. آنان درتاسوعا و شب عاشورا، خنجرهاى خود را با شير مى شستند و نذر شمر ذى الجوشن (لعنهالله عليه ) مى كردند. لذا وقتى كه نواب سعادت على خان حكيم به تعمير بارگاه كرد،خنجر بيگيها شديدا با اين امر مخالفت كردند و كار به آنجا رسيد كه نياز به مداخلهنيروهاى انتظامى شاهى پيش آمد. گارد نظامى سعادت على خان ، خنجر بيگى ها را عقب زد وآنان را وادار به فرار از منطقه كرد. در منطقه (وزير باغ ) خنجر بيگى ها و افرادمنحرف ديگر براى تعمير بارگاه حضرت عباس عليه السلام حاضر نشدند زمينها رابدهند.
دستيار بندى شاهى 
از زمان نواب سعادت على خان تا آخرين سلطان شيعه اود، نواب واجد على شاه ، مراسمدستار بندى و تاجگذارى سلاطين (تاج پوستى ) در همين درگاه انجام مى شد. در جنگ 58- 1857 م شورش سپاهيان يا نبرد استقلال وقتى كه انگليسيها نواب واجد على شاه رادستگير كردند و وى عازم سفر به شهر كلكته شد، شمشير و دستار شاهى خود را به هميندرگاه هديه كرد.
تاريخچه توسعه بناى درگاه
كار توسعه درگاه پس از زمان نواب سعادت على خان نيز ادامه يافت و نوه ايشان ، پسرارشد نواب ركن الدوله ، نواب امير الدوله ، در صحن درگاه حوض را تعمير كرد كهتاريخ آن را سلطان خان (كه اسد) تخليص داشت به اينشكل تنظيم كرده است :

چشمه فيض چون نواب اميرالدوله
كرد تعمير پى نذر امام دو سرا
حوض ناياب به درگاه جناب عباس عليه السلام
گشت مشهور جهان همت آن بحر سخا
(اسد) از بر نمايش به طهارت تاريخ
تتميم كرد رقم ثانى كوثر بادا
پس از زمان نواب سعادت على خان پسرش غازى الدين حيدر به مرتبت سلطنت نشست وىمرتبا به درگاه مى رفت و به تزئين و آرايش آن بنا علاقه بسيار نشان مى داد. حيدر،جلوى خانه را تعمير كرد و ساعت خورشيد را ساخت و درب مخصوص درگاه را با نقرهمزين ساخت .
همچنين ملكه زمانى بيگم (همسر نصيرالدين حيدر) همواره اولين شب جمعه ماه قمرى مشرفبه درگاه براى زيارت مى شد و در درگاه به همين نام سفره اىمفصل براى عموم مهيا بود كه خرج آن در آن زمان بالغ بر ده هزار روپيه هندى مى شد.بانوى مزبور، يك آشپزخانه هم در زمين درگاه درست كرد كه در زمين درگاه آثار آناكنون باقى نيست ، ولى درجاى آن يك مسجد نبوت ساخته شده است كه تاكنون در آن نمازجماعت اقامه مى شود. نبرد استقلال هند يا شورش سپاهيانسال 1857 م (كه انگليسيها آن را جنگ غدر مى نامند) اين درگاه نيز از دستبرد غاصبانهانگليسيها محفوظ نماند. انگليسيهاى جنايتكار با نوادرات پيش بهاديگر تاج (دستار شاهى) و شمشير نواب واجد على شاه را، غاصبانه ، بردند و اين درگاه را هم از جمله غارتكردند. ولى پس از زمان زندگى نواب واجد على شاه در دوران شورش سپاهيان ،تفصيل آن معلوم نيست مولانا آغا مهدى در كتاب خود تاريخ لكنهو مى نويسد: درگاه درسال 1857 م مركز تانكها قرار گرفته ، قتل و غارت بسيار در آنجا رخ داد، اشياىگرانقيمت به دست انگليسيها گم شد (علم خاص ) كه موجب بناى درگاه بوده و وزنش13 كيلو بود، مفقود گشت . شرف الدوله محمد ابراهيم خان و مفتاح الدوله در اين زمينه خيلىسعى و تلاش كردند ولى نتيجه مثبتى نگرفتند و هيچ نشانى از (علم مبارك ) نيافتند.
خطباى جشن درگاه
در سالروز تولد حضرت اباالفضل العباس قمر بنى هاشم عليه السلام ، كه تاريخآن طبق تحقيق شمس العلماء صدرالمحققين آيه الله سيد ناصر حسين ملقب به سر كارناصر المله (ره ) 4 شعبان مى باشد، خطبا و وعاظ عاليقدر در مراسم جشنى كه به همينمناسبت برقرار مى شود به ايراد نطق و سخنرانى مى پردازند. اولين خطيب اين جشن آيهالله مولانا حافظ كفايت حسين (قدس سره ) بود. پس از وى مولانا سيد كلب حسين (طابثراه ) خطيب بى نظير به ايراد سخنرانى مى پرداخت . پس از وفات ايشان ، آقاىشريعت مولانا سيد كلب عابد تا پايان عمر شريف خويش اينمحفل را اداره مى كرد و الان برادرش دكتر كلب صادق و ديگران ، اين مجلس را اداره مىكنند. اولين پنجشنبه ماه قمرى در اصطلاح شهر لكنهو و هند نوچندى ناميده مى شود. بهمناسبت اين روز شيعيان لكنهو و اطراف آن براى زيارت به درگاه حضرتابوالفضل العباس عليه السلام مى آيند. رفت و آمد زائرين از بعد از نماز صبح شروعمى شود و تا نصف شب جمعه ادامه مى يابد. نوچندى اولين پنجشنبه ماه قمرى بالخصوصدر ماه رجب و ذى الحجه بين زوار مشهور است به مناسبت اين دو روز جمع بسيارى از مردم دردرگاه مجتمع مى شوند و از راههاى دور و نزديك به غرض زيارت و برآورده شدن حوائجفردى خود به اين درگاه مى آيند. در عهد نواب (اوده ) همه آنها مرتبا براى زيارت بهاين درگاه مى آمدند. به مناسبت اولين پنجشنبه ماه رجب و ذى الحجه هيئتهاى مذهبى همراه(علم مبارك ) در مراسم شركت كرده و سينه زنى و نوحه خوانى مى كنند. در لكنهو،اولين هيئت سينه زنى و ماتمدارى در زمان نواب نصيرالدين حيدر به توسط شهيد محمدحسين داير گرديد كه الان به نام انجمن (دسته ) (شاه انس و جان ) نيز در زمان نواب واجدعلى شاه سنه 1852 م در محله رستم نگر، دائر گرديد كه نامش ‍ (دسته عباس عليهالسلام ) بوده و الان به نام (انجمن قمر بنى هاشم عليه السلام ) مشهور و معروف است .
بخش چهارم : ناگفته ها درباره قمر بنىهاشم ابوالفضل العباس عليه السلام
علم و معرفت حضرت ابوالفضل عباس عليه السلام در دورانكودكى
محقق دانشمند مرحوم سيد عبدالرزاق مقرم در كتاب (العباس ) مى نويسد: در روايتى كه ازامامان معصوم عليه السلام به ما رسيده ، فرمودند:
ان العباس بن على زق العلم زقا
همانا عباس فرزند على عليه السلام علم را چون غذا در كودكى از پدرش ‍ وارد جانشنموده است . (258)
سپس مى نويسد: (اين تعبير، تشبيه بسيار لطيفى است زيرا هرگاه كبوترى غذا را نرم وگوارا كند و به بچه اش بخوراند، به آن تعبير به (زق ) مى شود، اين بيان حاكىاست كه حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام در دوران خردسالى ، از پستان مادرشعلم و حكمت را چون شير، شيره جانش ‍ نموده ، و در دامان علم و حكمت ، رشد و نمو نموده وداراى علم لدنى بوده است ) (259)
و نيز در شان حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام گفته شده :
انه كان من فقها اولاد الائمه
حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام از عالمان فقيه فرزندان امامن علهيم السلام مىباشد. و دانشمندان و محدثان بزرگ در شانش گفته اند:
هو البحر من اى النواحى اتيته
فلجته المعروف و الجواد ساحله
حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام از هر كرانه كه به جانبش آيى ، دريايى استكه موجهايش نيكى ها است و كرانه آن سرشار از سخاوت و كرم است . (260) روزى علىعليه السلام به ابوالفضل العباس عليه السلام كه در دوران كودكى به سر مى برد،فرمود: بگو (يك ) عباس گفت : (يك ) حضرت على عليه السلام فرمود بگو (دو)عباس در پاسخ گفت :
استحيى ان اقول باللسان الذى قلت واحدا،اقول اثنان ، من با آن زبانى كه يك گفته ام (و به يكتايى خدا اقرار نموده ام )شرم مى كنم كه بگويم : دو (و از دايره يكتايى خدا خارج گردم )
فقبل على عينيه حضرت على عليه السلام دو چشمان حضرتابوالفضل العباس عليه السلام را بوسيد. (261) طبق پاره اى از روايات ، حضرتابوالفضل العباس عليه السلام در اين هنگام پنجسال داشت . بر همين اساس ، امام صادق عليه السلام در شان عباس عليه السلام فرمود:
كان عمنا العباس نافذا البصيره
عموى ما، عباس بصيرت نافذ (چشم تيز بين و عمق نگر) داشت . (262)
نيز بر همين اساس ، مرحوم علامه محمد باقر بيرجندى مى نويسد: ان العباس مناكابر الفقها و افاضل اهل البيت ، بل انه عالم غير متعلم و ليس فى ذلك منافاه لتعلمابيه اياه همانا عباس عليه السلام از فقهاى بزرگ و از برجستگان خاندان نبوتبود، بلكه او دانشمند درس نخوانده بود و اين مطلب منافاتى با علم آموزى پدرشحضرت على عليه السلام به او ندارد. (263)
علامه مامقانى نيز مى نويسد:
و قد كان من فقها اولاد الائمه ، حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام از فقهاىفرزندان امامان عليهم السلام بود. (264) مسلم است كه حضرتابوالفضل العباس عليه السلام از اكابر وافاضل فقها و علماى اهل بيت عليهم السلام بوده و معلوم است كسى كه در پرتو آفتابولات و در مدرسه امامت حضرت على بن ابيطالب عليه السلام و حضرت امام حسن و حضرتامام حسين عليهاالسلام تربيت شده و كسب علم و نورانيت نموده است ، درك مقام و مرتبهفضل او براى ما ميسر نيست .
يك دهن خواهم به پهناى فلك
بگويم وصف آن رشك ملك
ادب حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام در دوران كودكى 
يكى از فضايل والاى انسانى و اسلامى ، رعايت ادب است . ادب در برابر بزرگان ومقدسات و در همه موارد زندگى ، زينت اخلاق بوده و ازعوامل و اركان مهم شخصيت معنوى انسان است . اميرمومنان على عليه السلام ضمن سفارشبه فرزندش امام حسن عليه السلام در فراگيرى ادب ، فرمود:
يا بنى ! الادب لقاح العقل ، و ذكا القلب و عنوانالفضل
پسرم ادب ، مايه بارور شدن عقل و بيدارى قلب و سرلوحهفضل و بزرگوارى است . نيز فرمود: من اخر عدم ادبه ، لم يقدمه كثافه حسبه كسى كه بى ادبى ، او را عقب انداخت ، عظمت و كثرتفاميل ، او را به جلو نخواهد انداخت . (265)نيز فرمود: لا ميراث كالادب ، هيچ ارثىارزشمندتر از ادب نيست (266) بر همين اساس حضرت على عليه السلام فرزندانش رابخوبى تربيت كرد، و آنها از باادبترين افراد جامعه خود بودند. حضرتابوالفضل العباس عليه السلام از همين مكتب درخشان ، درس ادب آموخته بود، كه ازويژگيهاى زندگى سراسر درخشان وى ادب او در همه دورانهاى زندگيش از كودكى تاآخر عمر بود. در اين زمينه نظر شما را به چند نمونه زير جلب مى كنيم :
1 - روايت شده : حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام بدون اجازه در كنار امام حسينعليه السلام نمى نشست ، و اگر پس از اجازه مى نشست ، مانند عبد خاضع دو زانو دربرابر مولايش مى نشست . (267)
2 - روايت شده : در طول 34 سال عمر حضرتابوالفضل العباس ‍ عليه السلام آن بزرگوار هرگز به برادرش امام حسين عليهالسلام برادر خطاب نكرد، بلكه با تعبيراتى مانند سيدى ، مولاى ، يابنرسول الله ، آقاى من ، سرور من ، اى پسر رسول خدا، آن حضرت را صدا مى زد، جز درآخرين ساعت عمر، در آستانه شهادت ، كه صدا زد: (برادر، برادرت را درياب !) اينتعبير نيز يك نوع ادب بود، زيرا بيانگر آن بود كه برادرت رسم برادرى را بابهترين وجه ادا كرد، اكنون تو نيز اى برادر، با مهر برادرى به من بنگر! در كتابمستطرف الاحاديث آمده است : روزى امام حسين عليه السلام در مسجد آب خواست . حضرتابوالفضل العباس عليه السلام كه در آن هنگام كودك بود، بى آنكه به كسى بگويدباشتاب از مسجد بيرون آمد. پس از چند لحظه ديدند، ظرفى را پر از آب كرده و بااحترام خاصى ظرف آب را به برادرش امام حسين عليه السلام تقديم مى كند. روز ديگر،خوشه انگورى را به او دادند. او با اينكه كودك بود، با شتاب از خانه بيرون آمد،پرسيدند: كجا مى روى ؟ فرمود: (مى خواهم اين انگور را براى مولايم حسين عليهالسلام ببرم ) (268)
در همان خردسالى حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام حضرت امام على عليه السلامتوجه خاصى به ادب وى داشت و او را به تلاشها و كارهاى مهم و سخت مانند كشاورزى ،تقويت روح و جسم ، تيراندازى و شمشير زنى و سايرفضايل اخلاقى ، تعليم و عادت داده بود. حضرتابوالفضل العباس عليه السلام گاهى در كنار پدرمشغول كشاورزى و باغدارى و نخلستانها بود و زمانى احاديث و برنامه هاى اسلام را درمسجد به ديگران مى آموخت و به تهيدستان و بينوايان كمك مى كرد. او به برادران وخواهرانش احترام شايان مى نمود و دوش به دوش آنان در بالا بردن سطح فرهنگ مردم مىكوشيد و در يك كلام ، بازوى پرتوان پدر و چشم نافذ اسلام و مطيع برادرانش امام حسنو امام حسين عليهماالسلام بود. سخن حضرت على عليه السلام در زبان ، سيماى حضرتامام حسن عليه السلام در چهره ، و خون حضرت امام حسين عليه السلام را در رگها داشت .(269)
دوستى خاندان اهل بيت عليهم السلام واجب است (قل لا اسئلكم عيله اجرا الا الموده فى القربى ). (270)
جريان ضريح مطهر حضرت ابوالفضلالعباس عليه السلام
ضريح حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام به قدرى پربها و قيمتى است كهبعضى از شياطين انسى در آن طمع داشتند ولى بر حسب ظاهر براى عوض كردن صندوقپر قيمت آن خواستند كارى انجام دهند، وقتى كه اين خبر به حضرت آيه الله العظمىآقاى (حاج سيد محسن ) حكيم رسيد تدارك نمود و نگذاشت دشمنان كار خود را انجام دهند. مادر اينجا قصه مفصلى را كه روزنامه (سرفراز) هندى نوشته مختصرانقل مى كنيم :
در شماره 31 ح 41 روز پنجشنبه 9 كانون اول سنه 1946 م موافق با 23 شعبان سنه1383 ه‍، بهره ها ده سال قبل اعلان كردند كه مى خواهند ضريحى از طلا و نقره براىمرقد ابوالفضل عليه السلام بسازند. آنان براى اين كار از هند و پاكستان و آفريقاپول جمع كردند و كار ساختن آن را تمام كردند ولى ناقص ساختند، چون حجم آن كوچكتراز صندوق تاريخى و قديمى قيمتى موجود بود، به گونه اى كه امكان نداشت براىنظافت ، داخل ضريح شده و به تنظيف آن پرداخت . بهره ها اصرار و ابرام داشتند كه بههر كيفيتى شده ضريح را نصب كنند، هزار دينار عراقى هم در بين عده اى از خدمه حرمتقسيم كردند تا از كليددار موافقت گرفتند كه صندوق را كوچك كنند. از ايران استادانفن را خواستند كه صندوق را كوچك نمايند. وقتى كه استاد فن از موضوع مطلع گرديد،اشك از چشم او سرازير شد و گفت : دستم بريده باده اگر دست به اين صندوق قيمتىبزنم .
چون اين صندوق در دنيا مثل و مانند ندارد و ضريحى كه شما آورده ايد قيمتى ندارد و قيمتصندوق صد برابر قيمت ضريح است .
حضرت آيه الله العظمى آقاى حكيم كه از اين مطلب مطلع گرديدند، فرزند ارجمندشانآقاى سيد مهدى حكيم را به معيت دامادشان آقاى سيد ابراهيم طباطبائى براى روشن شدناين موضوع فرستادند تا با كليددار صحبت كنند. در مجلسى كهمشغول صحبت بودند وكيل و نماينده بهره ها، شيخ ابراهيم ، نيز حاضر بود كه آقاى سيدمهدى حكيم فرمود: شنيده ام شما مى خواهيد صندوق حضرت عباس عليه السلام را كوچككنيد و جوانب و اطراف آن را بتراشيد. پدرم حضرت آيه الله حكيم فرموده اند كه نبايداين كار را بكنيد. اگر بهره ها مى توانند ضريح بزرگترى بسازند تا با اين صندوقوفق دهند فبها، والا لازم است ضريح اولى را به جاى خود نصب كنيد كه زوار در رفاهزيارت كنند تا ضريح جديد حاضر شود.
كليددار گفت : ما امر حضرت آيه الله را اطاعت مى كنيم ، ولى نماينده بهره هاقبول نمى كند اقاى سيد مهدى حكيم از شيخ ابراهيم ، نماينده بهره هاقبول نكرد، پرسيد: چرا قبول نمى كنيد؟ وى در پاسخ گفت : ضريح بزرگتر ساختن ،براى ما ممكن نيست و بايد اين ضريح را نصب كنيم ولو اينكه صندوق را كوچكتر يا عوضنمايند. آقاى سيد مهدى فرمودند بايد حتما امر حضرت آيه اللهقبل از اينكه خودشان از نجف مشرف كربلا گردند اجرا گردد.
موقع زيارتى نيمه رجب شد. حضرت آيه الله العظمى آقاى حكيم دام ظله به كربلامشرف شده ، فورا به قصد زيارت حضرتابوالفضل العباس ‍ عليه السلام داخل حرم آن حضرت گرديدند و امر فرمودند كه درحرم را باز نمايند. كليددار درب حرم را باز نمود، حضرت آيه الله با عده اى از همراهاناز علما و طلاب علوم دينيه وارد شدند، ديدند صندوق را برداشته اند و وضع حرم حضرتابوالفضل العباس عليه السلام عينا شبيه قبور ائمه بقيع عليهم السلام در مدينه منورهمى باشد. اين وضع در حضرت آيه الله العظمى آقاى حكيم تاثير بسزايى نمود، امرنمود صندوق اول را نصب كردند و خود با دست شريف خود و كمك و مساعدت عده اى الزمومنين و رجال خير انديش ، صندوق را نصب فرمودند. بعد از اينكه نصب صندوق بهپايان رسيد، حضرت آيه الله العظمى آقاى حكيم دام ظله متوجه كليددار و نماينده بهره هاشدند و امر فرمودند كه ضريح سابق را به جاى خود نصب نمايند تا آنكه ضريحتازه ساخته شود.
نماينده بهره ها گفت : آيه الله ها، ضريح قديمىقابل استفاده نيست ، مگر اينكه مبلغ هزار دينار بابت تعمير آن خرج شود. ضريح تازه اىكه ما آورده ايم بسيار خوب است ، و فقط لازم است مقدارى صندوق را كوچكتر كنند. حضرتآيه الله فرمودند: اگر اين طور است كه شما مى گوييد، پس ما احتياج به ضريح شمانداريم و دستور خواهيم داد كه در ايران ضريحى ساخته شود بهتر از ضريحى كه شماآورده ايد. شما اهانت به قبر شريف نموديد و به سخن خير خواهانه ما نيز گوش نداديد.وقتيكه نماينده بهره ها اين جمله را شنيد روى قدمهاى حضرت آيه الله افتاده ، بوسيد وعرض ‍ كرد: حضرت آيه الله ، به ما اذن دهيد كه ضريح را نصب كنيم ما را از اين خدمتبزرگ محروم نفرماييد، ولى حضرت آيه الله به سخن او اعتنايى نفرمود و جوابش رانداد.
شيخ ابراهيم ، نماينده بهره ها، تلگرافى به طاهر سيف الدين رئيس دينى بهره نمود اوبا بعضى از شخصيات عراق تماس گرفت ، فايده اى نبخشيد. حسب الامر حضرت آيهالله العظمى آقاى حاج سيد حكيم ضريح سابق به جاى اولش بازگشت و نصب شد وتمام مخارج اصلاح و ترميم آن را نيز حضرت آيه الله خودشان پرداخت فرمودند.
سيف الدين برادر خود را به عراق فرستاد و او مى خواست به حضور حضرت آيه اللهالعظمى آقاى حكيم شرفياب شود، اذن داده نشد. روزى حضرت آيه الله را در حرم حضرتابوالفضل العباس عليه السلام ديد و دست مباركش را بوسيد و باحال ياس گفت : (اى آقا، بر ما ترحم فرما، شما فقط مرجع شيعه نيستيد بلكه مرجعتمام طوايف اسلام مى باشيد. شما بوديد كه مسلمانان را از دست توده اى ها نجاتبخشيديد، گناه ما را نيز ببخشيد.
حضرت آيه الله العظمى آقاى حاج سيد محسن حكيم فرمودند كه شما فقط مرا نافرمانىنكرديد، بلكه شما گناهكاريد و نافرمانى خدا ورسول او مى كنيد زود است به جزاى خود در روز قيامت برسيد. شما تمام شيعيان جهان راآزار رسانديد. واجب است كه از همه آنها رضايت بجوييد و از آنان عذر خواهى كنيد؛ اگرآنان از شما راضى شدند من هم از شما راضى خواهم بود...
درب حرم شريف حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام در روز نوزده رجب باز شد وحضرت آيه الله حاج سيد محسن حكيم در آنجا نماز جماعت به پا داشتند. در شب جمعه و روزجمعه نير عده اى از مهندسين را به منزل دعوت فرمودند و دستور دادند نقشه حرم را بكشندتا ضريحى تازه براى آن بسازند.
نقشه به اتمام رسيد. در روز بيست و پنجم رجب آقاى سيد ابراهيم طباطبائى ، دامادحضرت آيه الله ، با هواپيما روانه اصفهان گرديدند كه دستور دهند استادان فنضريح آبرومندى بسازند. حضرت آيه الله العظمى آقاى حاج سيد محسن حكيممتكفل شدند كليه مخارج ضريح مقدس را بپردازند، بدون اينكه از كسى تقاضاى مساعدتشود، مگر وقتى كه عده اى از خير انديشان فهميدند خودشان براى ساختمان ضريحبذل مالى نمودند، خداوند به آنها اجر جزيل عنايت كند.
اطلاعات جديدى از ضريح ابوالفضل العباس عليه السلام كه دراصفهان ساخته شد
طبق دستور حضرت آيه الله العظمى آقاى حاج سيد محسن حكيم شروع به ساختن ضريحجهت مرقد مطهر حضرت ابوالفضل عليه السلام گرديد. به طور تقريب مبلغ00/000/10 ريال هزينه آن گرديدد كه در حدود 60آن را حضرت آيه الله حكيم شخصا پرداخت نمودند و 40آن نيز از شهرهاى مختلف ايران مجددا توسط حضرت آيه الله حكيم و يا به حسابمخصوص در بانك بازرگانى در اصفهان ريخته شد.
ضريح مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام ، به طورى كه در عكس ‍ مشاهده مىشود، بسيار ظريف و زيبا و با دقت هنرمندان بنام اصفهانى ساخته شده است . زرگرىضريح توسط (آقاى حسين پرورش )، قلمزنى آن توسط آقايان (سيد اسد اللهخسروانى ) و (احمد دنيارى )، و مينا كارى نيز توسط (آقاى شكر الله صنيع زاده ) انجامگرفته است . ضمنا اسكلت چوبى ضريح را هم آقايان (اخوان خالق زادگان ) اهدا كردهاند. اين ضريح از طلا و نقره و مينا كارى به طرزى جالب و ديدنى ساخته شده و مدت18 ماه تعدادى زيادى از اتسادان مشغول ساختن آن بوده اند. ضريح مذكور را پس ‍ ازساخته شدن مدتى در مسجد شاه اصفهان به معرض زيارت و تماشاى آن مى رفتند.
به دستور حضرت آيه الله حاج سيد محسن حكيم ، حجة الاسلام - آقاى حاج سيد ابراهيمطباطبائى داماد آقاى حكيم - و آقايان حاج سيد محمدافضل و حاج ميرزا حسن كلاهدوزان در اين مورد همكارى و كوشش و نظارت كلى داشتند.
ضمنا يك جفت درب از طلا و نقره و مينا كارى جهت حرم مطهر حضرتابوالفضل العباس عليه السلام از طرف آقايان حاج حسن واحد و محمود و ابوالقاسمجليليان به سر پرستى آقاى حاج سيد محمدافضل به اتمام رسيد كه آن هم با ضريح مطهرحمل گرديد.
همچنين يك زوج درب منبت كارى بسيار زيبا از طرف اخوان خالق زادگان جهت درب قبله صحنحضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام ساخته شده كه شرح آن جداگانه در همين شمارهمنتشر شده است .
بسيار باعث مسرت و خشنودى است كه توسط شيعيان ايرانى ، بالاخص ‍ اهالى اصفهان ،براى تحكيم مبانى دين مبين اسلام بخصوص حفظ شعائر مذهبى چنين اقدامات مفيد و موثرىبه عمل مى آيد.
بامداد روز پنجشنبه بيست و هفتم آبان ماه (271) بدرقه كنندگان ضريح از قزوين بههمدان و كرمانشاه رفتند و پس از صرف شام در كرمانشاه عازم مرز خسروى شدند.
كاروان حامل ضريح روز جمعه وارد خانقين شد و بامداد شنبه طى مراسمى از خانقين عازمبغداد گرديد. (272)
ضريح مطهر
اينجا حريم پاك علمدار كربلاست
اين آستان قدس شهيد ره خداست
اينجا حريم حضرت باب الحوائج است
دولت درين مقام و گشايش درين سراست
اين جا بود مقام شهيدى كه تا ابد
خاكش حيات بخش و هوايش عبير زاست
اين بارگاه شاه جهان حقيقت است
اين جايگاه جلوه انوار كبرياست
اين خاك مشك بيز كه دار الشفا بود
هر ذره اش به چشم ملايك چو تيوتياست
اين جا جايگاه شهيدى كه تا به حشر
دين خدا و پرچم اسلام از او بپاست
اين جاست جايگاه اميرى كه در كرم
كان سخا و ابر عطا و يم وفاست
اين جاست جايگاه علمدار لشگر
كز بهر حق عليه ستمگر به پاى خاست
دريا دلى غنوده در اينجا كه هم چو نوح
در بحر دين به كشتى توحيد ناخداست
سقاى اهل بيت حسين على بود
اين تشنه لب كه خاك درش چشمه بقاست
گردد مس وجود تو چون زر در اين مقام
اين بارگاه خشت وجودش ز كيمياست
آيينه تمام نماى حقيقت است
هر دل كه با ولاى ابوالفضل آشناست
حاتم كه گشت شهره آفاق از سخا
در آستانه كرمش كمترين گداست
آن كس كه سر ز فخر بسايد بر آسمان
اينجا كه مى رسد ز ادب قامتش دوتاست
آب فرات تا به ابد شرمگين بود
از تشنه اى كه ساقى و سقاى كربلاست
در روز حشر فاطمه گردد شفيع خلق
در دست وى دو دست بود كز بدن جداست
از اين مصيبتى كه به آل نبى رسيد
تا روز رستخيز به پا پرچم عزاست
امروز هر كه خدمت آل على كند
فردا شفيع او به صف حشر مرتضى است
بر طبق امر آيت حق (حضرت حكيم )
آن كس كه حكم او به همه شيعيان رواست
شد اين ضريح ساخته در شهر اصفهان
شهرى كه گر جهان هنر خوانمش سزاست
تاريخ اين ضريح (طلايى ) چنين سرود
(عباس مير جنگ و علمدار نينواست )
به ياد استاد صنيع زاده هنرمند و ميناساز
آقاى حاج ميرزا شكر الله صنيع زاده استاد و هنرمند ميناسازى در بيست و پنجم بهمن ماه 62پس از يكسال و اندى بيمارى در اثر سكته مغزى در سن 77 سالگى دارفانى را وداعگفت و به رحمت ايزدى پيوست ، روحش شاد و يادش گرامى باد.
به مناسبت فقدان اين استاد گرانمايه ، جامعه هنرمندان هنرهاى دستى در ايران يكى از باارزشترين اعضاى خود را از دست داد و بماتم نشست .
فرزند ارشد ايشان ، استاد رضا صنيع زاده كه ضمنا يكى از شاگردان پدر هنرمند مىباشد، در مصاحبه با خبرنگار كيهان توضيحات ارزشمندى درباره استاد صنيع زاده دادهاند كه ذيلا مى خوانيد:
استاد صنيع زاده در تاريخ دوشنبه 20 ذيحجه 1324 هجرى قمرى 1285 شمسى بهدنيا آمدند. پدر ايشان مرحوم عبدالمحمود غفاريان و مادر ايشان خديجه سلطان تنها دخترنقاش مشهور عبدالحسين صنيع همايون بوده اند.
در خور ذكر است كه ايشان نام صنيع زاده را از استادشان گرفته اند...
استادان ايشان يكى مرحوم عبدالحسين صنيع همايون و ديگرى حاج مصور الملك بوده اند،تخصص ويژه ايشان در رشته ميناسازى است .
اگر چه پدر پيش از آنكه يك ميناساز مبدع ، مبتكر و پايه گذار و مجدد اين هنر محسوبشوند، يك هنرمند نقاش در زمينه هاى مختلف از جمله طبيعت سازى ، چهره پردازى ، تذهيبكارى و مينياتور به حساب مى آيند و اگر چه در بعضى از زمينه هاى نقاشىمثل شبيه سازى ، صورت سازى ، و نقش گل و بوته و مرغ جزو و سر آمدان عصر خودمطرح اند، مع الوصف آنچه ايشان را مورد توجه هنر دوستان داخلى و هنر شناسان بسيارىاز نقاط جهان قرار داده است نقشى است كه ايشان در تجديد حيات ، توسعه بى سابقه ،تنوع آثار و گوناگونى ابتكارات در حيطه مينا و مينا سازى داشته اند.
آنچه از باقيمانده هاى هنر مينا تعلق به قرنهاقبل در موزه هاى داخلى و خارجى مشاهده مى گردد و يا در كتابهاى مولفين مختلف مطالعه وملاحظه مى شود، اگر چه از نظر هنرى ظريف و دلپسند است ، اما از نظر تنوع و بويژهحجم بسيار محدود و كوچك مى باشد. ليكن پدر با عنايات خداوندى از نظربذل ذوق ، استعداد و پشتكار قابل توجه و با همت كم نظير موفق گرديدند كه :
اولا، اين هنر كاملا فراموش و مضمحل گرديده را حيات و رونق تازه بخشند.
ثانيا، با گسترش امكانات نسبت به تنوع اشكال ظاهرى ، گوناگونى نقوش و توسعهحجم آثار ساخته شده همت گمارند.
ثالثا، با وسعت نظر، پرهيز از خست نفس - كه متاسفانه در برخى بزرگان هنرمندمشاهده شده است - و بلند انديشى ، اين هنر مطرود و ناشناخته را با تربيت شاگردانمعتقد و آموختن بيدريغ هنر خويش به طالبان و جويندگان آن به عنوان يكى از پررونقترين هنرهاى عصر ما گسترش و توسعه دهند.
از بزرگترين توفيقاتى كه خداوند به ايشان داد اين بود كه موفق شدند بهترينهنرهاى خود را روى دربها، ضريحها، كتيبه هاى حرمهاى مقدس ‍ حضرت اميرالمومنين عليهالسلام ، حضرت امام حسين ، حضرت ابوالفضل عليه السلام ، كاظمين ، سامرا، مشهد مقدس، قم ، حرم حضرت زينب و حضرت شاه چراغ (عليهم السلام ) به كار برند.
ايشان در دوره عمرشان شاگردان زيادى تربيت كردند كه بهترين آنها عبارتند از:آقايان حاج حسين هنر دوست ، حاج غلامحسين فيض اللهى ، مهدى غفاريان و محمد علىفرشى . همچنين فرزندان پسر ايشان همه به اين كار آشنايى دارند.
از كارهاى بسيار ارزنده ايشان علاوه بر آنچه در حرمهاى مطهر به كار رفته است ، چندجلد قرآن است كه جلد آنها را گل و بوته سازى كرده اند. چندشاميل بسيار نفيس از حضرت اميرالمومنين عليه السلام وتمثال عيسى مريم عليها السلام از جمله كارهاى ايشان بوده است .
استاد در طول عمر تقدير نامه هاى مختلفى از شخصيتهاى مختلف دريافت كرده اند كه درراس آنها تقدير نامه حضرت آيه الله العظمى سيد محسن حكيم در مورد ضريح حضرتابوالفضل العباس عليه السلام مى باشد و همچنين ديپلمه افتخار نمايشگاه بين المللىهنرى بروكسل از ديگر افتخاراتشان مى باشد.
از خصوصيات ايشان توجه و اعتقاد قلبى خالصانه به امور مذهبى و انجام تكاليف ودستورات دينى . ايشان به نماز، قرائت قرآن و اذكار و ادعيه همت ويژه اىمبذول مى داشتند. به طورى كه در طول مدت بيمارى ، كه حتى حالاتى شبيه به اغما نيزپيدا مى كردند، مع الوسف زبانشان دائما به ذكر خداى تعالى ، خواندن دعاها و قرائتسوره هاى قرآن كريم مترنم و مشغول بود.
استاد حدود يكسال و چند ماه به علت سكته مغزى بسترى بودند و در تاريخ25/11/1362 به رحمت ايزدى پيوستند. (273)
دستخط مرحوم آيه الله العظمى سيد محسن حكيم (ره ) به آقاى شكر الله صنيع زاده بهپاس ساختن ميناى ضريح مطهر حضرت قمر بنى هاشمابوالفضل العباس عليه السلام .
عريضه به حضرت عباس عليه السلام از يادداشتهاى حجه الاسلام آقاىشيخ احمد قاضى زاهدى گلپايگانى
لذ باقتاب ابى الفضل الذى
كابيه المرتضى يحمى حماه
اين عريضه به خط والد مرحوم يافتم كه سزاوار نيازمندان و گرفتاران به اين كيفيتدست به دامان قمر بنى هاشم حضرت عباس عليه السلام بزنند و به وسيله آن جناب ازخداوند متعال حاجت خواه شوند:
بسم الله الرحمن الرحيم
هذه رقعه عبدك ... ابن ... زاد... اگر صاحب عريضه مرد باشد، و اگر زن است مىنويسد: هذه رقعه امتك ... بنت ... زاده ... والسلام عليك يا مولاى يا سكينه يا عباس بناميرالمومنين عليه السلام و ان تقضى حاجتى ان بينى و بين الله تعالى ذنوبا قد اثقلتظهرى و اطالت فكرى و سلبتنى بعض لبى و غيرت خطير نعمه الله عندى و منعتنى منالرقاد و ذكرها يتقلقل احشائى و قد هربت الى الله و اليك يا عباس ابن اميرالمومنين انتقضى حاجتى اسئلك بحق ابيك و بحق اخيك الحسين و اخوانك صلوات الله عليهم اجمعين .
حقير گويد: در نسخه اين عريضه نسخه بدل هايى مشاهده مى شود كه از احتياطات مرحومابدى ابوى به شمار مى رود و آنچه قلمى گرديد به نظر اقرب الى الصواب آمد.مطلب ديگر آنكه اين عريضه هم بايد به كربلا فرستاده شود و در ضريح مطهر بابالحوائج انداخته شود. فنسال الله تبارك و تعالى ان يرزفنا زياره قبره و شفاعتهفى الدنيا و الاخره
توضيحا در اين عريضه هم مانند ساير عريضه ها حوائج صريحا بايد نوشته شود.
اخيرا نسخه اين رقعه را هم در كتاب دعايى يافتم كه عبارتاول آن چنين است .
من العبد الذليل الى المولى الجليل الكريم سلام الله عليك يا مولاى .
عرض حاجت به باب الحوائج عباس بن على عليهماالسلام به چند طريقمختلف
طريق اول : ابتدا بايد چهار شب چهار شنبه اى را بر گزيند كه دو شب چهارشنبه آن درنيمه دوم ماه قمرى واقع شده باشد و دو شب چهارشنبه ديگر يعنى سوم و چهارمين آنها درنيمه اول ماه بعدى قرار داشته باشد كه به چهاده روزهاول ماه بعدى مى رسد. (عدد چهار براى اين است كه نام مبارك حضرت عباس عليه السلامداراى چهار حرف است (ع ب اس ).
