بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب آموزش فلسفه جلد 2,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     15 -
     16 -
     17 -
     18 -
     19 -
     20 -
     21 -
     22 -
     23 -
     24 -
     25 -
     26 -
     27 -
     28 -
     29 -
     30 -
     31 -
     32 -
     33 -
     34 -
     35 -
     36 -
     37 -
     38 -
     39 -
     40 -
     fehrest - آموزش فلسفه (2)
 

 

 
 

درس چهلم هدفمندى جهان

شامل:مقدمهنظريه ارسطو در باره علت غائىنقدحل چند شبهههدفمندى جهان

مقدمه

علت غائى به معنايى كه بيان شد مخصوص افعال اختيارى است ولى از سخنانى كه از ارسطونقل شده چنين برمى‏آيد كه وى براى افعال طبيعى هم قائل به علت غائى بوده و پيروانمشائين هم از او تبعيت كرده‏اند و انكار علت غائى براى افعال طبيعى را به منزله اتفاقى بودنآنها تلقى نموده‏اند و در مقابل قول به اتفاقى بودن حوادث طبيعى كه بصورتهاى مختلفى ازدموكريتوس و امپدكلس و اپيكورس نقل شده براى همه پديده‏ها علت غائى اثبات كرده‏اند .

ما در اينجا نخست به بيان قول منقول از ارسطو و نقد آن مى‏پردازيم سپس توضيحى در بارهاتفاق و تصادف مى‏دهيم و در پايان معناى صحيح هدفمندى جهان را بيان مى‏كنيم

نظريه ارسطو در باره علت غائى

ارسطو در كتاب اول ما بعد الطبيعه پس از اشاره به آراء فيلسوفان پيشين در باره علت پيدايشپديده‏ها اظهار مى‏دارد كه هيچكدام از ايشان علت غائى را دقيقا مورد توجه قرار نداده‏اند آنگاهبا تحليلى در باره حركت و دگرگونى موجودات مادى نتيجه مى‏گيرد كه هر موجود متحرك ودگرگون شونده‏اى بسوى غايتى سير مى‏كند كه كمال آن مى‏باشد و خود حركت كه مقدمه‏اىبراى رسيدن به غايت مزبور است نخستين كمال براى آن بشمار مى‏رود و از اين روى حركت رابه كمال اول براى موجود بالقوه از آن جهت كه بالقوه است تعريف مى‏كند (1) .

وى مى‏افزايد هر موجودى داراى كمال مخصوصى است و به همين جهت هر متحركى غايتمعينى دارد كه مى‏خواهد به آن برسد اين كمال گاهى همان صورتى است كه مى‏خواهد واجدآن شود مانند صورت درخت بلوط براى هسته بلوطى كه در حال رشد و نمو است و گاهىعرضى از اعراض آن است مانند سنگى كه از آسمان بسوى زمين حركت مى‏كند و قرار گرفتنبر روى زمين يكى از اعراض و كمالات آن مى‏باشد .

حاصل آنكه هر موجود طبيعى ميل طبيعى خاصى بسوى غايت معينى دارد كه موجب حركتبسوى آن غايت و مقصد مى‏شود و اين همان علت غائى براى تحقق حركت و تعين جهت آناست .

ارسطو همچنين كل جهان را موجود واحدى مى‏داند كه طبيعت آن همه طبايع جزئيه مانندجمادات و نباتات و حيوانات را دربر مى‏گيرد و چون رسيدن آن به كمال خودش در گرو تناسبخاصى بين طبايع جزئيه و كميت و كيفيت مخصوصى در افراد هر يك از آنها است از اين روىميل طبيعت جهان به كمال خودش موجب برقرارى نظم و سامان ويژه‏اى در ميان پديده‏هاىآن مى‏گردد كه هر يك از آنها جزئى از اجزاء يا عضوى از اعضاء آن بشمار مى‏روند

نقد

بنظر مى‏رسد كه در اين بيان ميان دو معناى غايت كه در درس قبل اشاره شد خلط شده و بههر حال از چند جهت جاى مناقشه دارد .

1- بفرض اينكه اين بيان تمام باشد تنها مى‏تواند علت غائى را براى حركت و دگرگونىموجودات جسمانى اثبات كند نه براى هر معلولى خواه مجرد باشد يا مادى و خواه متحركباشد يا ساكن .

2- با توجه به اينكه فاعلهاى طبيعى فاعل بالطبع و فاقد شعور و اراده هستند نسبت دادنميل طبيعى به آنها بيش از يك تعبير استعارى نخواهد بود چنانكه شيمى‏دانان بعضى ازعناصر را داراى ميل تركيبى مى‏دانند و فرض نفى شعور و اراده از فاعلهاى بالطبع و اثبات ميلو خواست‏حقيقى كه متضمن معناى شعور است براى آنها فرض متناقضى است .

و اما اگر ميل طبيعى را به جهت‏حركت تفسير كنيم جهتى كه طبع موجود متحرك اقتضاىآن را داشته باشد و آن را تعبيرى مبنى بر تشبيه و استعاره تلقى نماييم در اين صورت حقيقتىبنام علت غائى اثبات نخواهد شد و حداكثر نتيجه‏اى كه مى‏توان گرفت اين است كه هر حركتىكه به مقتضاى طبع متحرك باشد جهت آن هم به اقتضاى طبع آن تعين مى‏يابد .

3- چنانكه در بخشهاى آينده خواهيم گفت كمال بودن غايت‏حركت براى هر متحركى به اينمعنى كه متحرك همواره با حركت‏خود كاملتر شود قابل اثبات نيست تا در پرتو آن بتوانحركت را به كمال نخستين ... تفسير كرد زيرا بسيارى از حركتها و دگرگونيها نزولى و رو بهكاهش است مانند حركت ذبولى گياهان و جانوران كه پس از رسيدن به نهايت رشد خود سيرنزولى را بسوى خشكيدن و مردن آغاز مى‏كنند همچنين قرار گرفتن سنگ بر روى زمين ومانند آن را نمى‏توان كمالى براى جمادات بحساب آورد .

بنابر اين بفرض اينكه بتوان براى ميل طبيعى هر موجودى بسوى كمال خودش معناىصحيحى را در نظر گرفت باز هم حركات نزولى و غير استكمالى فاقد علت غائى خواهند بود .

4- اثبات وحدت حقيقى براى جهان طبيعت و همچنين اثبات ميل طبيعى بسوى كمال براىآن و تعليل نظم و هماهنگى اجزاء جهان به چنين ميلى بسيار دشوار است چنانكه فرض وجودنفس كلى براى جهان و وجود شوق نفسانى بسوى كمال براى آن دست كم فرضى بى‏دليلاست و تا كنون برهانى براى اثبات آن نيافته‏ايم و در صورتى كه نفس و شوق نفسانى براىجهان طبيعت ثابت‏شود مى‏بايست‏حركات آن را ارادى دانست نه طبيعى و در اين صورتوجود علت غائى براى افعال وى از قبيل علت غائى براى افعال طبيعى نخواهد بود

حل چند شبهه

در اينجا ممكن است چند شبهه به ذهن بيايد يكى آنكه اگر افعال طبيعى داراى علت غائىنباشند پديده‏هايى اتفاقى خواهند بود در صورتى كه قول به تصادف و اتفاق باطل است .

ديگرى آنكه با انكار علت غائى براى پديده‏هاى طبيعى نمى‏توان تبيين معقولى براى برقرارىنظم و هماهنگى عجيبى كه بر جهان حكم فرما است ارائه داد .

سوم آنكه اگر ميان فعل طبيعى و غايت آن رابطه ضرورى وجود نداشته باشد هيچ پديدهطبيعى قابل پيش بينى نخواهد بود مثلا احتمال اينكه از هسته بلوط درخت زيتون برويداحتمالى معقول خواهد بود .

براى روشن شدن پاسخ شبهه اول لازم است نخست توضيحى پيرامون اتفاق و تصادف و معانىمختلف آن داده شود:

هنگامى كه گفته مى‏شود فلان حادثه‏اى اتفاقا يا تصادفا رخ داد ممكن است‏يكى از اين معانىششگانه اراده شود .

1- منظور اين باشد كه حادثه مفروض علت فاعلى ندارد بديهى است اتفاق به اين معنى محالاست ولى ربطى به مسئله مورد بحث ندارد .

2- منظور اين باشد كه فعلى بر خلاف انتظار از فاعلى سر زده است چنانكه گفته مى‏شود فلانشخص پرهيزكار اتفاقا مرتكب گناه بزرگى شد چنين اتفاقى محال نيست و حقيقت امر ايناست كه در چنين موقعيتى شهوت يا غضب فوق العاده‏اى بر او غالب شده و در واقع ترك گناهاز طرف او مشروط به عدم چنين حالت فوق العاده و نادر الوقوعى بوده است و به هر حال اتفاقبه اين معنى هم ربطى به موضوع مورد بحث ندارد .

3- منظور اين باشد كه فاعل با اراده‏اى كارى را بى‏هدف انجام داده و كار ارادى بدون علتغائى تحقق يافته است اين هم فرض غلطى است زيرا چنانكه در درس قبل توضيح داده شدعلت غائى هميشه بطور آگاهانه تاثير نمى‏كند و در چنين مواردى كه پنداشته مى‏شود كه فعلارادى بدون هدف انجام گرفته در واقع هدفى در كار بوده كه مورد آگاهى كامل نبوده است .

4- منظور اين باشد كه فاعل با اراده‏اى كارى را براى مقصد خاصى انجام داده ولى به نتيجه‏اىرسيده كه قصد آن را نداشته است چنانكه كسى زمينى را براى رسيدن به آب بكند ولى اتفاقابه گنجى دست‏يابد چنين اتفاقى محال نيست و لازمه‏اش هم اين نيست كه فعل ارادى بدونعلت غائى تحقق يافته باشد زيرا علت غائى همان اميد رسيدن به آن بوده كه در نفس فاعلوجود داشته است و اما تحقق يافتن خارجى آن اميد عليتى نسبت به فعل نداشته بلكه معلولىبوده كه در شرايط خاصى بر آن مترتب مى‏شده است .

5- منظور اين باشد كه پديده‏اى مطلقا متعلق قصد كسى نبوده است و اين همان نظرى استكه ماده‏گرايان نسبت به پيدايش اين جهان دارند ولى از نظر الهيين همه پديده‏هاى اين جهانبر اساس اراده الهى تحقق يافته و مى‏يابد و توضيح آن در جاى خودش خواهد آمد .

6- منظور اين باشد كه پديده‏اى از روى قصد فاعل قريب طبيعى پديد نيامده باشد و اينهمان مطلب مورد بحث است چنين اتفاقى اگر بتوان آن را اتفاق ناميد نه تنها محال نيستبلكه با توجه به معناى فاعل بالطبع و پذيرفتن وجود آن ضرورى خواهد بود .

با توجه به معناى مختلف اتفاق روشن شد كه انكار قصد و هدف براى فاعل طبيعى بمعناىقبول اتفاق به معانى نادرست آن نيست .

ضمنا پاسخ شبهه دوم نيز معلوم شد زيرا انكار قصد و هدف براى طبيعت كلى جهان بفرضاينكه چنين طبيعتى وجود داشته باشد يا براى طبايع جزئيه بر حسب تعبيرى كه از ارسطونقل شده مستلزم نفى هدفمندى جهان نمى‏باشد و به عقيده الهيين همه فاعلهاى جهان اعم ازمجرد و مادى تحت تسخير اراده الهى هستند و فاعليت الهى فوق همه فاعليتها قرار دارد و ازاين روى هيچ حركت و سكونى در جهان نيست كه متعلق اراده تكوينى الهى نباشد چنانكه دربخش خداشناسى توضيح داده خواهد شد و بدين ترتيب نظم و هماهنگى پديده‏هاى جهانتبيين واضحترى مى‏يابد .

و اما در باره شبهه سوم بايد گفت تحقق دائمى يا غالبى نتايج مشخص و قابل پيش‏بينى در اثرسنخيت بين علت و معلول است‏يعنى هسته بلوط فقط با درخت بلوط سنخيت دارد نه با پديدهديگر و پذيرفتن سنخيت بين آنها بمعناى پذيرفتن چيزى بنام ميل طبيعى در هسته بلوطنيست كه آن را علت غائى براى پيدايش درخت بلوط بدانيم

هدفمندى جهان

چنانكه اشاره شد فيلسوفان مادى همه پديده‏هاى جهان جز آنچه بوسيله انسان و حيواناتپديد مى‏آيد را اتفاقى و بى‏هدف بمعناى پنجم از معانى اتفاق مى‏دانند اما فيلسوفان الهىپديده‏هاى طبيعى را هم هدفمند مى‏شمارند ولى هدفمندى جهان را بصورتهاى گوناگونىبيان كرده‏اند كه عمده آنها سه وجه است:

1- ارسطوئيان براى هر طبيعتى ميل خاصى بسوى غايت معينى اثبات مى‏كنند كه موجبحركت بسوى آن مى‏شود و همچنين براى كل جهان طبيعتى قائل هستند كه ميل به كمالخودش موجب تناسب و هماهنگى و انسجام انواع پديده‏هاى جزئى مى‏گردد .

اين نظريه را مورد نقد قرار داديم و اشكالات آن را برشمرديم .

2- گروهى از نوافلاطونيان و پيروان مدرسه اسكندريه و عارف مشربان براى هر موجودىنوعى شعور و اراده هر چند بصورتى ضعيف و كمرنگ اثبات مى‏كنند و بدين ترتيب پاره‏اى ازاشكالات وارده بر نظريه ارسطو را پاسخ مى‏گويند .

طبق اين نظريه همه فاعلهاى جهان فاعلهاى ارادى خواهند بود و مى‏بايست فاعل بالطبع وبالقسر را از اقسام فاعل حذف كرد زيرا جمع بين قبول فاعل بالطبع و اثبات شعور و اراده براىهر فاعل چنانكه لازمه مجموع سخنان ايشان است مستلزم جمع بين متناقضين مى‏باشد وهمچنين اثبات شعور براى موجودات طبيعى با لزوم مجرد بودن عالم چنانكه در جاى خودشبيان خواهد شد سازگار نيست و به هر حال كمترين اشكال اين قول آن است كه چنين مطلبىرا با برهان نمى‏توان اثبات كرد .

3- وجه سوم اين است كه همه فاعلهاى طبيعى فاعلهاى مسخر هستند و فوق فاعليت آنهافاعليت مبادى عاليه و در نهايت فاعليت‏خداى متعال قرار دارد و بدين ترتيب همه حوادثداراى هدف و علت غائى هستند اما نه در درون طبيعت بلكه در ذات فاعلهاى فوق طبيعى وآنچه در جهان طبيعت تحقق مى‏يابد غايات حركات است نه علل غائى .

اصولا طبق نظريه اصالت وجود بايد گفت كه طبايع بمعناى ماهيات امورى اعتبارى هستند واقتضائى نسبت به امور وجودى ندارند و اما وجودهاى خاصى كه افراد طبايع بى‏شعور بشمارمى‏روند اراده و قصدى نسبت به كمال خودشان يا كمال جهان ندارند چنانكه اراده‏اى همنسبت به عدم آن ندارند ولى روابط على و معلولى آن چنان آنها را به هم پيوند داده كه موجببرقرارى اين نظام شگفت‏انگيز شده است و بدين معنى هر كدام سهمى در برقرارى اين نظامدارند اما نه به اين معنى كه قصد و اراده‏اى نسبت به آن داشته باشند و نه بدان معنى كه نظمبصورت قسرى و جبرى بر آنها تحميل شده باشد .

اما در باره نسبت دادن اراده و هدف به خداى متعال بحثهاى دقيقى هست كه ان شاء الله درمبحث‏خداشناسى به آنها خواهيم پرداخت

خلاصه

1- ارسطو براى هر موجود طبيعى ميل بسوى كمال معينى قائل شده و آن را علت غائى براىحركت دانسته است .

2- همچنين كل جهان را موجود واحدى دانسته كه ميل بسوى كمالش موجب تناسب و نظمانواع مادى مى‏باشد .

3- طبق بيانى كه از وى نقل شده فقد علت غائى براى حركات اثبات مى‏شود نه براى همهمعلولات .

4- اگر منظور از ميل طبيعى معناى حقيقى ميل كه ملازم با شعور است باشد با بى‏شعوربودن جمادات و نباتات نمى‏سازد و اگر منظور معناى استعارى آن باشد حقيقت علت غائىاثبات نمى‏شود .

5- غايت هر حركتى را كمال شمردن براى متحرك و به ديگر سخن هر حركتى را استكمالىدانستن صحيح نيست چنانكه در جاى خودش بيان خواهد شد .

6- اثبات وحدت شخصى براى كل جهان مشكل است و به فرض ثبوت اگر براى آن روحىفرض شود و ميل و شوق به كمال بمعناى حقيقى‏اش به آن نسبت داده شود لازمه‏اش اثباتعلت غائى براى افعال ارادى است نه براى افعال طبيعى و اگر فاقد روح فرض شود نمى‏توانميل حقيقى را به آن نسبت داد .

7- لازمه انكار علت غائى براى افعال طبيعى قائل شدن به اتفاقى بودن حوادث طبيعى بهمعانى باطل اتفاق نيست .

8- نيز لازمه آن بى‏هدف بودن جهان بطور كلى نمى‏باشد زيرا طبق نظر الهيين همه حوادثطبيعى معلولهاى با واسطه خداى متعال هستند و با توجه به حكمت الهى همگى آنها هدفمندمى‏باشند اما از آن جهت كه متعلق اراده الهى هستند .

9- رابطه ضرورى ميان پديده‏هاى طبيعى و غايات و نتايج آنها بمعناى سنخيت بين علت ومعلول است نه بمعناى اثبات علت غائى براى فاعلهاى طبيعى آنها .

10- بنا بر اصالت وجود اصولا طبايع ماهيات امورى اعتبارى هستند و نمى‏توان آنها را مقتضىآثار وجودى دانست اما وجودهاى خاصى كه افراد طبايع بى‏شعور بشمار مى‏روند قصدى نسبتبه كمال يا عدم آن ندارند بلكه روابط على و معلولى ميان آنها موجب نظم و انسجام جهانگرديده است روابطى كه لازمه وجود آنها است نه مقتضاى ماهيات و اين وجودهاى بهم‏پيوستهتحت تدبير حكيمانه الهى به معنايى كه در جاى خودش بيان خواهد شد مى‏باشند و اين استمعناى صحيح هدفمندى جهان

پى‏نوشت

1- توضيح اين تعريف، در درس پنجاه و پنجم خواهد آمد.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation