48- آية الله العظمى سيد حسين بروجردى
(متولد 1292-متوفى 1380 ه.ق)
يكى ديگر از فقهاى نامدار عصر اخير كه در نوشتار استاد شهيد(ره)نامى از اوبرده شده است، مرحوم آية الله العظمى سيد حسين طباطبايى بروجردى(اعلى اللهمقامه الشريف)مىباشد. او از تربيتيافتگان حوزه فقهى آية الله آخوند خراسانى و آيةالله آقا ضياء الدين عراقىمىباشد.
او فرزند سيد على طباطبائى،از سلسله طباطبائيان بروجرد مىباشد كه در سال1292 ه.ق در بروجرد متولد گرديد.و در يك خانواده علم و تقوى و فضيلت رشد ونما كردند،سپس درحوزه علميه اصفهان و اخيرا در نجف تحصيلات خود را تعقيبنمودند.
آية الله بروجردى،فقيه بزرگوار و عالم وارستهاى بود كه بخش عظيمى از زندگىخويش را در راه پربار ساختن مكتب فقهى اهل بيت عصمت و طهارت(ع)سپرىساخت و در فقه و فقاهت مقام بس شامخ و ارجدارى را حائز گرديد و شاگردان متعددو فاضلى را تربيت نمود كه هركدام مشعلدار فقاهت در عصر كنونى مىباشند.
چون نگارنده شرح زندگى اجتماعى و سياسى او را در جلد سوم كتاب«يكصدسال مبارزه روحانيت»آورده است،از تكرار آن خوددارى مىكند،فقط بخشى را كهمربوط به جنبه فقاهتاين فقيه بزرگوار مىباشد،به صورت اختصار مىآورد و بهصفحات تاريخ مىسپارد.
آية الله بروجردى شخصيتبزرگ توام با تفكر عميق و اصيل اسلامى همراه باسجاياى اخلاقى ممتاز و برجسته بود كه وجود اين فضايل اخلاقى به زندگى او يك نوع امتياز و تشخصخاصى بخشيده بود.
گفتار شهيد استاد مطهرى:
او عاشق فقه و فقاهت و دل باخته مكتب پرفيض اهل بيت رسالت(ع)بود و بااين دو پشتوانه محكم و قوى،منشا خدمات و تحولات در حوزههاى علمى شد،بهحدى كه حوزههاى علمى در دوران زعامت او به عالىترين مراحل شكوفايى وبالندگى خويش رسيدند و فقه و فقاهت روح تازه و حركت جديدى را آغاز نمود كهقبل از او چنين تحركى را نداشت و اين حركت،معلول عواملى بود كه استاد شهيدمطهرى كه خود افتخار تلمذ در حوزه فقه و فقاهتى او را دارد،در رسالهاى كه به نام«مرجعيت و روحانيت»با همكارى جمعى از فضلاء و دانشمندان پس ازرحلت آنفقيه بزرگوار انتشار دادند،تحت عنوان«روش فقهى او»اين چنين مىافزايد:
«يكى از مزاياى برجسته معظمله،روش فقهى ايشان بود كه شايسته است پيروىشود و فراموش نگردد.اين بنده در مدت هشتسال آخر اقامتم در قم كه مصادف باسالهاى اول ورود معظمله به آن شهر بود،از درسهاى ايشان بهرهمند مىشدم.به روشفقاهت ايشان ايمان دارم.معتقدم كه بايد تعقيب و تكميل شود.
فقهاء،اسلوبهاى متفاوتى در اجتهاد و فقاهت داشتند و اسلوبهاى متنوعى بهوجود آمده است، به طورى كه فقه به دورههاى مختلف تقسيم گرديده است،به حدىكه خود آية الله العظمى بروجردى كه به تاريخ فقه آشنا بودند و اسلوبهاى مختلف فقهىرا مىشناختند،يكى از مزايا وامتيازاتشان همين آشنايى با روشهاى فقهى در شيعه وسنى بود.
فقه را به چهار دوره تقسيم مىكردند:
1-دوره ما قبل شيخ طوسى(ره)
2-دوره شيخ طوسى تا قرن دهم كه تقريبا مقارن با عصر شهيد ثانى است.
3-از زمان شهيد ثانى تا يك قرن اخير
4-در يك قرن اخير
1- آشنايى با تاريخ فقه:
او با تاريخ فقه آشنا بود و سبك فكرهاى مختلف قدماء و متاخرين رامىشناخت،بعضى راتاييد كرده،به بعضى انتقاد داشت و آنها را عامل انحراف فقهمىدانست.
2- تبحر در شناخت رجال:
او بر حديث و رجال حديث،تسلط كامل داشت.طبقات روات و محدثين راكاملا مىشناخت و خود يك طبقهبندى مخصوصى كرده بود كه بىسابقه بود.با يكنگاه به سند حديث،اگر خللىدر سند آن حديث وجود داشت،درك مىكرد.
3- آشنايى با مكاتب فقهى:
او بر فقه ساير فرقههاى مسلمين و روش و مسلك آنان نيز تا اندازهاى محيطبود.كتب حديثو رجال حديث را مىشناخت.
معرفت رجال حديثشيعه و سنى از يك طرف،و اطلاع بر فتاوى و فقه سايرفرقههاى اسلامى از طرف ديگر،موجب مىشد كه گاه اتفاق مىافتاد حديثى طرحمىشد و ابتدا يك معنى و مفهوم از آن به نظر مىرسيد،ولى بعد معظمله تشريح مىكردكه اين شخصى كه اين سؤال را از امام كرده،اهل فلان شهر يا فلان منطقه بود و در آنجامردم تابع فتواى فلان فقيه از فقهاى عامه بودهاند و فتواى آن فقيه اين بوده است،وچون آن شخص در آن محيط بوده و آن فتوى در آن محيط شايع بوده،پس ذهن وىمسبوق بر چنان سابقهاى بوده،پس مقصود وى از سؤال اين بوده كه سؤال كرده وجواب شنيده وقتى كه معظمله اين جهات را تشريح مىكرد،و به اصطلاح روحيه وىرا تحليل مىكرد،مىديديم كه معنى و مفهوم سؤال و جواب عوضمىشود و حديثشكل ديگرى به خود مىگيرد.
يا كلمهاى در حديثبود كه در عرف عام امروز يك معناى معين دارد،ولى با اظهارات معظمله معلوم مىشد كه اين كلمه در محيط خاصى كه در آن وقت محلپرورش سؤال كنندهديثبوده معنى ديگرى داشت.
او با تبحرى كه در اصول فقه داشت،كمتر مسائل فقهى را بر مسائل شكىاصولى مبتنى مىكرد و هرگز گرد مسائل فرضى نمىرفت.گاه به طعنه مىگفت كهآقايان طلاب منتظرندكه يك«اصل»را گير بياورند و دست آويز قرار دهند و به بحث وجدل بپردازند.
او با قرآن و تفاسير آشنايى كامل داشت،قرآن را هر چند به تمامه حفظ نبود،امانيمه حفظداشت.تاريخ اسلامى را ديده و خوانده و آشنا بود.
در نتيجه همه اينها،جو و محيط را كه آيات قرآن در آن نازل شده،و همچنينفضا و محيطى را كه اخبار و احاديث در آن صدور يافته و محيطهايى كه فقه آنجاهاتدريجا رشد كرده و پرورش يافته كاملا مىشناخت،و بديهى است كه اين جهات بهوى روشنبينى خاصى داده بود.
سبك و سليقه معظمله در فكر و سليقه حوزه علميه قم زياد اثر كرد،تا حدزيادى روشها را عوض كرد و اميدواريم هر چه بيشتر سبك و روش ايشان پيروى وتعقيب شود،بلكه تكميلگردد.