سپس در هر شب چهارشنبه به تعداد يكصد و سى و سه بار سوره مباركه (انا انزلناهفى ليله القدر) را با اخلاص قرائت كند، به طورى كه كلمه آخر اين آيه مباركه كه به(مطلع الفجر) ختم مى شود، درست در آخرين لحظه پايان نيمه شب و آغاز بامداد ادا شود.براى اين منظور مى تواند، آخرين بارى كه سوره مباركه (انا انزلناه ) را مى خواند،كلمه مطلع الفجر را بخواند تا لحظه پايان نيمه شب و آغاز بامداد برسد. شبچهارشنبه چهارمى در حدود شب چهارده ماه قمرى است كه با نام مبارك قمر بنى هاشمقرابت دارد. ظهور ارتباط تحت هر نام كه باشد در اين شب انجام خواهد گرفت ، به اذنخداوند دانا و مقام حضرت مولى اباالفضل العباس عليه السلام . (274) طريق دوم :گويند در ميان نماز مغرب و عشاء دو ركعت نماز حاجت به جاى آورد در همان شب شروع بهاين حتم كه منسوب به جناب ابى الفضل العباس ‍ عليه السلام است بنمايد و تاچهل و يك شب به انجام رساند بدون تغيير وقت ادامه دهد، ولى خواندن را در شب آخر گرونگه دارد تا وقتى كه حاجت روا شود و بعد، آن را نيز بخواند و ختم چنين است : يا منيجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء يا رب يارب يارب يا عباس بن على بن ابى طالبالامان الامان الامان ادركنى ادركنى ادركنى . ذكر هر يك از كلمات (الامان ) و (ادركنى) را تكرار كند تا نفس قطع شود، انشاء الله تعالى به مقصود مى رسد. (275)
طريق سوم : ديگر از طريق توسل به آن حضرت ، زيارت آن حضرت است كه ، بنا بهمضمون روايات عديده وسيله تقرب به خداوند و آمرزش گناهان و انجام مطالب و روا شدنحاجات اهل ايمان است چنان چه به روايت منقول از مصباح الزائرين ابن طاووس وارد شده استو از جمله اعمال زيارت شريفه اين است كه دو ركعت نماز زيارت به جا آورد و بعد از آنبخواند: (276) زيارت نامه حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام كه در مفاتيحالجنان مى باشد.
طريق چهارم : از جمله ختمهاى مجرب براى حوائج بزرگ و اداى دين آن است كه : شب جمعهغسل نمايد شبهاى بعد، غسل كردن ضرورتى ندارد پس در شباول كه همان شب جمعه است و شبهاى ديگر هر شب هزار مرتبه بگويد:
اللهم صل على محمد و آل محمد.
شب شنبه : اللهم صل على اميرالمومنين .
شب يكشنبه : اللهم صل على فاطمه .
شب دوشنبه : اللهم صل على الحسن .
شب سه شنبه : اللهم صل على الحسين .
شب چهارشنبه : اللهم صل على على بن الحسين .
شب پنج شنبه : اللهم صل على محمد بن على .
شب جمعه دوم : اللهم صل على جعفر بن محمد
شب شنبه : اللهم صل على موسى بن جعفر
شب يكشنبه : اللهم صل على على بن موسى
شب دوشنبه : اللهم صل على محمد بن على
شب سه شنبه : اللهم صل على على بن محمد.
شب چهارشنبه : اللهم صل على الحسن بن على
شب پنج شنبه : اللهم صل على الحجه بن الحسن
شب جمعه سوم : اللهم صل على العباس الشهيد
به اين ترتيب دو هفته طول مى كشد. (277)
طريق پنجم : كيفيت توسل به ذيل عنايت حضرت قمر بنى هاشم عليه السلام : شبچهارشنبه دو ركعت نماز بخواند و بعد از نماز 133 بار بگويد:
يا كاشف الكرب عن وجه الحسين عليه السلام
اكشف كربى بحق اخيك الحسين عليه السلام
و هفت شب چهارشنبه صد مرتبه بگويد:
اى ماه بنى هاشم خورشيد لقا عباس
اى نور دل حيدر شمع شهدا جهان
از محنت و درد و غم ما رو به تو آورديم
دست من بى كس گير از بهر خدا عباس (278)
نذر قرآن براى حضرت ابوالفضل العباس قمر بنى هاشم عليهالسلام
صاحب گنجينه دانشمندان در حالات مرحوم سيد محمد على دزفولى متوفى ماه رجبسال 1333 ق مى نويسد:
ايشان از اول طلوع آفتاب تا مقدارى از بعد از ظهر، يك قرآن ختم مى كرد و پس از آنفريضه ظهر را انجام مى داد. وى از اول ماه رجب تا پانزدهم ، پانزده قرآن ختم مى كردكه پانزدهمين آن را هديه معصوم (صلوات الله عليهم اجمعين ) بود در روز شانزدهم ماهرجب پس از ختم هاى قرآن كريم ، مرحوم آيه الله آقا سيد ابراهيم غفارى كه از مجتهدين ومراجع دزفول در عصر خود بود، به عنوان عيادت و ملاقات مرحوم آقا سيد محمد علىموسوى دزفولى تشريف آورد و اظهار داشت كه من ، امروز تصميم ملاقات نداشتم اما فلانزن علويه رحمة الله عليها ديشب خوابى ديده بود، و خواب خود را براى من گفت و تذكرىشد، كه امروز به ملاقات شما نايل شوم . علويه گفت : خواب ديدم كه خدمت حضرتابوالفضل العباس ‍ عليه السلام مشرف شدم . عرض كردم عمو كجا تشريف داشتيد؟فرمودند: امروز به عيادت آقا سيد محمد على فرزند حاج سيد عبدالله رفته بودم و ازآنجا مى آيم و مرحوم سيد محمد على به سجده مى افتد و پس از فراغت از سجده مىفرمايد: سجده ام سجده شكر بود، زيرا از اول ماه شروع به تلاوت قرآن كرده بودم تاديروز كه موفق به پانزدهمين ختم قرآن شدم و آخرين آن را در روز گذشته به حضرتاباالفضل العباس عليه السلام اختصاص داده بودم سپس مى افزايد: خواب علويه ازروياهاى صادقه بوده و علامت اين است كه هديه اين ضعيف پذيرفته شده است ، چونحضرت ابوالفضل العباس عليه السلام فرموده اند به عيادت من آمده اند. (279)

Prev page

fehrest page

Next page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation