بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب آموزش فلسفه جلد 2,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     15 -
     16 -
     17 -
     18 -
     19 -
     20 -
     21 -
     22 -
     23 -
     24 -
     25 -
     26 -
     27 -
     28 -
     29 -
     30 -
     31 -
     32 -
     33 -
     34 -
     35 -
     36 -
     37 -
     38 -
     39 -
     40 -
     fehrest - آموزش فلسفه (2)
 

 

 
 

درس چهل و دوم - مكان چيست؟

شامل:مقدمهمسئله زمان و مكانفرق بين جاى و كجايىحقيقت مكان

مقدمه

مبحث زمان و مكان از جمله مباحث مهم فلسفى است كه همواره مورد توجه انديشمندان وفيلسوفان بوده و پيوسته تازگى و طراوت خود را حفظ كرده و هيچگاه دستخوش كهنگى وپژمردگى نگشته و پرونده آن به بايگانى سپرده نشده است و با اينكه نوابغ فلسفه شرق و غربدر باره آنها بسيار انديشيده و سخن گفته‏اند و از جمله فيلسوف بزرگ شرق ابن سينا درطبيعيات شفاء به تفصيل پيرامون آنها قلم فرسايى كرده است هنوز هم جاى ژرف انديشى وپژوهش و كاوش در زواياى اين مبحث وجود دارد .

نظريات فيلسوفان و صاحبنظران بقدرى در باره زمان و مكان مختلف و متناقض و مشتمل برآراء شگفت‏انگيز است كه كمتر مسئله فلسفى را مى‏توان با آن مقايسه كرد مثلا از يك سوىزمان و مكان را از جواهر مجرد شمرده‏اند و از سوى ديگر آنها را تا سر حد امور وهمى و پندارىتنزل داده‏اند و كانت فيلسوف مشهور آلمانى آنها را از امور ذهنى و به تعبير خودش صورتحساسيت دانسته است ولى غالب فيلسوفان آنها را از اعراض خارجى بشمار آورده‏اند .

در اين ميان فيلسوف بزرگ اسلامى صدرالمتالهين شيرازى در مسئله زمان گوى سبقت را ازهمگان ربوده و نظريه بسيار مهم و استوارى را ارائه داده كه مى‏توان آن را سخن نهائى در اينمسئله دانست نيز مى‏توان اين نظريه را پايه‏اى اساسى براى اثبات حركت جوهريه تلقى كرد كهدست كم تبيين فلسفى آن از ابتكارات و نوآوريهاى اين فيلسوف عظيم مى‏باشد چنانكه دردرسهاى آينده روشن خواهد شد .

با توجه به اينكه در درس گذشته از مكاندارى و زماندارى بعنوان ويژگيهاى ماديات سخن بهميان آمد مناسب ديديم كه در اينجا به توضيحى پيرامون مكان و زمان بپردازيم

مسئله زمان و مكان

در همه زبانها واژه‏هايى معادل جاى و مكان و گاه و زمان وجود دارد و همه مردمان براى اشياءمادى نسبتى به مكان و زمان قائل هستند كه آن را بصورتهاى گوناگون بيان مى‏كنند خورشيددر آسمان است دريا جاى زندگى ماهيها است كتاب روى ميز است و . ...

همچنانكه مى‏گويند پيغمبر گرامى اسلام ص در قرن ششم ميلادى متولد شد در زمان آنحضرت جنگهايى ميان مسلمانان و كافران روى داد ديروز مدرسه تعطيل بود و ... .

بطور كلى درك عمومى اين است كه هر جسمى جايى دارد بلكه غالب مردم اين حكم را تعميممى‏دهند و چنين مى‏پندارند كه هيچ موجودى بدون مكان نيست چنانكه ساده انديشان براىخداى متعال هم جايى در آسمانها يا بالاتر از آنها تصور مى‏كنند كه البته تصورى است نادرستو در جاى خودش بيان خواهد شد و عين اين مطلب در باره زمان و نسبت اشياء و پديده‏ها بهآن هم جريان دارد .

طبعا فيلسوف كه شناختن و شناساندن حقايق اشياء را به عهده مى‏گيرد مى‏بايست پاسخى بهاين سؤال نيز بدهد كه حقيقت مكان و زمان چيست مخصوصا با توجه به اينكه در بسيارى ازمسائل فلسفى با اين مفاهيم برخورد مى‏كنيم چنانكه در درس گذشته مكان و زمان را بعنوانويژگيهاى امور مادى معرفى كرديم و در مبحث‏خداشناسى به نفى مكان و زمان از خداىمتعال مى‏پردازيم .