در پايان اين نكته را هم اضافه ميكنم كه معظمله مكرر در ضمن اعتراف بهپارهاى از محاسن كتاب حديثى معروف«وسائل الشيعه»تاليف شيخ حر عاملىنواقص اين كتاب را تذكر مىداد و آرزو مىكرد كه كتابى در حديث نوشته شود كهمحاسن وسائل الشيعه را داشته باشد،اما نواقص آن كتاب را نداشته باشد بالاخره اينآرزو جامه عمل پوشيد و تحت نظر و مراقبتخود معظمله،عدهاى از فضلاء و طلاببه اين كار مشغول شدند و در حدود ده سال طول كشيد تابالاخره در دو سه سال قبلبه اتمام رسيد و طبع آن كتاب آغاز شد.
اين كتاب موسوم استبه«تهذيب الوسائل»،خيلى موجب تاسف خواهد بوداگر خداى نخواسته طبع اين كتاب موقوف شود.من هنوز شخصا موفق به زيارت آن كتاب نشدهام،ولىاز قرارى كه از اهل اطلاع شنيدهام همانگونه است كه معظمله آرزومىكرد.» (1)
توضيح مطلب:
نكتهاى كه استاد بزرگوار در رابطه با تهذيب الوسائل فرمودهاند،اكنون خواستهقلبى ايشان به صورت كامل جامه عمل پوشيده است و نيت پاك آية الله بروجردىاكنون در كسوت كتاب مفيد و جامع،به نام«جامع احاديث الشيعه»در چندين جلد تاكنون 22 جلد آن،هر جلد در 500 صفحه به صورت زيبا و كامل چاپ و انتشار يافتهاست و مجلدات بعدى هم در دست نشر مىباشد و نكتهاى كه استاد شهيد در موردوسائل الشيعه ايراد فرمودهاند،در جلد اول آن به صورت كامل آمده است و به آن نكتهافزوده شده است كه شيخ حر عاملى صاحب وسائل(رحمتخدا بر او باد)با همهزحمت و مشقتى كه در راه تاليف اين كتاب در طول 20 سال كشيده است كه جزايش باخداى متعال باد!نكاتى مورد غفلت آن بزرگوار واقع شده است كه اهم آنها اين است كهبرخى از احاديث را در غير موضوع خود جا داده است و احاديثى را كه از كتب اصولاحاديث نقل كرده است،با رعايت ضبط و خصوصيت كامل همراه نبوده است و گاهىآداب و سنن را به احكام فرعى اختلاط داده است و مواضع را تعيين ننموده است. براساس اين انگيزهها ضرورت تاليف كتاب حديثى«جامع احاديث الشيعه»احساسگرديد و به دستور آن بزرگ مرجع،جمعى از فضلاء مامور انجام اين نيتخير علمىگرديدند كه اين كتاب با عنايتخاص و توجه زعيم عاليقدر حوزههاى علميه،مرحومآية الله العظمى آقاى سيد ابو القاسم خويى(ره)به زيور طبع آراسته گرديده است كه ازسوى مدينة العلم آن حضرت در قمانتشار مىيابد.
آثار تاريخى:
آثار بنايى و تاسيساتى آن فقيه بزرگوار اسلام در اقصى نقاط ايران و جهان،متعدد و بىشمار است كه از مهمترين آنها مىتوان تاسيس مسجد اعظم قم در ايران،وتاسيس مسجد بزرگ بندر هامبورگ در آلمان،و حفظ و نگهدارى حوزههاى علمىايران و ديگر مناطق شيعه بود كهصيت و صوت آن تا كشورهاى آفريقائى نيز رسيدهبود.
شاگردان او:
از حوزه پربركت فقهى آن فقيه سعيد،افاضل و شاگردان آگاه به اوضاع روز ومسائل جهان برخاستهاند و شايد يكى از پربارترين حوزهها در اعصار اخير باشد كهگاهى در محفل خود هزار نفر را در بر مىگرفت كه از نمونههاى برجسته آنها مىتوانوجود استاد شهيد آية الله مطهرى و آية الله منتظرى(كه در ايامحيات استاد تقريرات درس نماز جمعه استاد را انتشار داده بود)و ديگر معاريف وبزرگان را نام برد كه هر كدام از استوانههاى علمى و وزنههاى فقهى كنونى به شمارمىآيند.تعداد شاگردان او را نمىتوان به شمار آورد، چون حوزه درس او يكى ازحوزههاى غنى و پرجمعيتبود و در طول 15 سال مرجعيت،دههاتن از آن حوزهفارغ التحصيل شدهاند.
تاليفات او:
1-جامع احاديث الشيعه،در چندين جلد
2-منجزات مريض
3-تعليقه بر اسفار ملا صدرا(به صورت حاشيه بر نسخه شخصى كتابخانهاش)
4-طبقات رجال
5-رسالهاى در منطق
6-حاشيه بر كفاية الاصول
7-حاشيه بر كفايه شيخ طوسى
8-بيوت شيعه(خاندانهاى علمى شيعه)
9-اسانيد كتاب تهذيب،من لا يحضره الفقيه و رجال كشى
وفات او:
او در دوازدهم ماه شوال سال 1380 ه.ق،مطابق 1340 ه.ش در سن هشتاد وهشتسالگى در قم رحلت نمودند كه ماده تاريخ آن،جمله«ما عرفناك حق معرفتك»مىباشد.تشييع او يكى از پر شكوهترين و مجللترين تشييعها در تاريخ اسلام بودهاست كه تا شعاع چند كيلومترى، علاقمندان و شيعيان صفوف تودهها را تشكيل دادهبودند و در فراغ مرجع فقيد خود اشك مىريختند.جنازه او در كنار مرقد فاطمهمعصومه(س)در راهرو مسجد اعظم قم كه با همتو اراده او كمك مسلمانانتاسيس يافته بود،مدفون گرديد. (2)
پىنوشتها:
1- نهضت روحانيت،ج 2،ص 161.
2- مرجعيت و روحانيت،ص233- علاوه بر منابع فوق مىتوان به ويژهنامه مجله مكتب اسلام در سال1381 و كتاب«آية الله بروجردى»تاليف فاضل نامى على دوانى،و«آية الله بروجردى»به قلم دامادمكرمشان حجة الاسلام علوى كه از سوى روزنامه اطلاعات انتشار يافته استمراجعه نمود.
48- آية الله العظمى سيد حسين بروجردى
(متولد 1292-متوفى 1380 ه.ق)
يكى ديگر از فقهاى نامدار عصر اخير كه در نوشتار استاد شهيد(ره)نامى از اوبرده شده است، مرحوم آية الله العظمى سيد حسين طباطبايى بروجردى(اعلى اللهمقامه الشريف)مىباشد. او از تربيتيافتگان حوزه فقهى آية الله آخوند خراسانى و آيةالله آقا ضياء الدين عراقىمىباشد.
او فرزند سيد على طباطبائى،از سلسله طباطبائيان بروجرد مىباشد كه در سال1292 ه.ق در بروجرد متولد گرديد.و در يك خانواده علم و تقوى و فضيلت رشد ونما كردند،سپس درحوزه علميه اصفهان و اخيرا در نجف تحصيلات خود را تعقيبنمودند.
آية الله بروجردى،فقيه بزرگوار و عالم وارستهاى بود كه بخش عظيمى از زندگىخويش را در راه پربار ساختن مكتب فقهى اهل بيت عصمت و طهارت(ع)سپرىساخت و در فقه و فقاهت مقام بس شامخ و ارجدارى را حائز گرديد و شاگردان متعددو فاضلى را تربيت نمود كه هركدام مشعلدار فقاهت در عصر كنونى مىباشند.
چون نگارنده شرح زندگى اجتماعى و سياسى او را در جلد سوم كتاب«يكصدسال مبارزه روحانيت»آورده است،از تكرار آن خوددارى مىكند،فقط بخشى را كهمربوط به جنبه فقاهتاين فقيه بزرگوار مىباشد،به صورت اختصار مىآورد و بهصفحات تاريخ مىسپارد.
آية الله بروجردى شخصيتبزرگ توام با تفكر عميق و اصيل اسلامى همراه باسجاياى اخلاقى ممتاز و برجسته بود كه وجود اين فضايل اخلاقى به زندگى او يك نوع امتياز و تشخصخاصى بخشيده بود.
گفتار شهيد استاد مطهرى:
او عاشق فقه و فقاهت و دل باخته مكتب پرفيض اهل بيت رسالت(ع)بود و بااين دو پشتوانه محكم و قوى،منشا خدمات و تحولات در حوزههاى علمى شد،بهحدى كه حوزههاى علمى در دوران زعامت او به عالىترين مراحل شكوفايى وبالندگى خويش رسيدند و فقه و فقاهت روح تازه و حركت جديدى را آغاز نمود كهقبل از او چنين تحركى را نداشت و اين حركت،معلول عواملى بود كه استاد شهيدمطهرى كه خود افتخار تلمذ در حوزه فقه و فقاهتى او را دارد،در رسالهاى كه به نام«مرجعيت و روحانيت»با همكارى جمعى از فضلاء و دانشمندان پس ازرحلت آنفقيه بزرگوار انتشار دادند،تحت عنوان«روش فقهى او»اين چنين مىافزايد:
«يكى از مزاياى برجسته معظمله،روش فقهى ايشان بود كه شايسته است پيروىشود و فراموش نگردد.اين بنده در مدت هشتسال آخر اقامتم در قم كه مصادف باسالهاى اول ورود معظمله به آن شهر بود،از درسهاى ايشان بهرهمند مىشدم.به روشفقاهت ايشان ايمان دارم.معتقدم كه بايد تعقيب و تكميل شود.
فقهاء،اسلوبهاى متفاوتى در اجتهاد و فقاهت داشتند و اسلوبهاى متنوعى بهوجود آمده است، به طورى كه فقه به دورههاى مختلف تقسيم گرديده است،به حدىكه خود آية الله العظمى بروجردى كه به تاريخ فقه آشنا بودند و اسلوبهاى مختلف فقهىرا مىشناختند،يكى از مزايا وامتيازاتشان همين آشنايى با روشهاى فقهى در شيعه وسنى بود.
فقه را به چهار دوره تقسيم مىكردند:
1-دوره ما قبل شيخ طوسى(ره)
2-دوره شيخ طوسى تا قرن دهم كه تقريبا مقارن با عصر شهيد ثانى است.
3-از زمان شهيد ثانى تا يك قرن اخير
4-در يك قرن اخير
1- آشنايى با تاريخ فقه:
او با تاريخ فقه آشنا بود و سبك فكرهاى مختلف قدماء و متاخرين رامىشناخت،بعضى راتاييد كرده،به بعضى انتقاد داشت و آنها را عامل انحراف فقهمىدانست.
2- تبحر در شناخت رجال:
او بر حديث و رجال حديث،تسلط كامل داشت.طبقات روات و محدثين راكاملا مىشناخت و خود يك طبقهبندى مخصوصى كرده بود كه بىسابقه بود.با يكنگاه به سند حديث،اگر خللىدر سند آن حديث وجود داشت،درك مىكرد.
3- آشنايى با مكاتب فقهى:
او بر فقه ساير فرقههاى مسلمين و روش و مسلك آنان نيز تا اندازهاى محيطبود.كتب حديثو رجال حديث را مىشناخت.
معرفت رجال حديثشيعه و سنى از يك طرف،و اطلاع بر فتاوى و فقه سايرفرقههاى اسلامى از طرف ديگر،موجب مىشد كه گاه اتفاق مىافتاد حديثى طرحمىشد و ابتدا يك معنى و مفهوم از آن به نظر مىرسيد،ولى بعد معظمله تشريح مىكردكه اين شخصى كه اين سؤال را از امام كرده،اهل فلان شهر يا فلان منطقه بود و در آنجامردم تابع فتواى فلان فقيه از فقهاى عامه بودهاند و فتواى آن فقيه اين بوده است،وچون آن شخص در آن محيط بوده و آن فتوى در آن محيط شايع بوده،پس ذهن وىمسبوق بر چنان سابقهاى بوده،پس مقصود وى از سؤال اين بوده كه سؤال كرده وجواب شنيده وقتى كه معظمله اين جهات را تشريح مىكرد،و به اصطلاح روحيه وىرا تحليل مىكرد،مىديديم كه معنى و مفهوم سؤال و جواب عوضمىشود و حديثشكل ديگرى به خود مىگيرد.
يا كلمهاى در حديثبود كه در عرف عام امروز يك معناى معين دارد،ولى با اظهارات معظمله معلوم مىشد كه اين كلمه در محيط خاصى كه در آن وقت محلپرورش سؤال كنندهديثبوده معنى ديگرى داشت.
او با تبحرى كه در اصول فقه داشت،كمتر مسائل فقهى را بر مسائل شكىاصولى مبتنى مىكرد و هرگز گرد مسائل فرضى نمىرفت.گاه به طعنه مىگفت كهآقايان طلاب منتظرندكه يك«اصل»را گير بياورند و دست آويز قرار دهند و به بحث وجدل بپردازند.
او با قرآن و تفاسير آشنايى كامل داشت،قرآن را هر چند به تمامه حفظ نبود،امانيمه حفظداشت.تاريخ اسلامى را ديده و خوانده و آشنا بود.
در نتيجه همه اينها،جو و محيط را كه آيات قرآن در آن نازل شده،و همچنينفضا و محيطى را كه اخبار و احاديث در آن صدور يافته و محيطهايى كه فقه آنجاهاتدريجا رشد كرده و پرورش يافته كاملا مىشناخت،و بديهى است كه اين جهات بهوى روشنبينى خاصى داده بود.
سبك و سليقه معظمله در فكر و سليقه حوزه علميه قم زياد اثر كرد،تا حدزيادى روشها را عوض كرد و اميدواريم هر چه بيشتر سبك و روش ايشان پيروى وتعقيب شود،بلكه تكميلگردد.
در پايان اين نكته را هم اضافه ميكنم كه معظمله مكرر در ضمن اعتراف بهپارهاى از محاسن كتاب حديثى معروف«وسائل الشيعه»تاليف شيخ حر عاملىنواقص اين كتاب را تذكر مىداد و آرزو مىكرد كه كتابى در حديث نوشته شود كهمحاسن وسائل الشيعه را داشته باشد،اما نواقص آن كتاب را نداشته باشد بالاخره اينآرزو جامه عمل پوشيد و تحت نظر و مراقبتخود معظمله،عدهاى از فضلاء و طلاببه اين كار مشغول شدند و در حدود ده سال طول كشيد تابالاخره در دو سه سال قبلبه اتمام رسيد و طبع آن كتاب آغاز شد.
اين كتاب موسوم استبه«تهذيب الوسائل»،خيلى موجب تاسف خواهد بوداگر خداى نخواسته طبع اين كتاب موقوف شود.من هنوز شخصا موفق به زيارت آن كتاب نشدهام،ولىاز قرارى كه از اهل اطلاع شنيدهام همانگونه است كه معظمله آرزومىكرد.» (1)
توضيح مطلب:
نكتهاى كه استاد بزرگوار در رابطه با تهذيب الوسائل فرمودهاند،اكنون خواستهقلبى ايشان به صورت كامل جامه عمل پوشيده است و نيت پاك آية الله بروجردىاكنون در كسوت كتاب مفيد و جامع،به نام«جامع احاديث الشيعه»در چندين جلد تاكنون 22 جلد آن،هر جلد در 500 صفحه به صورت زيبا و كامل چاپ و انتشار يافتهاست و مجلدات بعدى هم در دست نشر مىباشد و نكتهاى كه استاد شهيد در موردوسائل الشيعه ايراد فرمودهاند،در جلد اول آن به صورت كامل آمده است و به آن نكتهافزوده شده است كه شيخ حر عاملى صاحب وسائل(رحمتخدا بر او باد)با همهزحمت و مشقتى كه در راه تاليف اين كتاب در طول 20 سال كشيده است كه جزايش باخداى متعال باد!نكاتى مورد غفلت آن بزرگوار واقع شده است كه اهم آنها اين است كهبرخى از احاديث را در غير موضوع خود جا داده است و احاديثى را كه از كتب اصولاحاديث نقل كرده است،با رعايت ضبط و خصوصيت كامل همراه نبوده است و گاهىآداب و سنن را به احكام فرعى اختلاط داده است و مواضع را تعيين ننموده است. براساس اين انگيزهها ضرورت تاليف كتاب حديثى«جامع احاديث الشيعه»احساسگرديد و به دستور آن بزرگ مرجع،جمعى از فضلاء مامور انجام اين نيتخير علمىگرديدند كه اين كتاب با عنايتخاص و توجه زعيم عاليقدر حوزههاى علميه،مرحومآية الله العظمى آقاى سيد ابو القاسم خويى(ره)به زيور طبع آراسته گرديده است كه ازسوى مدينة العلم آن حضرت در قمانتشار مىيابد.
آثار تاريخى:
آثار بنايى و تاسيساتى آن فقيه بزرگوار اسلام در اقصى نقاط ايران و جهان،متعدد و بىشمار است كه از مهمترين آنها مىتوان تاسيس مسجد اعظم قم در ايران،وتاسيس مسجد بزرگ بندر هامبورگ در آلمان،و حفظ و نگهدارى حوزههاى علمىايران و ديگر مناطق شيعه بود كهصيت و صوت آن تا كشورهاى آفريقائى نيز رسيدهبود.
شاگردان او:
از حوزه پربركت فقهى آن فقيه سعيد،افاضل و شاگردان آگاه به اوضاع روز ومسائل جهان برخاستهاند و شايد يكى از پربارترين حوزهها در اعصار اخير باشد كهگاهى در محفل خود هزار نفر را در بر مىگرفت كه از نمونههاى برجسته آنها مىتوانوجود استاد شهيد آية الله مطهرى و آية الله منتظرى(كه در ايامحيات استاد تقريرات درس نماز جمعه استاد را انتشار داده بود)و ديگر معاريف وبزرگان را نام برد كه هر كدام از استوانههاى علمى و وزنههاى فقهى كنونى به شمارمىآيند.تعداد شاگردان او را نمىتوان به شمار آورد، چون حوزه درس او يكى ازحوزههاى غنى و پرجمعيتبود و در طول 15 سال مرجعيت،دههاتن از آن حوزهفارغ التحصيل شدهاند.
تاليفات او:
1-جامع احاديث الشيعه،در چندين جلد
2-منجزات مريض
3-تعليقه بر اسفار ملا صدرا(به صورت حاشيه بر نسخه شخصى كتابخانهاش)
4-طبقات رجال
5-رسالهاى در منطق
6-حاشيه بر كفاية الاصول
7-حاشيه بر كفايه شيخ طوسى
8-بيوت شيعه(خاندانهاى علمى شيعه)
9-اسانيد كتاب تهذيب،من لا يحضره الفقيه و رجال كشى
وفات او:
او در دوازدهم ماه شوال سال 1380 ه.ق،مطابق 1340 ه.ش در سن هشتاد وهشتسالگى در قم رحلت نمودند كه ماده تاريخ آن،جمله«ما عرفناك حق معرفتك»مىباشد.تشييع او يكى از پر شكوهترين و مجللترين تشييعها در تاريخ اسلام بودهاست كه تا شعاع چند كيلومترى، علاقمندان و شيعيان صفوف تودهها را تشكيل دادهبودند و در فراغ مرجع فقيد خود اشك مىريختند.جنازه او در كنار مرقد فاطمهمعصومه(س)در راهرو مسجد اعظم قم كه با همتو اراده او كمك مسلمانانتاسيس يافته بود،مدفون گرديد. (2)
پىنوشتها:
1- نهضت روحانيت،ج 2،ص 161.
2- مرجعيت و روحانيت،ص233- علاوه بر منابع فوق مىتوان به ويژهنامه مجله مكتب اسلام در سال1381 و كتاب«آية الله بروجردى»تاليف فاضل نامى على دوانى،و«آية الله بروجردى»به قلم دامادمكرمشان حجة الاسلام علوى كه از سوى روزنامه اطلاعات انتشار يافته استمراجعه نمود.