نخستين مشكلى كه در تبيين حقيقت مكان و زمان وجود دارد و آن را بصورت مسئله دشوارىدر مى‏آورد اين است كه مكان و زمان قابل تجربه حسى نيستند و در دام هيچيك از اندامهاىحسى ما نمى‏افتند نه با چشم ديده مى‏شوند نه با لامسه لمس مى‏شوند و نه با هيچ حسديگرى درك مى‏شوند و در عين حال اشياء محسوس را به آنها نسبت مى‏دهيم به گونه‏اى كهآنها را از جهان مادى محسوس بحساب مى‏آوريم و درست به همين جهت بود كه كانت آنها رابعنوان كانالهاى ذهنى براى شناختن پديده‏هاى عينى معرفى كرد و نه بعنوان امور عينى وخارجى و گروهى ديگر از انديشمندان آنها را امورى وهمى و پندارى شمردند و از سوى ديگرگروهى از فيلسوفان كه نمى‏توانستند وجود خارجى آنها را انكار كنند و نيز نمى‏توانستندوجودى مادى براى آنها قائل شوند معتقد به مجرد بودن آنها شدند و بالاخره بسيارى ازفيلسوفان آنها را بعنوان اعراضى مادى تلقى كردند كه وجود آنها با هميارى حس و عقل ثابتمى‏شود .

طبعا هر گروهى دليل يا دلايلى براى اثبات نظريه خودشان اقامه كرده‏اند و به نقد دلايلديگران پرداخته‏اند و صدرالمتالهين در مورد مكان قول منقول از افلاطون يعنى مجرد بودنفضا را تاييد مى‏كند هر چند صحت نسبت اين قول به افلاطون جاى ترديد و درخور تحقيقاست .

بديهى است كه بررسى همه اقوال و نقد همه دليلها در حوصله اين نوشتار نيست از اين روى بهذكر مشهورترين اقوال بسنده كرده به تبيين نظريه مورد تاييد مى‏پردازيم

فرق بين جاى و كجائى و بين گاه و چه گاهى

پيش از آنكه به بحث در باره حقيقت مكان و زمان بپردازيم لازم است اين نكته را يادآور شويمكه فلاسفه ميان مفهوم جاى مكان و كجايى اين و همچنين ميان مفهوم گاه زمان و چه وقتىمتى فرق مى‏گذارند و مفهوم كجايى و چه وقتى يا چه گاهى را مفاهيمى نسبى مى‏شمارند كهاز نسبت‏شى‏ء به مكان و زمان حاصل مى‏شود و در جدول مقولات ارسطوئى در ميان مقولاتهفتگانه عرضى نسبى قرار مى‏گيرد هر چند بنظر مى‏رسد كه اساسا اينگونه مفاهيم را نبايدجزء مفاهيم ماهوى و مقولات بحساب آورد و وجه آن با توجه به ويژگيهاى انواع مفاهيم كه دردرس پانزدهم بيان شد روشن مى‏گردد .

به هر حال ارسطوئيان بر آنند كه مفهوم كجائى و مفهوم چه وقتى هر كدام مفهوم ماهوىمستقل و مقوله خاصى است و ربطى به ماهيت زمان و مكان ندارد و ديگران هم ترديدىندارند كه اينگونه مفاهيم از نسبت به زمان و مكان پديد مى‏آيد و با مفاهيم مكان و زمان فرقدارد از اين روى بايد توجه داشته باشيم كه بحث در باره مكان و زمان را با بحث در باره اينمفاهيم نسبى و اضافى خلط نكنيم

حقيقت مكان

در باره ماهيت مكان اقوال نادرى نقل شده كه بسيار ضعيف بوده و در خور بحث و بررسىنيست و فيلسوف بنامى هم به آنها قائل نشده است مانند قول به اينكه مكان عبارت است ازهيولاى اجسام يا از صورتها و فعليتهاى آنها يا فضاى جسمانى مستقلى است كه جهان در آنگنجانيده شده است .

در ميان اقوال دو قول معروف وجود دارد كه يكى از افلاطون نقل شده و بعضى از حكماءاسلامى مانند صدرالمتالهين آن را تاييد كرده‏اند و ديگرى از ارسطو نقل شده و اكثر حكماءاسلامى مانند فارابى و ابن سينا آن را پذيرفته‏اند .

اما نظريه‏اى كه از افلاطون نقل شده اين است كه مكان بعد جوهرى مجردى است كه مساوىبا حجم جهان مى‏باشد .

ظاهر اين قول عجيب بنظر مى‏رسد زيرا موجود مجرد هر چند مجرد مثالى و برزخى باشدنسبتى با موجودات مادى ندارد و نمى‏تواند ظرفى براى آنها انگاشته شود اما احتمال دارد كهدر نقل و ترجمه اين كلام اشتباهى رخ داده باشد يا منظور از لفظ مجرد معناى اصطلاحى آننباشد و مؤيد آن اين است كه ميرداماد نسبت اين قول را به افلاطون انكار كرده است (1) طبقاين احتمال مى‏توان كلام مزبور را به اين صورت تفسير كرد كه مكان همان حجم جهان استدر صورتى كه بطور جداگانه در نظر گرفته شود و به اين معنى تجريد شود .

و اما نظريه‏اى كه از ارسطو نقل شده اين است كه مكان عبارت است از سطح داخلى جسمىكه مماس با سطح خارجى جسم ديگر باشد مانند سطح داخلى ليوان كه مماس با سطحخارجى آبى است كه در آن ريخته شده است .

بر اين نظريه اشكال شده كه اگر فرض كنيم يك ماهى در نهر جارى ايستاده باشد بدون شكسطح آبى كه مماس با سطح بدن آن است پيوسته تغيير مى‏كند و طبق نظريه مزبور بايدبگوئيم كه مكان آن دائما تغيير مى‏يابد در صورتى كه فرض كرده‏ايم كه در جاى خودشايستاده و تغيير مكانى برايش رخ نداده است .

نكته دقيق ديگرى كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه تعريف مزبور از دو مفهوم اساسىتشكيل شده يكى سطح داخلى جسم حاوى و ديگرى مماس بودن با سطح خارجى جسممحوى اما سطح از قبيل مقدار و از مقوله كم است و اما مماس طبق نظريه ارسطوئيان ازمقوله اضافه است و از جمع بين دو مقوله مقوله سومى بوجود نمى‏آيد از سوى ديگر مماسبودن حالتى است عرضى براى سطح مزبور و از اين روى نمى‏توان آن را فصل و از ذاتيات آنبشمار آورد و بدين ترتيب آن را نوع خاصى از مقوله كم متصل دانست و به هر حال جاى اينسؤال باقى مى‏ماند كه سرانجام مكان از چه مقوله‏اى است .

بنظر مى‏رسد اولا مفهوم مكان از مفاهيم نفسى مانند انسان و حيوان يا رنگ و شكل نيستبلكه مفهومى است عرضى مشتمل بر معناى نسبت و اضافه به شى‏ء مكاندار و براى بدستآوردن اين مفهوم بايد دو چيز را از ديدگاه خاصى با يكديگر بسنجيم تا يكى را مكان ديگرىبحساب آوريم و اين نشانه آن است كه مكان از قبيل مفاهيم ماهوى و داخل در مقولات نيستتا در صدد تعيين مقوله آن باشيم بلكه مفهومى است انتزاعى .

ثانيا براى اينكه چيزى را مكان چيز ديگرى بدانيم لازم نيست كه ماهيت‏خاص يا جوهر آن رادر نظر بگيريم مثلا وقتى ليوان را مكان آب مى‏دانيم از آن جهت نيست كه جسمى استبلورين يا هنگامى كه آب را جاى ماهى مى‏ناميم از آن جهت نيست كه مايعى است مركب ازاكسيژن و ئيدروژن بلكه از آن جهت كه گنجايش شى‏ء مكاندار را دارد و آنچه در حقيقت لحاظمى‏شود ظرفيت آن است نه جوهر آن .

با توجه به اين دو نكته مى‏توان گفت هر گاه مقدارى از حجم جهان را جداگانه در نظر بگيريم وآن را با جسمى كه در آن گنجيده است بسنجيم حجم مزبور مكان آن خواهد بود .

لازم به تذكر است كه گاهى مكان بر مقدار حجمى اطلاق مى‏شود كه گنجايش بيش از شى‏ءمنسوب به آن را دارد چنانكه خانه و شهر را مكان شخص مى‏نامند فلاسفه به اين نكته توجهداشته‏اند و چنين مكانهايى را مكانهاى غير حقيقى ناميده‏اند .

حاصل آنكه مكان حقيقى هر شى‏ء عبارت است از مقدارى از حجم جهان كه مساوى با حجمجسم منسوب به مكان باشد از آن جهت كه در آن گنجيده است .

از جمله نتايجى كه از اين تحليل فلسفى بدست مى‏آيد اين است كه مكان تابع جهان است وقبل از پيدايش يا بعد از فناء آن مكان وجود ندارد چنانكه نمى‏توان حجم يا سطح چيزى راموجود مستقلى بحساب آورد و براى آن خلق و ايجاد مستقلى در نظر گرفت بلكه اساسامفاهيمى مانند حجم و سطح نمايانگر چهره‏هايى از وجود اجسام هستند كه ذهن آنها راجداگانه در نظر مى‏گيرد و از اين روى مى‏توان اينگونه امورى كه اعراض شمرده مى‏شوند را ازشؤون وجود جوهرهاى مادى بحساب آورد و با دقت در اين مطلب روشن مى‏شود كه چرا مكاناختصاص به اجسام دارد و از ويژگيهاى موجودات مادى بشمار مى‏رود زيرا منشا انتزاع آنچيزى جز حجم اجسام نيست

خلاصه

1- علت اينكه تبيين حقيقت مكان و زمان دشوار است اين است كه از يك سوى هيچكدام ازآنها مستقيما مورد تجربه حسى واقع نمى‏شوند و از سوى ديگر از امور مربوط به جهان مادىمحسوس بشمار مى‏آيند همين امر موجب اين شده كه كانت آنها را از امور ذهنى و به اصطلاحخودش صورت حساسيت بداند و بعضى ديگر آنها را وهمى و پندارى بشمارند و نيز برخى آنهارا مجرد و برخى ديگر مادى بحساب آورند .

2- آنچه بنام مقوله اين كجايى و مقوله متى چه وقتى ناميده مى‏شود مفهومى است كه ازنسبت به مكان و زمان بدست مى‏آيد و نبايد چنين تصور شود كه مكان همان مقوله اين و زمانهمان مقوله متى است گو اينكه مفاهيم كجايى و چه وقتى و ساير مفاهيم مشتمل بر نسبت همدر حقيقت مفاهيم ماهوى نيستند و نبايد آنها را از مقولات بشمار آورد .

3- از افلاطون نقل شده كه مكان بعد جوهرى مجردى است كه مساوى با حجم جهانمى‏باشد و اين قول را صدرالمتالهين تاييد كرده است .

4- ظاهر اين سخن عجيب بنظر مى‏رسد زيرا موجود مجرد نمى‏تواند ظرفى براى موجودمادى انگاشته شود و شايد اشتباهى در نقل يا ترجمه رخ داده باشد و بتوان آن را به اين صورتتفسير كرد كه مكان همان حجم جهان است كه ذهن انسان آن را از اجسام تجريد مى‏كند يعنىآنرا جداگانه در نظر مى‏گيرد .

5- از ارسطو نقل شده كه مكان عبارت است از سطح داخلى جسم حاوى كه مماس با سطحظاهرى جسم محوى باشد و اين قول را فارابى و ابن سينا پذيرفته‏اند .

6- بر اين قول اشكال شده كه طبق اين نظريه جسم ساكنى كه در ميان جسم روان ومتحركى قرار گرفته است بايد از يك نظر مكان ثابتى داشته باشد زيرا فرض بر سكون آن استو از نظر ديگرى بايد مكانش متغير باشد زيرا سطح مماس با آن در حال تغيير است .

7- با توجه به اينكه مفهوم سطح از مقوله كميت و مفهوم مماس از مقوله اضافه است نمى‏توانمجموع آنها را مقوله سومى شمرد و نيز از آن جهت كه مماس بودن يك حالت عرضى براىسطح مزبور است نمى‏توان آن را فصل مقوم براى نوعى از كميت بحساب آورد و سرانجام اينسؤال باقى مى‏ماند كه مكان از چه مقوله‏اى است .

8- بنظر مى‏رسد كه مفهوم مكان مفهوم نفسى و ماهوى نيست بلكه مفهومى است قياسى وانتزاعى كه از مقايسه دو شى‏ء از ديدگاه خاصى بدست مى‏آيد و آن ديدگاه عبارت است ازگنجيده شدن يكى در ديگرى و در حقيقت گنجايش و حجم يكى از آنها است كه با ديگرىسنجيده مى‏شود و همين حجم منشا انتزاع مفهوم مكان است .

9- با توجه به اين نكات مى‏توان مكان را به اين صورت تعريف كرد مكان حقيقى هر شى‏ءعبارت است از مقدارى از حجم جهان كه مساوى با حجم جسم مكاندار باشد از آن جهت كه درآن گنجيده شده است .

10- مفاهيمى مانند سطح و حجم كه از اعراض اجسام بشمار مى‏روند در حقيقت از شؤونوجود و چهره‏هايى از واقعيت آنها هستند و بدين معنى مى‏توان اينگونه اعراض را از شؤونجوهر بشمار آورد و بهمين جهت است كه جعل و ايجاد مستقلى به آنها تعلق نمى‏گيرد .

11- مكان هم كه از حجم اجسام انتزاع مى‏شود طبعا وجودى تبعى و طفيلى خواهد داشت ونمى‏توان قبل يا بعد از وجود جهان وجودى براى آن تصور كرد .

12- نيز روشن شد كه مكان از خواص اجسام است و شى‏ء مجرد داراى نسبت مكانى نخواهدبود

پى‏نوشت

1- ر. ك قبسات ص 164.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation