بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب فقهای نامدار شیعه, عقیقى بخشایشى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     fehrest -
     fo-n01 -
     fo-n02 -
     fo-n03 -
     fo-n04 -
     fo-n05 -
     fo-n06 -
     fo-n07 -
     fo-n08 -
     fo-n09 -
     fo-n10 -
     fo-n11 -
     fo-n12 -
     fo-n13 -
     fo-n14 -
     fo-n15 -
     fo-n16 -
     fo-n17 -
     fo-n18 -
     fo-n19 -
     fo-n20 -
     fo-n21 -
     fo-n22 -
     fo-n23 -
     fo-n24 -
     fo-n25 -
     fo-n26 -
     fo-n27 -
     fo-n28 -
     fo-n29 -
     fo-n30 -
     fo-n31 -
     fo-n32 -
     fo-n33 -
     fo-n34 -
     fo-n35 -
     fo-n36 -
     fo-n37 -
     fo-n38 -
     fo-n39 -
     fo-n40 -
     fo-n41 -
     fo-n42 -
     fo-n43 -
     fo-n44 -
     fo-n45 -
     fo-n46 -
     fo-n47 -
     fo-n48 -
     fo-n49 -
     fo-n50 -
     fo-n51 -
     fo-n52 -
     fo-n53 -
     fo-n54 -
     fo-n55 -
     fo-n56 -
     fo-n57 -
     fo-n58 -
     fo-n59 -
 

 

 
 

57- آية الله العظمى سيد محمد رضا گلپايگانى

(متولد1316-متوفى 1414 ه.ق)

در حلقات زرين فقاهت و در سلسله جليله رجال علم و اجتهاد،مردان بزرگ وشخصيتهاى شايسته و عاليقدرى درخشيده‏اند كه هر كدام در برهه‏اى از زمان،مشعلدارهدايت و پرچمدار مكتب سرخ ولايت در طول تاريخ واقع شده‏اند.خداوند متعال‏همواره دين خود را با وجود چنين افراد وارسته و الهى مورد تاييد و نصرت قرار داده‏است.فقيد سعيد ما،آية الله العظمى حاج سيد محمد رضا گلپايگانى،يكى از آن بزرگ‏پرچمداران موفق و ماندگار،و يكى از ذخاير ارزشمند سلف صالح(رضوان الله تعالى‏عليهم)بود،كه عمرى را در راه خدمت‏به فقاهت وجهان تشيع سپرى ساخت.

زندگى ايشان در شكل‏گيرى حوزه و تحولات آن:

تاريخ حوزه علميه قم،در مسير عمر كوتاه خود،روزگارى را به ياد مى‏آورد كه‏جمعى از تشنگان معارف الهى و پويندگان راه حقيقت و معرفت،در عصر خفقان وفشار پهلوى،دور شمع وجود پرنور پير روشن ضمير،و عارف دل‏آگاه آية الله حائرى،محور دايره مرجعيت و ولايت را گرفته بودند،و با وجود همه فشارها و تنگناها،ازحوزه ولايت و فقاهت،سرسختانه حمايت و دفاع نموده،و در برابر ملامت‏ملامت‏كنندگان،و شماتت‏شماتت‏گران،بيم و هراسى به خود راه نمى‏دادند.يكى از آن‏مدافعان پرصلابت و پرخروش،همراه ديگر هم سنگران و هم رزمان خويش مانندآيات:حاج آقا روح الله خمينى،سيد احمد زنجانى،سيد محمد محقق داماد، آخوند ملاعلى معصومى همدانى،سيد احمد خوانسارى،شيخ عباس تهرانى،حاج ميرزا عبد الله چهل ستونى،مير سيد على يثربى،سيد محمد حجت كوه‏كمرى،حاج سيد محمد تقى‏خوانسارى،و سيد صدر،و...يكى هم همين مدرس فاضل،و طالب علم جوان وپرشور آنروز،آقاى سيد محمد رضا موسوى گلپايگانى بود.

حوزه پربركت:

تاريخ در مسير پرفراز و نشيب خود،حوزه‏هاى اسلامى متعددى را به خود ديده‏است.از زوال و افول،و از درخشش و بالندگى آنها،اخبار و گزارشهايى در صفحات‏خود جا داده است،ولى حوزه‏اى به بركت و جاودانگى و گرما و صفا و نشاط وكارسازى و پرثمر و پربركت‏بودن،همانند حوزه علميه آية الله العظمى حائرى يزدى راكمتر نشان داده است.حوزه‏اى كه با وجود قلت انصار و محدود بودن تعداد طلاب(درحد 600 نفر)،با وجود شدت عداوت دشمنان و كثرت مشكلات،و تراكم تضييقات،اينهمه آثار و بركات،و اينهمه تربيت‏يافتگان و فارغ التحصيلان ارزنده و برازنده و اين‏همه اصحاب و انصار صالح و شايسته،با ايمان و با تقوا و پرفضيلت،در خود جا داده‏است.رجال الهى كه همچون ستيغ كوههاى سر به آسمان كشيده،در اوج عظمت ووقار و ايمان زندگى كرده‏اند و سر تعظيم در مقابل كسى جز خداى بزرگ فرودنياورده‏اند. سرفرازانى كه آية الله حاج سيد محمد رضا موسوى گلپايگانى نيز يكى ازآن انصار صديق،ويكى از آن ياران با وفا و صميمى اين حوزه گرم و اين كانون صفا وعشق و ايثار بوده است.

در روزگار مراجع سه‏گانه:

تاريخ حوزه علميه قم،پس از رحلت اسف‏انگيز پير و مراد،و قطب دايره ولايت‏و مديريت‏خود، حضرت آية الله العظمى حائرى،مؤسس حوزه علميه قم،يك دوران‏فترت و روزگار خلا مرجعيت متمركز را به خود ديده است،كه در فراق مؤسس وپايه‏گذار آن،سه تن از شاگردان وارسته و برجسته آن بزرگمرد،آيات عظام:سيد محمد حجت،سيد صدر الدين صدر،سيد محمد تقى خوانسارى زمام امور طلاب را به دست‏با كفايت‏خود گرفتند،و با تلاش و جديت فوق العاده،اين كشتى ناخدا از دست داده رابه سوى ساحل نجات و روشنايى سوق داده و با وجود همه كارشكنى‏ها به كار خودادامه داده‏اند.در آن روزها،آية الله سيد محمد رضا موسوى گلپايگانى نيز در كنار آنان،يك همكار غمخوار،و يك هميار پشتيبان و دلسوزى بود كه با جانو دل با آنان‏همراهى و همدلى مى‏نمود.

تاريخ پر التهاب‏حوزه علميه قم،روزگار مشعشع وپرجاذبه مرجعيت‏حضرت آية الله‏العظمى حاج سيدحسين بروجردى رادر سينه خود دارد كه‏مدت پانزده سال‏همانند مدت زعامت‏مؤسس عاليقدرحوزه،زمام امور را دراختيار داشت،و حوزه‏علميه شيعه در اثرلياقتها و شايستگيهاى‏آن مرجع بلند انديش،نه تنها با«الازهر» مصر آن روز رقابت مى‏كرد،بلكه رئيس جامع الازهر آن روز،استاد شيخ محمودشلتوت را به تواضع و خشوع در برابر فقه شيعه وا مى‏داشت،كه فتواى رسمى بودن فقه‏جعفرى را صادر كرد.در روزگار او،مناره‏هاى مساجد مونيخ و هامبورگ و لندن به ترنم‏اذان و شهادت بر ولايت على(ع)ندا سر مى‏دادند.در آن روزگار پر عظمت و پر جلالت‏نيز آية الله سيد محمد رضا گلپايگانى،يكى از مدرسين عالى مقام،و يكى از چهره‏هاى‏فقاهتى حوزه علميه قم بود كه چشمها به او دوخته شده،و اميدها بهاو بسته مى‏گشت.

او در آن روزگار،يكى از كانديداهاى زعامت،و يكى از روزنه‏هاى اميد مرجعيت‏شيعه‏به شمارمى‏رفت.آن روز درست‏سال 1380 ه.ق بود.

تاريخ حوزه علميه قم،روزگار پروحشت و پر اضطرابى را پشت‏سر نهاده است.

روزگارى كه زبانها بسته،و قلمها شكسته،و صدايى جز صداى روحانيت‏به گوش‏نمى‏رسيد.ما هم آن روزگار را دريافتيم.آية الله العظمى بروجردى،پس از 15 سال‏زعامت روحى و معنوى پر اقتدار،جهان اسلام را بدرود گفته بود.حكومت وقت‏تلگراف تسليت‏به آية الله العظمى حكيم در نجف مخابره نموده بود.اين تلگراف معناو مفهوم خاصى داشت.توطئه‏هاى سرى،و تلاشهاى علنى در كار بود كه حوزه علميه‏قم پخش و پلا گردد،تا به زعم خود مانع جدى اصلاحات اساسى كشور(!)از قلب‏كشور اسلامى ايران برداشته گردد.در آن روزگار،مراجع عاليقدر و تربيت‏يافتگان‏مكتب آية الله حائرى عموما قد علم كردند،و مديريت‏حوزه را با همه مشكلات وهراسها و اضطرابها كه داشت،به دست‏خود گرفتند.يكى از فعال‏ترين چهره‏هاىآن‏روز،در كنار امام بزرگوار و ديگر مراجع عصر،حضرت آية الله العظمى گلپايگانى بود.

آن روزها،دهه نهم و دهم از چهاردهمين قرن تاريخ هجرى بود.

روزگارى را در حوزه علميه قم ديديم كه امام بزرگوار(ره)در اثر مجاهدتها وتلاشها،و در اثر مخالفت‏با سياست غربى و آمريكايى شاه،و در اثر مبارزه با فسادها وخيانتها،به تركيه و نجف تبعيد گرديده بود.در فترت خلاء وجودى آن بزرگ،مراجع!613 بزرگوار اسلام،مسؤوليت‏بس خطير و بزرگى را بر عهده داشتند:حفظ كيان حوزه،ودفع فتنه‏ها و رفع توطئه‏ها كه از ناحيه دشمن تا دندان مسلح بر حوزه وارد مى‏آمد.درآن روزگار،مراجع وقت‏به وظايف خود قيام مى‏ورزيدند.اعلاميه‏هاى روشنگر صادرمى‏كردند،و تمام تلاش آنان اين بود كه با زحمات طاقت فرسا و كمرشكن،حوزه امام‏صادق(ع)را حفظ كنند،و به افشاگرى چهره دشمن غدار بپردازند.در آن روزگار سياه،يكى از فعالان مراجع آن روز،حضرت آية الله العظمى حاج سيدمحمد رضاگلپايگانى بودند.

اينك به شرح حال و زندگى معنوى و انسانى اين بزرگ فقيه شيعه مى‏پردازيم:

ولادت:

آية الله العظمى حاج سيد محمد رضا گلپايگانى،فرزند حجة الاسلام‏و المسلمين،آقا سيد محمد باقر گلپايگانى،در هشتم ماه ذى القعده‏1316 در قريه‏«گوگد»از توابع گلپايگان به دنياآمدند،و اين ولادت در اثر توسل به ساحت قدسى‏ثامن الحجج(ع)صورت پذيرفته بود.

مرحوم والدشان كه يكى از علما و سادات مشهور به زهد و امانت و وثاقت مردم‏بود،هنگامى كه كودك صغير9 سال بيشتر نداشت،از دنيا رفت و ايشان در كنف عنايت‏ربانى و حمايت مادرش،بانو سيده هاجر كه يكى از زنان عفيفه و پرهيزكار بودند،زندگى را ادامه دادند.او پس از فوت پدر به تحصيل علوم متداوله،به خصوص علوم‏دينى پرداختند.پس از طى تحصيلات مقدماتى،و تكميل مقدارى از سطوح،نزدعلماى بزرگ آن ديار،در اوايل سال‏1336 كه آية الله العظمى شيخ عبد الكريم حائرى به‏اراك وارد شده بودند،به او پيوستند.پس از تكميل سطوح،در سال‏1337 در دروس‏فقه و اصول آية الله حائرى شركت نمودند،و با توجه به استعداد شايسته و ذهن بديع‏خود،به زودى از شاگردان ممتاز،و طرف توجه استاد قرار گرفت. در شعبان 1340 ه.ق‏كه آية الله حائرى به قم مشرف،و به تاسيس حوزه علميه قم مبادرت ورزيدند،پس ازاستقرار در قم،توسط نامه‏اى از شاگرد ساعى و كوشاى خود،دعوت به عمل آوردند تابه قم مهاجرت كند.ايشان هم در شوال همين سال به قم مهاجرت نمودند،و تدريس‏سطوح را در آن حوزه مباركه تصدى نمودند،و اين همكارى و معاونت تا سال 1355كه آن فقيد حيات داشتند،در كنار ايشان و به عنوان يكى از اصحاب و ياران ثابت وپايدار جلسهدرس و بحث او ادامه مى‏دادند.

گفتار مرحوم سيد ريحان الله يزدى:

او در مقام معرفى مجالس درس و حوزه‏هاى تدريسى آن روزها،پس ازبرشمردن جلسات دروس آقايان سيد صدر الدين صدر،و مير سيد على يثربى،و ميرزامحمد قمى و سيد احمد خوانسارى،و جلسه درس آقاى سيد محمد حجت و ميرزامحمد همدانى و آقا سيد شهاب الدين نجفى،و آخوند ملا على همدانى،و جلسه‏درس شيخ عباسعلى شاهرودى،از جلسه درسمرحوم آقا سيد محمد رضا گلپايگانى‏اين گونه گزارش مى‏دهد:

«آقاى گلپايگانى سطوح عاليه فقه و اصول را تدريس مى‏كنند،و جايگاه درس‏ايشان،مدرسقبلى فيضيه است.» (1)

اساتيد او:

ايشان با توجه به اوج پوياگرى و اشتياق فراوانى كه به تحصيل علوم اسلامى‏داشته‏اند،طبيعى است اساتيد متعدد و متنوعى را در طول ايام تحصيل ديده باشند،ولى‏مؤثرترين وسابقه‏دارترين آنان كه نقش اساسى در روحيه او داشته‏اند،انگشت‏شمارمى‏باشند:

1-حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد محمد باقر گلپايگانى والد محترمشان،كه دروس ادبىرا از ايشان فرا گرفته‏اند.

!615 2-حجة الاسلام و المسلمين آقاى سيد محمد حسن خوانسارى(متوفى‏1337)(برادر آية الله العظمى سيد احمد خوانسارى)كه دروس سطح را در خوانسارپيش ايشان فراگرفته‏اند.

3-مرحوم آية الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى(متوفى 1355)،مؤسس حوزه علميه قم،شاخص‏ترين و مؤثرترين استاد ايشان مى‏باشد كه حدود 20سال تمام در اراك و قم ازمحضر پر فيض ايشان كسب علم و دانش و كمالات نموده‏اند.

4-آية الله ملا محمد تقى گوگدى كه بخشى از دروس ادبى و فقهى را از ايشان‏فرا گرفته‏اند.

5-آية الله العظمى نائينى(متوفى 1355)كه هنگام مهاجرت به ايران،به‏صورت موقت‏به امراستادش آية الله حائرى در درس ايشان حضور پيدا كرده‏اند.

6-آية الله العظمى حاج آقا ضياء عراقى كه بخشى از دروس فقه را پيش ايشان‏تلمذ كرده‏اند.

7-آية الله العظمى حاج سيد ابو الحسن اصفهانى(متوفى 1365)كه بخشى ازمباحث‏خارجفقه را در نجف اشرف پيش ايشان تلمذ نموده‏اند.

اينها،تعدادى از اساتيد آن مرحوم مى‏باشد.يقينا تعداد اساتيدشان منحصر به‏اينها نبودهاست و خيلى بيش از اين تعداد مى‏باشد.

خصوصيات علمى و اخلاقى:

گرچه خصوصيات اخلاقى و مكارم صفات ايشان در رسانه‏ها و مطبوعات‏كشور به صورت جامع منعكس شده است و نيازى به تفصيل ندارد،ما فشرده‏اى ازخصوصيات ايشان را جهتتذكار در اينجا مى‏آوريم:

ايشان داراى ذهن تيز و حسن سليقه و پشتكار كامل در مسائل تحقيقى و فقهى،و متصلب در عقيده،و استوار و محكم در حفظ معتقدات و خصوصيات اخلاقى،خويش بود.وجود او تجسم عينى كلام على(ع)بود جايى كه مى‏فرمايد:«المؤمن!616 كالجبل الراسخ،لا يعصفه العواصف‏»(مؤمن همانند كوه استوارى است كه وزش‏بادهاى تند او را نمى‏لرزاند).آن فقيه شيعه همواره در تقويت مذهب اهل بيت عصمت‏و طهارت(ع)،و ترويج قرآن،سعى و تلاش وافر داشت،و در دفاع از ارزشهاى‏اسلامى و الهى،حاضر به هيچگونه سازش و گذشت نبود. اعتقاد او به اهل بيت‏عصمت و طهارت(ع)،يك اعتقاد راستين و راسخى بود،نه صورى وخودنمايى.

كتابها و قلمهايى را كه جهت‏گيرى روشنفكر مآبى و پايمال نمودن اصالتها و ارزشهاى‏واقعى داشت،نه تنها پذيرا نبود،بلكه به مقابله جدى آنها نيز برمى‏خاست.معظم‏له دراحترام به استاد و اداى حق او،و در تواضع و محبت‏به دانشجويان و طالبان علم،بى‏نظير بود.بارها و بارها از خصوصيات استاد و مربى‏اش،حاج شيخ عبد الكريم‏حائرى(ره)ذكر خير مى‏نمود،و هرگز او را فراموش نمى‏كرد،و پيش از شروع درس‏به روح پرفتوحش فاتحه قرائت مى‏نمود،سپس آغاز درس مى‏كرد.هر صبحگاه پس ازنماز،در بالاى سر به قرائت‏سوره فاتحه به روح ايشان مى‏پرداخت.اين خصوصيت،ازصفا و وفادارى او به ذوى الحقوق حكايتها داشت.اصحاب و حواشى كه او انتخاب‏كرده بود،نوعا از روحيات او متاثر،و از نيكان و اخيار بودند،و برخوردآنان با طلاب واهل مراجعه،يك برخورد احترام آميز بود.

اخلاص در توسل:

ايشان مرد دعا و توسل،و اهل نماز و تهجد،و حليف شب و انيس خلوت ومونس جلوت بود.به نماز و دعا و قرآن عشق مى‏ورزيد.حال و احوال انس كامل باخداى متعال داشت.نوادر حالات و قضاياى شگفت روحى كه مربوط به عوالم‏معنويت و روح بوده باشد،در زندگى ايشان فراوان وجود داشت كه برخى از عزيزان به‏نگارش و جمع‏آورى آنها اقدام نموده‏اند و ما را نياز به بازگويى آنها نيست،فقطمواردى از توسل و دعاى مستجاب آن روحانى متعبد را كه ناقل آن فرد موثق و قابل‏احترام،حضرت حجة الاسلام و المسلمين،آقاى حاج مير شاه ولد عالم بزرگوار و امام‏جماعت محترم شهرستان ملاير بود،در اينجا مى‏آوريم كه نشانى از دعا و خلوص اين‏مرد زاهد و وارسته و نمايشى از ارتباط عجيب عالم ارواح مى‏باشد.ايشانمى‏فرمودند:

«در يكى از بيمارستانهاى تهران،پنج‏شش روز بود كه در بخش‏«سى سى يو»تحت مراقبت‏بودم. وضع روحى و جسمى‏ام در شرايط فوق العاده نامناسبى بود كه درشب هفتم در عالم رؤيا ديدم كه حضرت آية الله گلپايگانى در كنار بسترم سجاده پهن‏كرده است.با حالت‏خاصى مشغول نماز و تهجد مى‏باشد.تا از خواب بيدار شدم،به‏خود گفتم من از اين وضعيت وخيم شفا و نجات پيدا خواهم كرد.نماز و دعاى ايشان‏در كنار تختخواب،نشانى از استجابت اين دعااست.

اتفاقا آقاى انصاريان مدير محترم انتشارات انصاريان قم به عيادت اينجانب آمده‏بود.من خوابى را كه آن شب ديده بودم كوتاه و فشرده براى او تعريف نمودم كه چنين‏صحنه‏اى را در عالم رؤيا ديده‏ام.ايشان در بازگشت‏به قم اين خواب را به آقا تعريف‏كرده بود.آقا مكثى نموده و از آقاى انصاريان پرسيده بودند:«آن رؤيا در چه شبى بوده‏است؟»پاسخ دادند در فلان شب.آقا فرمودند:«من در آن شب،افرادى را در نماز شب‏ياد كردم و نام بردم،يكى هم آقاى مير شاهولد بود...»

در عالم شهود:

يك وقت پس از چاپ اول كتاب‏«فقهاى نامدار شيعه‏»را به معظم‏له نشان دادم‏كه در آن تصوير جلسه درس آية الله آخوند خراسانى منعكس بود و بزرگانى مانندآيات:بروجردى،ميلانى، حاج آقا حسين قمى نيز به عنوان تلمذ در آن محضرنشسته‏اند.ايشان به راحتى و بداهت اظهار داشتند:«من اين جلسه درس را ديشب به‏همين كيفيت كه نشان مى‏دهيد مى‏ديدم واكنون تعبير آن را مشاهده مى‏نمايم.»

استقلال حوزه:

او معتقد به حفظ استقلال و اصالت‏حوزه‏هاى علمى،به ويژه حوزه علميه قم بود،پيام اول و آخر ايشان به شوراى مديريت قديم و شوراى سرپرستى جديد،همين‏يك كلمه بود و بس: «حفظ استقلال حوزه‏».بارها مى‏فرمود كه حوزه علميه قم،يك‏نيروى بزرگ،و يك قدرت الهى در اين كشور مى‏باشد،و اين قدرت الهى،مشروعيت‏خود را از علم و دانش،و از قداست و معنويت طلاب الهام مى‏گيرد.از اين رو،سعى وتلاش داشت كه پايه علمى طلاب هر چه بالاتر رفته باشد،و در كنار علم و دانش،ازتقوى و آراستگى اخلاقى،ديندارى و خداشناسى،و امانتدارى بيشترى برخوردارباشند.اندوخته‏هاى آنها،تنها علم عارى از عمل نباشد كه بهدردى نخواهد خورد.

او پايبند استمرار دروس حوزه بود و هرگز به آسانى به تعطيل آن رضايت‏نمى‏داد.او تا 94 سالگى در مسجد اعظم تدريس داشت.با سن كهولت،باز به درس‏تشريف مى‏بردند.وقتى پايشان صدمه ديد كه مانع از راه رفتن شد،طلاب و فضلاء رابه منزل دعوت نمود و به تدريسادامه داد.

او پيروزى انقلاب اسلامى و شكل گيرى جمهورى اسلامى را در اين كشور يكى‏از الطاف حسنه الهى مى‏دانست،و سعى و تلاش داشت اين نعمت الهى،و اين لطف‏برجسته پروردگار، همچنان صحيح و سالم و بى‏عيب و نقص محفوظ بماند.تضعيف وصدمه رساندن به اين موهبت‏بزرگ الهى را گناه بزرگ مى‏شمرد،از اين رو با همه‏تذكرات اخلاص آميز و دلسوزانه‏اى كه به پاره‏اى از مسائل جاريه كشور داشت،در عين‏حال،رضايت نمى‏داد كه كوچكترين خدشه به اعتبار و حيثيت جهانى و عمومى‏جمهورى اسلامى وارد آيد.از اين رو،او بازوى توانا و پشتيبان نيرومند انقلاب اسلامى‏و مسؤولين امر بود،و اگر تذكرى به مسؤولين داشت،آن را به صورت احترام‏آميز بيان‏مى‏نمود،يقينا نصيحت و دلسوزى با موضع گيرى وجبهه بندى تفاوت فاحشى دارد.

فعاليتهاى سياسى و اجتماعى او:

زندگى سياسى و اجتماعى آن بزرگ مرجع تقليد شيعيان،در اين 32 سال دوران‏زعامت و مرجعيت،در دو مرحله اساسى و سرنوشت‏ساز خلاصه مى‏گردد.هر دو مرحله‏اى كه هر كدام ازاعتبار و حساسيت ويژه‏اى برخوردار مى‏باشند:

1-هفده سال تمام،از سال 1340 تا1357،پيش از پيروزى انقلاب اسلامى،تالحظه‏هاى پيروزى.

2-پانزده سال تمام،از1357 تا 1372،از لحظه‏هاى پيروزى انقلاب اسلامى تاهنگام رحلت آنبزرگ.

در هر دو مرحله ياد شده،حيات سياسى و اجتماعى او سخت طاقت‏فرسا وسرنوشت‏ساز و توام با مشكلاتى بوده است،ولى يقينا در مرحله نخستين،گرفتاريها وفشار و شكنجه‏هاىروحى وى،بيشتر از مرحله دوم بوده است.

تحليل مساله به اين صورت است كه در مرحله دوم،حضور رهبرى معظم ورشيد انقلاب اسلامى،و خلف صالح ايشان،حضرت آية الله خامنه‏اى،به عنوان‏سكان‏دار كشتى انقلاب،كار را آسان‏تر كرده بود،و هر نوع مشكل و معضلى را باسرپنجه عقل و درايت،و از راه مذاكره و بحث و گفتگو،و تفاهم موجود حل مى‏نمود،و چندان جاى تامل و درنگ نبود،هر چند در اين مرحله هم مسائل لا ينحل و مشكلات‏ناگشودنى فراوان وجود داشته است...ولى در نخستين مرحله از زندگى سياسى واجتماعى ايشان،طرف حساب او بيگانگان و اجانب از معارف دين،يا دوستان ناآشنا بامفاهيم و مصالح اسلام بودند;يا به تعبير ديگر،روند قضايا آنچنان سريع و شتابزده وغير قابل كنترل بود كه تبيين و تفسير و تحليل منطقى آنها بيرون از عهده تحليلگر بود وشرايط چنين اجازه‏اى را نمى‏داد.و از طرف ديگر توقعات و انتظارات فوق العاده‏فراوان بود،از اين رو به نظر نگارنده كه حاضر در روند مسائل آن روز و جريانات 15خرداد و پيامدهاى آن بود،سخت‏ترين و مشكل‏ترين لحظات زندگى سياسى واجتماعى آن بزرگ مرجع،پس از تبعيد حضرت امام شروع شده بود كه مسائل ومشكلات داخلى و خارجى، فوق العاده پيچيده،و تصميم‏گيرى و اجراى تصميمات،مشكل‏تر و غير قابل عمل و اجرا بود. حضور آيات در شهر رى،و عدم امكان تخليه‏حوزه علميه قم كه مساوى با انحلال ركزيت‏حوزه تلقى مى‏شد،و از سوى ديگر، حمله و هجمه دوستان و آشنايان از جبهه داخلى،و احساس مسؤوليت‏بزرگترى ازآن،يكى از بحرانى‏ترين و پيچيده‏ترين بغرنجهاى سياسى واجتماعى بود،كه با همه‏درد و رنج و مشكلاتى كه داشت،گذشت.

در آن روزگار سياه،و در آن مراحل حساس پيش از پيروزى انقلاب،كه رژيم‏جبار و ستمگر يكه‏تاز ميدان بود،و تلاش داشت در غياب فيزيكى رهبر انقلاب،تمام‏برنامه‏ها و اهداف ضد اسلامى را كه داشت و يا از سوى آمريكا ديكته مى‏شد را يكجا وسريع،يكى پس از ديگرى به مرحله اجرا درآورد.در اجراى اين توطئه‏ها آن چنان‏آماده بود،كه ساده‏ترين مساله‏اى كه نشانگر هويت اسلامى و تشخص فرهنگى مردم‏مسلمان بود-مثلا تاريخ-آن را نيز مى‏خواست مطابق خواسته اربابان خويش تغييردهد،و اين ملت اسلامى را همانند ديگر اقليتهاى مسلمانى كه در كشورهاى بيگانه‏زندگى مى‏كنند،بريده از تاريخ و بيگانه از محورهاى زندگى معنوى‏شان درآورد.اين‏مرجع بزرگ،پس از فاجعه 15 خرداد،به موضع سازش ناپذيرى خود ادامه داده،و درمقاطع مختلف،با انتشار بيانيه،پيام و تلگراف،به وظيفه الهى خود عمل كردند، كه‏تفصيل قضايا از عهده اين مختصر خارج،و نيازمند كتاب مفصلى است.فقط به‏صورتروزشمار به سرفصلهايى اشاره مى‏شود:

روز شمار حوادث آن روز:

1-در مورد غائله انجمنهاى ايالتى و ولايتى،همراه ديگر حضرات آيات،اعلاميه شديد اللحن وتلگراف مؤثرى را مخابره نمودند.

2-در ماجراى حمله كماندوها و دژخيمان شاه به مدرسه فيضيه در فروردين‏1342 كه خود آن حضرت نيز مصون از حمله و يورش آنان نبودند،با انتشار بيانيه‏اى‏تند،رژيم طاغوتى رااستيضاح نمودند.

3-در ماجراى جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل،و تجاوز صهيونيستها به بلادمسلمين،و تصرف مسجد الاقصى،بيانيه شديد اللحنى را صادر نموده،و در مدرسه فيضيه عزاى عمومىاعلام كردند،كه رژيم حامى صهيونيزم از برگزارى آن جلوگيرى به‏عمل آورد.

4-در ارتباط با مساله تبديل تاريخ هجرى به تاريخ شاهنشاهى،عكس العمل‏شديد و تندىنشان دادند،كه كم سابقه،بلكه بى‏سابقه بود.

5-در جريان تبعيد حضرت امام(ره)بيانيه مؤثرى را صادر نمودند كه طى آن،چهره كريهرژيم را به مردم شناسانده،و خواستار بازگشت‏سريع و عاجل معظم‏له‏شدند.

6-در لحظات حساس اوان پيروزى انقلاب اسلامى كه حوادث پشت‏سر هم‏مى‏آمد،مانند آتش سوزى سينما ركس آبادان،مجالس ترحيم استاد شهيد آية الله سيدمصطفى خمينى،و چهلمى كه به احترام ايشان برگزار شد،و پشت‏سر آن،چهلمين‏هايى كه به وجود مى‏آمد،در هر حادثه‏اى اعلاميه‏هاى مشتركى با امضاى آن‏بزرگ مرجع و ديگر مراجع قم موجود است كه تعداد آنها كم نيست،و در كتابهاى‏مربوطه مى‏توان مطالعه نمود.ما فقط سه نمونه از آن اعلاميه‏هاى شديد اللحن ايشان رااز كتاب‏«يكصد سال مبارزه روحانيت،از ميرزاى شيرازى تا امام خمينى‏»(چاپ سال‏1358 ه.ش)كه در همان ايام و حال و هواى لحظه‏هاى پيروزىانقلاب به نگارش‏در آمده است،محض آگاهى نسل جوان ذيلا مى‏آوريم.

نمونه‏هايى از اعلاميه‏هاى پيش از پيروزى انقلاب:

تاريخ حوزه علميه قم،سخت‏ترين،سهمناك‏ترين،شكننده‏ترين وپرمخاطره‏ترين روزها را به خاطر دارد.روزهاى خاك و خون،آتش و خمپاره،و توپ‏و تانك و مسلسل.در آن اوج احساساتانقلابى،و ضعف و فتور دستگاه حاكم.

حكومتهاى موقت،يكى پس از ديگرى سر كار مى‏آمدند و مى‏رفتند.درست‏27/8/57،در آن شرايط خفقان و تسلط رعب و وحشت و حكومت نظامى،اين مرجع بزرگوار ورشيد،پيامى به ارتشبد ازهارى،نخست وزير وقت مخابره مى‏نمايد كه همانند بمب در آن روز منفجر مى‏شود،كه متن آن چنين مى‏باشد:

«تهران-تيمسار ارتشبد غلامرضا ازهارى

ابلغكم رسالات ربى و انا لكم ناصح امين

بر حسب وظيفه شرعيه،ومسؤوليت مهمى كه بر عهده دارم،لازم دانستم به جناب عالى و تمام درجه‏داران وافسران ارتش تذكر دهم،باشد كه اين تذكرات باعث تنبيه و اتخاذ ترتيب مشروع ومنطقى گردد،و در مقابل خداوند متعال و وجدان و ملت ايران،و مردم آزاد دنيا،بيش ازاين،اين مملكت اسلامى سرافكنده و مورد تنفر واقع نشود.

فاجمعوا امركم و شركائكم ثم لا يكن امركم عليكم غمة

آقاى ازهارى!سلب آزاديهايى فردى و اجتماعى،و ايجاد اختناق و سانسور،وكشتار و اتلاف نفوس،نه شما را بر ابقاء حكومت استبدادى توفيق مى‏دهد و نه اين‏ملت‏ستمديده را آرام و نه مقام روحانيت را از انجام وظيفه شرعيه باز مى‏دارد.اگرراستى بقاء اين مملكت را مى‏خواهيد با ملت عناد و لجاج نورزيد و بر آتش تنفر وانزجار و اعتراض و اعتصابى كه ضد اسلامى و مخالف مصالح مملكتى حكومت آن راروشن كرده است،هيزم نريزيد.و از راهى كه منتهى به ندامت و زوال حيثيات مملكت‏است‏بازگرديد،و به نداى وجدان و عقل و دين پاسخ دهيد.با اسلحه‏اى كه در انبارها باپرداخت ميلياردها پول ملت محروم ذخيره شده،ملت را كه مالك واقعى آن است،نكشيد و به اظهار پشتيبانى بعض اجانب كه مى‏خواهند شما را هر چه بيشتر به دشمنى‏با ملت‏برانگيزند تا مطيع فرمانشان باشيد و غير از آنها پناهگاه و پشتيبانى نداشتهباشيدمغرور نشويد و شخص‏پرستى را بر مصالح مملكت ترجيح ندهيد.

من به شما اتمام حجت مى‏كنم كه آنچه شما در مقام حفظش هستيد،كه حتماخواسته ملتو مصلحت مملكت نيست،مجوز اين اقدامات خشونت‏بار نمى‏باشد.

آيا نمى‏بينيد كه مملكت در اعتصاب است؟آيا نمى‏دانيد كه دانشگاهيان وفرهنگيان و بازاريان و كارگران و كارمندان صنعت نفت و مطبوعات و جرايد و همه وهمه،همكارى با نظام را خيانت‏به مملكت و حقوق و آزادى خود مى‏دانند؟راضى!623 نشويد در تاريخ ثبت‏شود كه ارتش ايران بعد از سالها استراحت،ملت را هدف قرار دادو خيابانها و كوچه و بازار و دانشگاه ومدارس را از خون ملتى كه بودجه هنگفت ارتش‏را متحمل است،رنگين ساخت.

آقاى ازهارى!با توجه به اينكه نهضت اصيل ملت ايران براى طرد استعمار واستبداد تمام قشرهاى مملكت را فرا گرفته است،مقابله با آن،با نيروهاى مسلح و كشتارصغير و كبير، مملكت را از بحران‏ها و ناآرامى‏ها نجات نخواهد داد و مردم به چيزى‏غير از پايان يافتن حكومت استبدادى و تامين آزادى و عدالت اجتماعى در سايه‏برقرارى نظام اسلامى راضى نخواهند شد.شما كه به عنوان حفظ نظام مشروطه‏سلطنتى با مردم روبرو شده‏ايد و افراد را به جرم مخالفت‏با رژيم دستگير مى‏نمائيد،مى‏دانيد كه نيم قرن است از جانب نظام حاكم بر اين مملكت رژيم مشروطه ملغى شده‏و سالها است كه عملا بساط آن را برچيده‏اند و به رژيم ديكتاتورى و به اصطلاح‏شاهنشاهى كه از فلسفه‏هاى مهم انقلاب مشروطه پايان دادن آن بود، تبديل شده است‏و اسناد و مدارك و سخنرانيها و مسافرتها و اوضاع مملكت و روزنامه‏ها همه در اين‏مدت گواه اين است كه رژيم مشروطه عملا و رسما و حتى اسما الغاء شده است؟آياخودشما واقعا تحت رژيم مشروطه بر مملكت مسلطيد؟

بيائيد بيش از اين مملكت را به خطر،و مردم را به جنبش وادار نسازيد.معلوم‏است مردم اين سبك حكومت و استبداد را نمى‏توانند هضم نمايند كه اين همه كشته‏مى‏دهند و باز هم ايستادگى مى‏نمايند.آيا اگر مملكتى رژيم خود را بخواهد تغيير دهد،ارتش آن ملت‏حق دارد به عنوان معارضه و كوبيدن ملت وارد عمل شود و مردم راهدف تير قرار دهد و به قتل عامتهديد نمايد؟از خدا بترسيد و از راه باطل برگرديد.

خداوند متعال همه را به رشد و صلاح و آنچه موجب خير و ترقى مسلمانان و طرداستعماراست هدايت فرمايد.»

17/ذى الحجة الحرام‏1399 ه.ق،27/8/1357 (2)

انتشار متن تلگراف ايشان،در آن شرايط خفقان،و در آن عصر تسلط رعب ووحشت،و حكومت مسلسل و توپ و تانك،اعجاب همگان را برانگيخت،و شور وشوق مردمى را كه نيازمند تقويت روحى بيشتر از طرف روحانيون،و روشنگرى‏مراجع عاليقدر تقليد بودند،دو صد چندان نمود، و با وجود مقررات شديد منع عبور ومرور شبانه،در فرصتى كوتاه،اعلاميه بر سر هر كوى و برزن نصب گرديد،و مردم براى‏به دست آوردن نسخه‏هاى آن بى‏تابى مى‏كردند.بدين ترتيب سختگيرى و فشاردستگاه بر ايشان به مراتب بيش از سابق گرديد،اما اينها همه در نظر والاى ايشان موانع‏كوچكى بودند كه از ضعف و زبونى رژيم در حال اضمحلال سرچشمه مى‏گرفت،ونمى‏توانست در اراده آهنين ايشان خللى وارد آورد.

2-به مهندسين و كارگران صنعت نفت:بنابراين با همه فشارها،مى‏بايست راه‏ادامه مى‏يافت.او اندكى بعد اعلاميه‏اى حماسه‏آفرين در پاسخ تلگرام كارمندان وكارگران صنعت نفت صادر نمودند كه كارمندان صنعت نفت،در تلگرام خود بسيارى ازمسائل و دردهايشان را مطرح كرده،و اظهار داشته بودند كه رژيم تحت فشارشان قرارداده،و تهديد به تجاوز به ناموسشان نموده،و اظهار مى‏دارد كه اعتصابشان مورد تاييدمراجع تقليد نيست،و همچنين اعلام داشته بودند كه هرگز توليد نفت مصرف داخلى راقطع ننموده،و كمبود نفت‏به دليل ارسال سهميه داخلى به اسرائيل،و مصرف بى‏حد وحصر ارتش مى‏باشد،و از ايشان تقاضا نموده بودند حكم شرعى را سريعا در مورداعتصاب شركت نفت،و ارسال نفت‏به اسرائيل و آفريقاى جنوبى،و ديگر كشورهايى‏كه در اين موقعيت‏خطير تاريخى،از حكومت‏بى‏داد و ضد اسلامى ايرانحمايت‏مى‏كنند،اعلام فرمايند.

ايشان در پاسخ آنان،تلگرامى در تاريخ 5 دى ماه‏1357 به اين مضمون صادرنمودند:

بسم الله الرحمن الرحيم

رشد و آگاهى اجتماعى و اسلامى كاركنان شرافتمند و مسلمان صنعت نفت‏مورد تقدير است. متاسفانه حكومت‏به جاى تنازل در برابر خواستهاى مشروع ايشان،و عموم ملت مى‏خواهد با شدت عمل،اعتصاب كنندگان را مجبور به شكستن اعتصاب‏نمايد.و با اينكه در كشتار مردم بى‏اسلحه و سلب آزادى از آنها،و ارسال نفت‏به‏اسرائيل و تحريك افراد مزدور به نام شاهدوست، با حمله به خانه‏ها و مغازه‏ها،احكام‏مسلمه اسلام را كنار گذاشته،در اعتصاباتى كه به هت‏حمايت از احكام اسلام،وپشتيبانى از حقوق ملت انجام شده است،آنها را با استفتاء از علماى اعلام،مى‏خواهد ازروزى كه پس از ملى شدن صنعت نفت،مجددا اين ثروت ملى تحت تسلط استعماردرآمد،از جانب مردم هيچگونه نظارت بر فروش نفت و صرف درآمد آن برقرار نبوده،و عوائدش به صورتهاى مختلف در جهت ضد مصالح ملت و ولخرجيها و عياشيها وترويج فساد و فحشاء و حقوق گزاف مستشاران اجنبى و اندوختن در بانكهاى‏خارجى،و صرف ميلياردها در خريد اسلحه،و پر كردن جيب استعمار،به يغما رفته‏است،و مملكتى كه مى‏توانست‏با اين درآمد و ثروت سرشار،در تمام شئون علمى وصنعتى و كشاورزى و دامدارى به پيشرفتهاى شايانى نايل شود،وضع اقتصادى‏اش ازكشورهاى مشابهى كه نفت ندارند،بدتر شده است.جهت اطلاع عموم اعلام مى‏داريم،حرمت مؤكد كمك و تقويت كفار كه با مسلمين در حال جنگ مى‏باشند،از احكام‏مسلمه اسلام است.بنابراين در شرايط فعلى كه اسرائيل با مسلمانان در حال جنگ‏است،و تا سرزمينهاى مسلمانان از احتلال و تجاوز آنان آزاد نشده، جلوگيرى از ارسال‏نفت‏براى اسرائيل،و كشورهايى كه با جنبش اسلامى ايران ضديت مى‏ورزند،وحكومت استبدادى آن را تاييد مى‏نمايند،به وسيله اعتصاب و امتناع از استخراج نفت‏زايد بر مصرف داخلى،عمل به وظيفه و تكليف شرعى است،و تا وقتى كه اطمينان‏حاصل نشود كه درآمد نفت مانند گذشته غارت و تاراج نمى‏شود،اين امتناع بجا،ولازمه علاقه برمصالح عاليه مسلمين،و موجب حفظ ذخاير مملكت و جلوگيرى ازهدر رفتن آن مى‏باشد.

بديهى است كاركنان شريف و مسلمان صنعت نفت،اگر اطمينان پيدا كنند نفتى‏را كه استخراج مى‏نمايند،به مصرف داخلى كشور مى‏رسد،به مقدار نياز مردم و رفع‏مضيقه داخلىاستخراج نموده،و راضى به ضرر برادران دينى خود نخواهند شد.

موفقيت عموم مسلمين را در عمل به احكام و وظايف شرعيه از خداوند متعال مسالت‏دارم.

25/محرم الحرام‏1399 ه.ق،5/1/57 (3)

با اين پيام روشنگر،تمام توطئه‏هاى رژيم خنثى،و كارمندان و كارگران صنعت‏نفت،با اعتماد و اطمينان كامل،راهى را كه در پيش گرفته بودند،دنبال نمودند.راهى راكه امام خمينى(ره)، راهنما و رهبر بود.اما به علت دور بودنشان از ايران،اعلاميه‏هايشان را عوامل مزدور رژيم،با حيله‏هاى رذيلانه تحريف نموده،و به دروغ وحيله صنعتگران نفت را با اين بهانه كه اعتصابشان مورد تاييد مراجع نيست،درتصميمشان مردد مى‏نمودند،اكنون با انتشار فتواى حضرت آية الله العظمى گلپايگانى،اعتصاب همچنان استمرار داشت،تا جايى كه رژيم در حال احتضار دست‏به حيله‏جديدى زد،و تشكيل دولت را به شاپور بختيار،كه به اصطلاح وجهه خلقى داشت،سپرد.و چه تلاش بيهوده و مذبوحانه‏اى.او غافل از اراده آهنين ملت ى‏خواست‏بدين‏وسيله مردم را ساكت كند،و تطميعشان كند،بى‏آنكه بتواند بفهمد كه ديگر اين ملت‏به‏پا خاسته را هيچ يك از مسكنهاى رژيم نمى‏تواند آرام كند،و رهبريهاى رهبر،و تاييد وحمايت مراجع بزرگ تقليد،راه هر گونه برگشت را مسدود نموده و مردم تنها بهنابودى‏كامل رژيم و امپرياليسم شرق و غرب مى‏انديشند.

3-تلگراف به شاپور بختيار:در آن شرايط حكومت وقت،بختيار روى كار آمد.

او با وعده‏هاى دهان پر كن،و پر زرق و برق،خود را مرغ طوفان دانست كه از امواج‏باكى ندارد، و خادم خلق و ملت است،و با پنهان شدن زير چتر نام مصدق،و چسباندن‏خود به جامعه روحانيت،مى‏خواست وجهه و آبرو و پايگاهى براى خود بين مردم‏دست و پا كند،و با اظهار اين موضوع كه 90%علماى اعلام و مراجع تقليد با سكوتشان‏مرا تاييد مى‏كنند،آنچنان ابلهانه بى‏گدار به آب زد كه هرگز نتوانست جبران حماقتهاى‏خودش را بنمايد،و حضرت آية الله العظمى گلپايگانى،در تاريخ 1/10/1357 مطابق باصفر1399 براى روشن شدن ذهن كند وزنگ زده بختيار،در نامه‏اى به او اين چنين‏فرمودند:

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب آقاى دكتر شاپور بختيارمسموع شد كه جنابعالى نه دهم(90%)از حضرات آقايان علماى اعلام و مراجع(دامت‏بركاتهم)را متهم نموده‏ايد كه با سكوت خود در مورد دولت‏شماموافقت دارند.

اگر چه اين موضوع محتاج به رد نيست،براى اينكه مبادا بعضى توهم كنند اين تهمت‏حقيقتدارد،تذكر مى‏دهم:

جنابعالى آنچه در اين مدت كوتاه،براى توجيه قبول نخست وزيرى اظهارداشته‏ايد،جز يك سفسطه و اشتباهكارى،مطلب منطقى و معقولى نگفته‏ايد.البته بر هركسى لازم است كه در اين شرايط حساس و خطير،از خدمت‏به جامعه،و قبول هرمسؤوليت كه از عهده آن برآيد، استقبال نمايد.ولى اين قبول مسؤوليت،به هر شكل وعنوان باشد،على رغم خواسته‏هاى ملت و مخالفت مردم،بر اساس غير قانونى كه‏سالها است‏به دسيسه استعمار جريان داشته است،صحيح نيست.

شما وجدانا و شرعا موظفيد هر وقت مقامات صلاحيت‏دار و ملت ايران،به شماخدمتى ارجاع نمودند،بپذيريد.و از قبول هر مسؤوليتى كه با حاكميت ملى و حقوق‏جامعه مخالفت داشته باشد،جدا اجتناب نمائيد.اگر ملت‏شما را در اين شرايطحساس به ماموريت گماشته بود،و شما على رغم تمام مشكلات موجود،آن را پذيرفته‏بوديد،مى‏توانستيد از خود دفاع نمائيد،و دولت‏خود را ملى و قانونى معرفى كنيد،اما بااينكه همه مى‏دانند دولت‏شما در اساس و انتساب با دولتهاى خائن كه در اين ادوارپنجاه ساله نصب شدند،جز اينكه قبل از صدور فرمان،راى تمايل گرفته‏ايد،هيچ فرقى‏ندارد.!628 چه جواب مى‏دهيد؟از تظاهرات متعددى كه از مراجعه به آراء عمومى قاطع‏تربود،و تشكيلات(رژيم)سابق را كه به شما فرمان داد غيرقانونى و غير رسمى اعلام‏داشت،و هر حكومتى را كه بر اساس سابق باشد،ملغى كرد.

چه جواب مى‏دهيد؟مجلسين غير قانونى كه به شما راى اعتماد دادند،همان‏مجلسينى است كه به هويداها راى اعتماد دادند.و افرادى كه به اسم نامزدهاى حزب‏تحميلى و بى‏مسماى‏«رستاخيز»به تهديد ساواك انتخاب شده‏اند،نمى‏توانند دولت‏شما را قانونى كنند،تا شما مسؤول حوادث و كشتارها و تجاوزاتى كه در اين روزها دراهواز،دزفول،نجف آباد،خوانسار،انديمشك،نهاوند و ساير بلاد به نفوس و اموال‏مردم شده،مى‏باشيد.

فرضا تمام خواسته‏هاى مردم را عملى كنيد،اصل صلاحيت‏خود را در دخالت‏در امور چگونه قانونى مى‏نمائيد؟شما كه مى‏گوئيد 25 سال با رژيم ديكتاتورى حاكم‏مبارزه داشته‏ايد،با اين عمل خود قانونى بودن آن دولتها را كه رژيم استبداد روى كارآورد،تصويب كرده و موضع خود را تغيير داده‏ايد.من به شما و تمام افرادى كه خود راوطن دوست و مسلمان مى‏دانند و سران و درجه‏داران مسلمان و متعهد ارتش ابلاغ‏مى‏كنم كه در اين امواج خروشان احساسات ملى، حركت در مسير مخالف موج،خلاف مصلحت و موجوديت و استقلال مملكت است،با آنها كهاين امواج را رهبرى‏مى‏كنند،تا كشتى مملكت را به ساحل نجات برسانند،همكارى نمائيد.

ملت مسلمان را نمى‏توان از راهى كه رفته است،باز گرداند.بايد هر كسى ملت را يارى‏كند تا در راهى كه رفته به مقصد برسد،و هر چه زودتر نظم و استقرار و ثبات كامل براساس عقايد وتعاليم و برنامه‏هاى اسلامى برقرار گردد.

از خداوند متعال خير و صلاح و ترقى مملكت و دفع شر ايادى استعمار رامسالت مى‏نمايم.

انه قريب مجيب

و السلام على من اتبع الهدى

سيد محمد رضا الگلپايگانى (4)

اين پيامها و اعلاميه‏هاى كوبنده،آخرين روزنه‏هاى اميد را به روى بختيار و ديگرهمكاران رژيم بست،و ديديم كه درست‏سه هفته بعد،مرغ طوفان را امواج خلق‏خشمگين و مصمم غرق نمود،و تلاشهاى مذبوحانه‏اش عقيم ماند.اينها نمونه‏هايى‏بس اندك از دهها اعلاميه كوبنده و روشنگر اين زعيم عاليقدر اسلامى بود،كه در آن‏روزهاى پرمخاطره و ظلمانى،در راهروشنگرى راه ملت اسلام انتشار داده بود.

پس از پيروزى انقلاب:

پس از پيروزى انقلاب،اين مرجع بزرگ،يكى از حاميان جدى نظام مقدس‏جمهورى اسلامى بود،و آن را يكى از نعمتهاى خداى متعال مى‏دانست كه همگان‏وظيفه دارند قدرشناس آن باشند.او در مراحل مختلف جبهه و دفاع مقدس،مدافع‏رزمندگان بود،و اجازه داده بود كه لث‏سهم مبارك امام(ع)،صرف جبهه‏هاى نور عليه‏ظلمت‏شود،و در مواقع حساس تصميم گيريهاى ملى و همگانى،در صحنه حضورداشت،كه بيانيه‏ها و مصاحبه‏هاى آن بزرگ مرجع، در آرشيو صدا و سيماى جمهورى‏اسلامى موجود،و در مطبوعات و رسانه‏هاى گروهى منعكس است.او با مسؤولين‏امور همدلى و همنوايى داشت،در عين حال اشتباهات و نارسائيها و احيانا روشهاى‏غير واقعى را كه گاهى از روى كم اطلاعى در پاره‏اى از نهادها و دستگاهها رخ مى‏داد،تذكر مى‏داد،و نظر خود را اعلام مى‏داشت،و معتقد بود كه نصيحت ودلسوزى به ائمه‏مسلمين،از ضروريات و واجبات هر فرد مسلم مى‏باشد.

يك فقيه بزرگوار و اين همه خدمات:

مرحوم آية الله العظمى گلپايگانى،در عمر پربركت 98 ساله خود،موفق به انجام‏كارهايى شدند كه يقينا از عهده افراد عادى و غير الهى خارج مى‏باشد،و اگر عنايات‏الهى و توجهاتخاصه ولى عصر(عج)نبود،هرگز چنين توفيقاتى نصيب نمى‏گشت.

1-سرپرستى و مديريت:سرپرستى و مديريت‏حوزه‏هاى علميه شيعه در داخل و خارج كشور،ورسيدگى به امور مادى و معنوى آنان،به مدت تقريبى چهل سال.

وقتى سخن از سرپرستى حوزه‏ها به ميان مى‏آيد،گاهى از نظر برخى از مردم‏عنوان تشريفى به نظر مى‏رسد،در صورتى كه اين چنين نيست.در زمان آية الله العظمى‏حائرى،حوزه علميه قم در حدود 600 نفر طلبه داشت.جمعيت‏حوزه در زمان آية الله‏العظمى بروجردى حدود 6000 نفر بود،و به همين تعداد نيز شايد در شهرستانها وخارج كشور افراد حوزوى وجود داشتند،اما در عصر كنونى،وقتى سرپرستى گفته‏مى‏شود،معنى و مفهوم وسيع و گسترده‏ترى پيدا مى‏كند،و آن سرپرستى و اداره امورزندگى حداقل يكصد هزار نفر در داخل ايران،و ديگر بلاد اسلامى و خارجى مى‏باشد،و حداقل هزينه‏اى كه براى اداره اين عده لازم است،و از راه كمكهاى مردمى و وجوه‏شرعى،سهم مبارك امام،و خمس و ديگر عناوين شرعى است كه به دست مبارك‏زعيم و سرپرست‏حوزه‏ها،توسط مقلدين و پيروان او مى‏رسد،و طبق نظام خاصى دراختيار طلاب و حوزه‏هاى علمى قرار مى‏گيرد،در شرايط كنونى،هر ماه بيش از 200ميليون تومان مى‏باشد،و تامين اين رقم،و صرف آن در مصارف حقيقى خويش كارسهل وساده‏اى نيست.

2-تدريس و تعليم و تربيت:تدريس و تعليم و تربيت در طول بيش از هفتادسال مدام استمرار داشته،كه با رغبت و شوق و علاقه فراوان،به تدريس و تربيت‏طلاب مى‏پرداختند. حوزه درسى ايشان به سادگى تعطيل بردار نبود.معظم‏له مراقبت‏كيد داشتند كه جز در مواقع واجب و ضرورى درس را تعطيل نكنند.در اين مدت‏طولانى استمرار تدريس،هزاران نفر از محضر مبارك ايشان تلمذ نموده‏اند،و تعدادافرادى كه در پاى دروس ايشان به مقام عالى اجتهاد نائل آمده‏اند،كم نيستند.او هزاران‏شاگرد براى اسلام و قرآن تربيت كرد كه به عنوان تيمن و تبرك،اسامى حدود 200 تن‏از فضلاء و فارغ التحصيلان مكتب تدريسى او را(بهترتيب حرف اول نام فاميلى و باحذف القاب و عناوين)ارائه مى‏دهيم:

آيات و حجج اسلام:1-آذرى قمى-شيخ احمد

2-آشتيانى-شيخ محمد تقى

3-آل طه قمى-سيد محمد

4-ابطحى-سيد محمد حسين

5-ابهرى-سيد نور الدين

6-اتفاقى-شيخ محمد تقى

7-اجتهادى-شيخ محمد على

8-احدى شعار موسوى-سيد سليمان

9-احمدى-سيد احد

10-احمدى ميانجى-شيخ على

11-احمدى يزدى-شيخ محمد حسين

12-احمدى يزدى-شيخ محمد حسن

13-اديب لارى-شيخ نعمت الله

14-ارسنجانى-شيخ محمد حسين

15-استادى تهرانى-شيخ رضا

16-اسعدى-شيخ ابو الفضل

17-اشترى-شيخ على

18-اشتهارى-شيخ على پناه

19-افتخارى گلپايگانى-شيخ على

20-الهى قمى-شيخ على رضا

21-امامى-شيخ حسينلى

22-اميرى اراكى-سيد جعفر

23-اميرى اراكى-سيد جواد

24-امينيان-شيخ محمد على

25-انصارى-شيخ محمد باقر

26-انصارى-شيخ محمد رضا

27-انصارى قمى-شيخ مهدى

28-ايزدى نجف آبادى-شيخ عباس

29-ايمانى-شيخ اسد الله

30-ايوقى-شيخ حسين

31-باقرى همدانى-شيخ باقر

32-بحرانى يزدى-شيخ على

33-بطحائى گلپايگانى-سيد هاشم

34-بطحائى گلپايگانى-سيد محمود

36-پاكستانى-اختر عباس

37-تبريزى نوبرى-مرحوم ميرزا جعفر

38-تقوى اشتهاردى-سيد رضا

39-ثابتى همدانى-شيخ على

40-ثار اللهى همدانى-شيخ محمد

41-ثمرى جبارى-شيخ حسين

42-جعفرى-شيخ محمد حسين

43-جنتى-شيخ احمد

44-حائرى يزدى-حاج شيخ مرتضى

45-حاج نظرى سارى

46-حاج حسينى بابل

47-حجتى بروجردى-شيخ محمد

48-حرم پناهى-شيخ محسن

49-حسن زاده آملى-شيخ حسن

50-حسينى-سيد عبد العظيم

51-حسنى ميلانى-سيد على

52-حسينى بهشتى-شهيد سيد محمد

53-خدائى-شيخ احمد

54-خرازى تهرانى-سيد محسن

55-خندق آبادى-شيخ جواد

56-دانش آشتيانى-شيخ ابو القاسم

58-دعوتى-مير ابو الفتح

59-ديباجى اصفهانى-شيخ حسن

60-دين پرور-سيد جمال الدين

61-ذبيحى همدانى-شيخ ابو القاسم

63-زارى همدانى-شيخ محمد

64-ربانى-شيخ مرتضى

66-ربانى شيرازى-شيخ عبد الرحيم

67-رحمت اراكى-شيخ رحمت الله

68-رسولى اراكى-شيخ محمد على

69-رضوى تويسركانى

70-رفيعى-شيخ محمد باقر

71-زارعى گلپايگانى-محمد ابراهيم

72-زبرجد شيرازى-شيخ عبد الله

73-زين الدين-سيد عطاء الله

74-سبحانى تبريزى-شيخ جعفر

76-ستوده-شيخ محمد تقى

76-سلم زاده-شيخ خير الله

77-سيستانى-سيد على

78-شاكرى آشتيانى

79-شاه آبادى-شهيد شيخ مهدى

80-شب زنده‏دار-شيخ حسين

81-شجاعى-حاج سيد زين العابدين

82-شجاعى-حاج سيد زين العابدين

82-شرابيانى-شيخ عبد الحميد

83-شرعى-شيخ محمد على

84-شريعتمدار جهرمى شيخ عبد الرسول

85-شريعتى-شيخ حسين

86-شريعتى اصفهانى-شيخ محمد باقر

87-شريفى گلپايگانى-شيخ مهدى

88-شيخ الاسلامى تويسركانى سيد حسين

89-شيرى-شيهد شيخ محبوب

90-صابرى همدانى-حاج شيخ احمد

91-صادقى-شيخ محمد حسين

92-صافى گلپايگانى-شيخ لطف الله

93-صافى گلپايگانى-شيخ على اكبر

94-صلواتى-شيخ غلامرضا

95-طاهر شمس گلپايگانى-شيخ جلال

96-طباطبائى نژاد-شهيد سيد نور الله

97-عابدى خلخالى-شيخ محمود

98-عالمى دامغانى-شيخ محمد على

99-عقيقى بخشايشى-عبد الرحيم

100-علائى-مرحوم شيخ محمود

101-علوى فريدنى

102-علوى بخشايشى-سيد مهدى

103-علوى گرگانى-شيخ محمد على

104-علوى لارى-شيخ مصطفى

105-عليزاده بخشايشى شيخ عبد الحسين

106-عمانى-شيخ محمد

107-غروى تويسركانى-شيخ احمد

108-فاضل گلپايگانى

109-فاضل همدانى

110-فقيهى-شيخ موسى

111-فكور يزدى-مرحوم شيخ محمد

112-قاضى طباطبائى-سيد محمد على

113-قاضى طباطبائى-سيد محمد على

113-قاضى زاده-شيخ على اصغر

114-قاضى زاده-شيخ حسن

115-قاضى زاهدى گلپايگانى-شيخ احمد

116 قاضى زاهدى گلپايگانى-شيخ على

117-قدوسى-شهيد حاج شيخ على

118-قرائتى كاشانى-شيخ محسن

119-قرنى گلپايگانى-شيخ على

120-كابلى-محقق

121-كرمانى-سيد حسين

122-كرمانى-شيخ حسين

123-كريمى جهرمى-شيخ على

124-كرمى قمى-شيخ حسين

125-كيشانى-مرحوم شيخ على

126-گركانى-حاج محسن

127-گلزارى گلپايگانى-محمد

128-محقق داماد-سيد على

129-محقق-شيخ عباس

130-محلاتى-شيخ مجد الدين

131-محمودى-سيد محمد رضا

132-محمودى گلپايگانى-سيد محمد

133-محمودى-سيد محمد

134-محمودى-شيخ ابو طالب

135-محمودى تفرشى

136-مدنى-شيخ سيد اسد الله

137-مدنى-شهيد سيد اسد الله

137-مشايخى-شيخ محسن

138-مشايخى-شيخ حاجى آقا

139-مشكينى-حاج شيخ على

140-مطهرى-شهيد استاد مرتضى

141-مظفرى-حاج شيخ على

142-معزى ملايرى-شيخ اسماعيل

143-معنوى-سيد محمد تقى

144-معنوى-سيد محمد على

145-مفتح-شهيد دكتر محمد

14-مقتدائى-شيخ مرتضى

147-مقدسى-شيخ احمد

148-مقدسى نجفى-شيخ هادى

149-مكارم شيرازى-شيخ ناصر

150-ملبوبى-شيخ محمد باقر

151-ملكوتى-شيخ هادى

152-ملكى-مرحوم شيخ مصطفى

153-منتظرى گلپايگانى-محمد على

154-منتظرى نجف آبادى-حسينعلى

155-منصورى-شيخ مهدى

156-موحد ابطحى-حاج سيد على

157-موحد ابطحى-سيد محمد باقر

158-موحد ابطحى-سيد محمد رضا

159-موحدى-مرحوم شيخ على محمد

160-موسوى قافله باشى-سيد محمد

161-موسوى كرمانى-سيد حسين

162-موسوى گلپايگانى-سيد محمد باقر

163-موسوى گلپايگانى سيد محمد جواد

164-موسوى گلپايگانى-سيد مهدى

165-مهربانى-شيخ سلمان

166-مير جعفرى-مرحوم سيد مجتبى

167-مؤيدى-شيخ محمد رضا

168-نجفى-شيخ ضياء الدين

169-نجفى-شيخ محمد

170-نسابه لارى-شيخ حسن

171-نسابه لارى-سيد محمد على

172-نقوى پاكستانى-سيد ساجد على

173-نكونام گلپايگانى-شيخ على

174-نهاوندى-مرحوم شيخ عزيز الله

175-نيازى-صفر على

176-نيرى همدانى-شيخ على

177-واعظ زاده خراسانى-شيخ محمد

178-واعظى بخشايشى-ميرزا بيوك

179-واعظى-شيخ حسين

180-وحيدى ميانجى-سيد سجاد

181-وحيدى گلپايگانى

182-وكيلى-مرحوم شيخ عبد الحسين

183-هاشمى-سيد حسن

184-هاشمى-سيد عباس

185-هاشمى-سيد آصف

186-هاشمى-سيد ابو الحسن

187-هاشمى-سيد عبد الفتاح

188-هاشمى سنجانى-شهيد شيخ على

189-هاشمى-شيخ على اوسط

190-هاشمى رفسنجانى-شيخ على اكبر

191-همدانى-سيد مجتبى

192-هيدجى-شيخ عبد الرحمن

193-ياورى-شيخ على

194-يثربى كاشانى-سيد مهدى

195-يزدى-شيخ محمد

196-يزدى اصفهانى-شيخ حسين

3-تاسيس بيمارستانها:يكى از اساسى‏ترين كارهاى ايشان،تاسيس بيمارستان‏جهت مداوى و رسيدگى به امور درمانى و معالجاتى طلاب و علما و افراد محروم‏مى‏باشد.نخستين بيمارستان كه در سال 1344 ه.ش تاسيس يافت،در سخت‏ترين ايام‏گرفتارى حوزه‏هاى علميه، در آن روزهاى سياهى كه رژيم گذشته بر علماء پيش آورده‏بود،صورت گرفت.ايامى كه اغلب درها به روى طلاب و علماء بسته شده بود،و درمعالجات و گرفتاريهاى درمانى،دچار مشكلات فراوانى مى‏گشتند.اين بيمارستان بااعطاء دفترچه درمانى رايگان،به افراد حوزه علميه قم و وابستگان نزديك آنان،در طول‏تاريخ تاسيس خود،خدمات شايان توجهى انجام داده است،و يكى از تكيه‏گاهها واميدهاى روحى حوزه علميه قم در ايام سخت و گرفتارى آنان بود.اكنون نيز از كادردرمانى مجهزى برخوردار مى‏باشد.اين بيمارستان مجهز به مدرن‏ترين وسايل ودستگاههاى پزشكى،درمانى و جراحى است،و روزانه بيماران متعددى به آنمراجعه‏مى‏كنند،كه با حق الزحمه مناسب،جراحيهاى مهم در آن صورت مى‏پذيرد.

علاوه بر بيمارستان مهم و معرف ياد شده،بيمارستان ديگرى نيز در يزدانشهرقم وبيمارستانى نيز در«گوگد»زادگاه خويش تاسيس فرموده‏اند.

4-تاسيس مدرسه مهديه:نخستين بار،مدرسه‏اى با برنامه و نظم و انضباطخاص،جهت تحصيل طلاب در مرحله مقدمات و سطح،به نام‏«مدرسه امام المهدى(عج)»تاسيس نمودند، كه با مراقبتهاى ويژه و برگزارى امتحانات در مواقع خاص اداره‏مى‏شد.اين مدرسه هم اكنونحدود 400 تا 500 نفر طلبه دارد.

5-تاسيس مركز بررسى مطبوعات:در آن روزگار خفقان و استبداد،كه‏مطبوعات از اهانت و پرده‏درى نسبت‏به مقدسات مذهب،و آرمانهاى والاى اسلام‏كوتاهى نداشتند،و گاهى در اين مورد به مسابقه هم نيز مى‏رفتند،و هر روز نشريه‏اى با رنگ و روغن تازه‏اى در اين كشور انتشار مى‏يافت،و مجلات مفسد و گمراه‏كننده‏اى كه‏پيامى جز آموزندگيهاى خلاف عفت نداشتند،مجلاتى مانند:روشنفكر،تهران مصور،سپيد و سياه،خواندنيها،فردوسى،اطلاعات هفتگى،زن روز و...هر كدام از اين‏نشريات نامبرده،در هتك حرمت مقدسات دينى برنامهويژه‏اى را تعقيب مى‏نمودند.

پاسخگويى به محتويات اينها،يكى از كارهاى ضرورى بود.بررسى مطبوعات از سوى‏بيت ايشان،انجام مى‏پذيرفت،و سرپرستى آن مركز را مرحوم حجة الاسلام‏و المسلمين حاج سيد مهدى گلپايگانى بر عهده داشت.اين نشريه همراه مجله مكتب‏اسلام،به طور ماهانه منتشر مى‏شد،و در هر ماه به اتهامات و جعليات و خلاف‏واقعيات منتشر شده در مطبوعات،پاسخ مى‏داد.از اين نشريه هشت،نه شماره بيشترمنتشر نشد،تا توسط ساواك به تعطيلى و توقيفكشانده شد.

6-تاسيس مدرسه كبرى:طلاب علوم دينى و فضلاء،از نظر كلاس درس وتدريس در مضيقه شديدى به سر مى‏بردند،اغلب در مقابر اطراف حرم مطهر حضرت‏معصومه(ع)تدريس مى‏نمودند.اين مقبره‏ها عارى از بهداشت و وسايل ضرورى‏تدريس بود.از اين رو نياز به كلاسهاى مجهز و آبرومندى داشت،رفع اين نياز توسط‏ايشان برطرف شد.مدرسه‏اى در كنار حرم مطهر حضرت معصومه(ع)احداث نمودندكه داراى يك مسجد بزرگ مى‏باشد كه نماز جماعت در آن منعقد مى‏شود،و در غيراوقات نماز،درس خارج گروهى از مدرسين و علما در آن برگزار مى‏شود،و صدهاطالب علم حوزه از آن استفاده مى‏كنند.مجموع درسهايى كه در مسجد و مدرسه آن‏برگزار مى‏شود،هم اكنون روزانه بيش از 150 درس مى‏باشد،كه 50 درس آن مرحله‏عالى و خارج فقه و اصول مى‏باشد.اين مدرسه در كنار مدرسه فيضيه و مسجداعظم،يكى از سه مركز بزرگ دروس علوم حوزوى به شمار مى‏آيد.

7-كتابخانه عمومى:در كنار اين مدرسه بزرگ،كتابخانه عمومى و مفصلى‏تشكيل يافته است، كه داراى دهها هزار كتاب چاپى،و صدها نسخه كتاب خطى‏مى‏باشد،كه هم اكنون مورد استفاده طلاب و مدرسين محترم حوزه قرار دارد،و سه جلد از فهرست نسخه‏هاى خطى آن،توسط حجة الاسلام و المسلمين آقاى استادى‏تدوين و انتشار يافته است.

8-تاسيس مجمع علمى اسلامى در لندن:جهت پاسخگوئى به نيازهاى‏مسلمانان خارج كشور، به ويژه در اروپا،مركز بزرگ اسلامى را در لندن به وجودآورده‏اند،كه داراى نمازخانه،كتابخانه عمومى،سالن سخنرانى مى‏باشد و نمايندگى‏معظم‏له در آنجا استقرار دارد.اين مركز مجالس دينى و محافل مذهبى را اداره مى‏كند،ودر مناسبتهاى مذهبى برنامه دارد،و داراى يك مركزكامپيوترى نيز مى‏باشد.

9-دار القرآن الكريم:يك مؤسسه تحقيقى و تبليغى است،كه در مورد قرآن وشؤون آن بررسى و تحقيق دارد.اين مؤسسه در همان مدرسه بزرگ قرار گرفته است،ودر آن گنجينه‏اى از نسخه‏هاى خطى و چاپى قرآن مجيد قرار دارد،و در ضمن دو نشريه‏قرآنى از اين مؤسسه صادر مى‏شود كه يكى به زبان عربى است،و نامش‏«رسالة‏القرآن‏»مى‏باشد،و تا كنون 12 شماره از اين مجله وزين انتشار يافته است،و ديگرى‏نشريه‏اى به زبان فارسى،به نام‏«پيام قرآن‏»مى‏باشد كه به صورت فصلنامه منتشرمى‏شود.سالانه سمينار مفصلى پيرامون قرآن و شؤون مربوط به آن در اين مؤسسه‏برگزار مى‏شود.اين مؤسسه ناشر كتابهايى است كهپيرامون قرآن و عترت مى‏باشد.

10-تعمير اساسى مدرسه فيضيه در سال 1384 ه.ق،پس از يورش‏كماندوهاى رژيم،احداث ساختمان وضوخانه،حمام و رختشويخانه براى مدرسه‏فيضيه،و حفر چاه عميق اختصاصىبراى آن مدرسه و دار الشفا،و لوله كشى آن دومدرسه از سوى ايشان انجام پذيرفته است.

11-تاسيس مدرسه علوى در خيابان امام،كوچه منوچهرى.

12-تاسيس مدرسه با شكوهى در خيابان چهارمردان

13-تاسيس مدرسه امام موسى بن جعفر(ع)،آخر خيابان چهارمردان،روبروى گلزار شهداء.

14-تعمير مدرسه حاج محمد صادق واقع در خيابان چهارمردان،و خريد منازل اطراف آن.

15-تاسيس مدرسه حاج غضنفر در جوى شور.

16-تاسيس مدرسه ستيه در جوار اقامتگاه سيده فاطمه معصومه(س)درخيابان چهارمردان.

17-تاسيس مركز كامپيوترى معجم فقهى:تاسيس مركز كامپيوترى معجم‏فقهى،يكى ديگر از كارهاى ارزشمند فقهى ايشان مى‏باشد.معظم‏له دستور دادندبخش وسيعى از امكانات مدرسه كبرى به اين امر اختصاص داده شود.در اين مركز،نخست متون فقهى به كامپيوتر داده مى‏شود،و تا كنون 600 مجلد كتاب فقهى،و 150مجلد از كتابهاى اصول فقه،و بيش از 400 جلد كتاب حديث،با ميانگين 150 ساعت‏كار براى هر جلد،به كامپيوتر داده شده است.علاوه بر آن،شمارش آيات و روايات وقواعد ذكر شده در منابع فقهى،و يكپارچه كردن آنها نيز انجام پذيرفته است.در اين‏بخش بيش از 200 محقق از دانش‏پژوهان سطوح عالى حوزه مشغول به كار هستند.دركنار بررسى كتابهاى فقهى و آيات و روايات،زندگى فقها از منابع مختلفگردآورى‏شده است،كه محصول كار اين تحقيق،بيش از 25 جلد كتاب مى‏باشد.

18-تامين زمين قبرستان بقيع:اين قبرستان در جاده قم و كاشان،در نزديكيهاى‏مسجد جمكران،در فضاى آكنده از معنويت،در يك قطعه زمين وسيعى قرار گرفته‏است.با صيغه وقف شرعى كه از طرف آن مرحوم انجام پذيرفته است،آسايش خاطرصاحبان اموات را فراهمساخته،و با هزينه مناسب اموات را دفن مى‏كنند.

19-مرمت مساجد و حسينيه‏هاى لبنان:در حمله‏هاى ددمنشانه اسرائيل به‏جنوب لبنان، ويرانيهاى فراوانى به وجود آمده است كه مساجد و حسينيه‏هاى زيادى‏نيز در اين حملات خراب يا ويران شده بود.از اينرو معظم‏له دستور مرمت و بازسازى‏بيش از 30 مسجد وحسينيه را در جنوب لبنان صادر فرمودند.

20-تربيت‏شاگردان و پژوهندگان علوم اسلامى:مهم‏ترين خدمت علمى واجتماعى و فرهنگى آن بزرگوار،تربيت‏شاگردان وارسته،فقيه و عالم در طول هفتاد سال تدريس و تعليم بوده استكه تعداد آنان همانند تعداد ستارگان آسمانها به آسانى وسادگى قابل شمارش نيست.

با توجه به فرصت وسيع تدريس و كلاس‏دارى كه بيش از هفتاد سال تدريس‏مداوم و بى‏وقفه را داشته است،و با توجه به علاقه و عنايت ايشان به حضور در صحنه‏تدريس و تربيت‏شاگرد،و حضور بيش از 700 تا 800 نفر از فضلا و محصلين درجلسه تدريس،اين تعداد سر از يك رقمبالايى در مى‏آورد كه خارج از امكان نويسنده،و بيرون از توان ضبط و كنترل مى‏باشد.

اگر معدل متوسط محصلين در هر سال 700 نفر فرض شود،در طول مدت 70سال،قريب پنجاه هزار نفر خواهد شد.اين افراد پس از گذراندن مراحل درسى وتحصيلات لازمه،به قراء و قصبات و شهرستانها رهسپار،و هر كدام به عنوان امام‏جمعه يا جماعت،واعظ و رهبر دينىمشغول ارائه خدمات دينى به اسلام و مسلمين‏گرديده‏اند.

تاليفات:

فقيد سعيد و اين فقيه وارسته اهل بيت عصمت و طهارت(ع)،يكى از مراجع‏موفق در امرتاليف و تصنيف و احياء آثار و مآثر اهل بيت(ع)و قرآن بودند.

با وجود مسؤوليتهاى سنگين مرجعيت،و با وجود مراجعات فراوان مردم ومشكلات مختلفى كه مسند زعامت و مرجعيت او داشت،كه خود يك تشكيلات منظم‏وسيعى را مى‏طلبيد،در عين حال مى‏بينيم كه در كنار آن همه گرفتاريها،باز دست ازتاليف و تصنيف،و تحقيق و تحريربرنداشته،و آثار فقهى و اصولى جاودان و ماندگارعلمى از خود به يادگار گذارده است.

آثار و تاليفات ايشان بر سه نوع مى‏باشد:

الف-آثارى كه مستقيم به قلم خودشان به رشته تحرير و تاليف درآمده است.

ب-آثارى كه تحت نظر و اشراف ايشان به صورت تقريرات و دروس معظم‏له به وسيلهشاگردان و تلامذه فاضل و عالم به مرحله تاليف و تدوين درآمده است.

ج-ترجمه رساله‏هاى عمليه ايشان به زبانهاى مختلف‏مجموع هر سه نوع بالغ بر 40 عنوانكتاب و رساله مى‏شود كه به ترتيب زيرمعرفى مى‏گردند:

الف:آثار مستقيم:

1-افاضة العوائد في التعليق على درر الفوائد:(در دو مجلد،مجموعا 800صفحه).كتاب درر الفوائد،تاليف استاد بزرگوارشان مرحوم آية الله حائرى(رضوان الله‏تعالى عليه)،يكى از كتابهاى اصول فقه مى‏باشد.ايشان تعليقات،حواشى و نظريات‏خود را به هنگام تدريس اصول فقه به اين كتاب افزوده،و مطالب آن را توسعه و بسطداده‏اند،و در تاريخ‏1356 از تعليق وتحشيه آن فراغت‏يافته‏اند.اين كتاب توسطدار القرآن الكريم قم انتشار يافته است.

2-حاشيه بر العروة الوثقى:العروة الوثقى تاليف آية الله العظمى،حاج سيدمحمد كاظم يزدى، به علت جامع فروع بودن،مورد توجه مجتهدين عاليقدر معاصر ومراجع عظيم الشان گذشته قرار گرفته است،و نوع مراجع حواشى و نظرات فقهى خودرا بر آن افزوده‏اند،كه يكى از آنها، حاشيه فقيد سعيد بر اين كتاب مستطاب مى‏باشد كه‏بارها توسط دار الكتب الاسلاميه تهران، يا ديگر انتشارات به صورت مستقل،يا همراه‏تعليقات ديگر مراجع عظام چاپ و انتشار يافتهاست.

3-حاشيه بر وسيلة النجاة اصفهانى:كتاب شريف وسيلة النجاة به علت‏شامل‏بودن به برخى از ابواب فقهى،كه العروة الوثقى فاقد آن ابواب مى‏باشد،مورد عنايت وتوجه مراجع بزرگوار واقع شده است،و نوع مراجع،حواشى و نظريات خود را بر آن‏افزوده‏اند،كه يكى از مشهورترين آنها، تحرير الوسيله حضرت امام(ره)مى‏باشد كه به‏فارسى نيز ترجمه شده است.فقيد سعيد ما حواشى ارزنده‏اى بر آن كتاب دارند كه بارهاچاپ و انتشار يافته است.اين كتاب در ايران در3مجلد و در بيروت در 2 مجلد به چاپ رسيده است.

4-توضيح المسائل(رساله عمليه):از دوران زعامت مرحوم آية الله العظمى‏بروجردى،مسائل فقهى مورد ابتلاى مردم،با عبارات ساده و روان در اختيار مقلدين‏قرار گرفته است.از آن دوران تا كنون،توضيح المسائل معيار و محور رسائل عمليه‏مراجع عاليقدر قرار گرفته است كه نوعا مسائل جديد،و مسائل مستحدثه در داخل آن‏عناوين قرار مى‏گيرد.رساله توضيح المسائل فقيد سعيد كه هم اكنون چاپ هفتاد وپنجم آن را در اختيار داريم،و نوعا در هر چاپ در تيراژهاى ده هزار و بيست هزارشماره‏اى به طبع رسيده است،در 508 صفحه مى‏باشد،و يكى از انتشارات دار القرآن‏الكريم قم مى‏باشد،و در پايان آن مسائل متفرقه و جديد،و مساله مهمامر به معروف ونهى از منكر درج شده است،و مجموعا محتوى‏2917 مساله فرعى مى‏باشد.

5-مجمع المسائل:(در سه مجلد،فارسى و عربى)مجمع المسائل،محتوى‏مسائل جديده و مستحدثه در اغلب ابواب فقهى مى‏باشد،و نوعا متضمن مسائلى است‏كه به صورت استفتاء از محضر آن فقيه عصمت و طهارت(ع)در طول دوران زعامت ومرجعيت‏خواسته شده است،و از سوى ايشان پاسخ لازم و تفصيلى با شرح و بسطكافى داده شده است.كتاب فوق در 1352 صفحه،مشتمل بر آن نوع مسائلى است كه‏كمتر در رساله‏هاى عمليه مى‏توان آنها را به دست آورد.اين كتاب به عربى نيز ترجمه‏شده است،و از سوى انتشارات دار القرآن الكريم قم چاپ وانتشار يافته است.

6-آداب و احكام حج:رساله‏اى است در مورد شعائر و مناسك حج،و آداب وادعيه آن كه مورد نياز حجاج و معتمرين بيت الله الحرام مى‏باشد،و مشتمل بر فتاوى‏فقيد سعيد در مورد حج مى‏باشد.اين كتاب در 600 صفحه،از سوى انتشارات‏دار القرآن الكريم چاپ و انتشار يافته است.

7-مناسك حج:اين كتاب نيز به صورت رساله صغيره پيرامون مسائل حج واحكام آنمى‏باشد،و بارها تجديد چاپ شده است،كه تكاليف زائرين بيت الله الحرام‏را تعيين مى‏كند.

8-مناسك الحج(عربى):اين كتاب نيز آراء و فتاوى آن مرحوم را به زبان عربى‏در اختيار مقلدين عرب زبان ايشان قرار مى‏دهد،و در 305 صفحه از سوى دار القرآن‏الكريم قم چاپ وانتشار يافته است.

9-رساله مختصر الاحكام(عربى):برگزيده‏اى از رساله عمليه تفصيلى ايشان‏مى‏باشد،كه بهزبانهاى فارسى،اردو و انگليسى نيز چاپ شده است.

10-هداية العباد:(در دو مجلد)رساله عربى هداية العباد،تلفيقى از وسيلة‏النجاة،و حواشى العروة با پاره‏اى از آراء جديده ايشان مى‏باشد كه به صورت رساله‏عمليه عربى درآمده است. مجلد اول آن كه به رؤيت‏حقير رسيده است،در 434صفحه،و تا كتاب اجاره تنظيم و تبويب شده است.اين كتاب نيز در سال‏1413 توسط‏انتشارات دار القرآن الكريم در ده هزار نسخهچاپ و نشر يافته است.

11-رساله‏اى در عدم تحريف قرآن(عقايد)

12-رساله‏اى در صلاة الجمعة و العيدين(فقه استدلالى)

13-رساله‏اى در المحرمات بالنسب(فقه استدلالى)

ب:آثار غير مستقيم:

آثارى كه توسط علما و فضلاء به عنوان تقريرات مباحث درسى ايشان تاليف وتدوين،و تحتاشراف و نظر ايشان چاپ و نشر يافته است:

14-كتاب الحج:(در 4 مجلد)تقريرات درس خارج فقه معظم‏له در باب حج واحكام و فروع آن مى‏باشد.اين كتاب توسط آية الله حاج شيخ احمد صابرى همدانى به‏رشته تحرير و تاليف درآمده است.پس از جلب نظر استاد،در 800 صفحه،توسطدار القرآن الكريم چاپ و نشر يافتهاست.

15-ولاية الفقيه:تقريرات درس معظم‏له در باب حدود ولايت فقيه كه آن نيزتوسط آية الله صابرى همدانى به رشته تحرير درآمده است،پس از جلب نظر استاد،توسط دار القرآن الكريم چاپ و نشر يافته است.16-الدر المنضود في احكام الحدود:اين كتاب نيز تقريرات درس خارج فقه‏معظم‏له مى‏باشد كه توسط حجة الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ على كريمى‏جهرمى به رشته تحرير درآمده است،و به نظر شريف استاد رسيده است،و مجلد اول‏آن در 505 صفحه، از سوى انتشارات دار القرآن الكريم قم چاپ و نشر يافته است.دوجلد ديگر آماده چاپمى‏باشد.

17-نتايج الافكار في نجاسة الكفار:مباحث فقهى معظم‏له پيرامون مساله‏مشهور نجاست كفار، يا عدم آن مى‏باشد كه در سال 1388 در مسجد اعظم ايرادنموده‏اند،و توسط حجة الاسلام و المسلمين آقاى جهرمى،تهيه شده و به نظر شريف‏استاد رسيده است.اين كتاب در246 صفحه،از سوى انتشارات دار القرآن الكريم چاپ‏و نشر يافته است.در اين كتاب نخست آيات،وآنگاه روايات و دلايل عقلى و اجماع وسيره و سنت آورده شده است.

18-كتاب الطهارة:اين كتاب نيز تقرير درس خارج معظم‏له پيرامون مباحث‏آبها،و طهارات سه گانه(وضو،غسل و تيمم)،و اغسال هفتگانه مى‏باشد،كه توسطحجة الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ محمد هادى مقدسى نجفى،در 392 صفحه‏تهيه و تنظيم شده،و از نظر استادبزرگوار گذشته است،آنگاه توسط دار القرآن الكريم‏در سال 1402 چاپ و انتشار يافته است.

19-رساله احكام اموات:پيرامون احكام مردگان،و آداب و واجبات ومستحبات و ارث و غيره بحث و گفتگو مى‏نمايد.اين كتاب از رساله‏ها و مباحث فقهى‏استاد بزرگوار توسط حجة الاسلام شيخ محمد على حسينى زفره‏اى تلخيص وگردآورى شده،و در 145 صفحه توسط دارالقرآن الكريم در سال 1412 چاپ و انتشاريافته است.

20-آراء المراجع في الحج:گردآورى حجة الاسلام و المسلمين،آقاى حاج‏شيخ على افتخارى گلپايگانى مى‏باشد.اين كتاب كه به چاپ چهارم نيز رسيده است،در476 صفحه،دربرگيرنده آراء مراجع تقليد شيعه در مورد حج و احكام آن مى‏باشد كه از سوى بعثه حج معظم‏له تهيه وتدوين شده،و توسط دار القرآن الكريم قم چاپ و نشريافته است.

اين رساله بر اساس آراء مراجع بزرگوار:امام خمينى،آية الله خويى،آية الله‏گلپايگانى،و آية اللهاراكى تهيه و تنظيم شده است.

21-رسالة القرآن:مجله تخصصى و علمى،مربوط به شؤون قرآن مجيد است‏كه در هر دو ماه يك شماره چاپ و انتشار مى‏يابد.اين مجله،يكى از بهترين نشريات‏پيرامون مباحث قرآن و مسائل مربوط به آن مى‏باشد كه تحت نظر جمعى از فضلاء واشراف عالى آن بزرگ مرجع،از دار القرآن الكريم انتشار مى‏يابد.تا كنون 12 شماره،ودر هر شماره نوعا در 220 صفحه از سوىآن انتشارات چاپ و نشر يافته است.

22-بلغة الطالب في التعليق على المكاسب:(دو جلد)تقريرات درسى‏معظم‏له،بر اساس مكاسب محرمه فقيه بزرگوار،استاد كل حاج شيخ مرتضى انصارى(متوفى 1281)است،و احيانا نقد و بررسى و ايراد نظر بر آن كتاب مى‏باشد،كه توسطحجة الاسلام و المسلمين،آقاى سيد على حسينى ميلانى تدوين شده،و جلد اول آن‏در 214 صفحه در سال‏1399 در چاپخانه قيامقم چاپ و نشر يافته است.حقير به‏رؤيت جلد دوم آن موفق نشده است.

23-كتاب القضاء:(دو جلد)اين كتاب نيز تقريرات درس معظم‏له مى‏باشد كه‏پيرامون احكام قضاوت در اسلام است،كه توسط مقرر فوق،حضرت آقاى ميلانى‏تهيه و تنظيم شده،و پس از كسب نظر استاد،در دو جلد،مجموعا در 790 صفحه‏توسط دار القرآن الكريم چاپ و نشر يافتهاست،و دو جلد ديگر آن آماده چاپ‏مى‏شود.

24-كتاب الشهادات:اين كتاب نيز توسط حجة الاسلام و المسلمين آقاى سيدعلى حسينى ميلانى،از مباحث درسى ايشان تنظيم و تقرير يافته،و سپس توسطدار القرآن الكريم،منتشرگرديده است.ج:رسائل عمليه به زبانهاى مختلف جهان:

با توجه به توسعه و گسترش دائره مرجعيت ايشان،رساله‏هاى عمليه ايشان نيز ازتوسعه و گسترش وسيعى برخوردار شده است كه در تاريخ مرجعيت‏بى‏سابقه بوده‏است.رسائل عمليه ايشان به چندين زبان زنده دنيا ترجمه شده است و در كشورهاى‏اروپا،آمريكا،آفريقا و آسيا به زبانهاى محلى چاپ و پخش شده است.ما تعدادى ازاين رساله‏ها را كه به آنها دسترسى داشتيم،ذيلا مى‏آوريم.يقينا مواردى را كه ننوشته‏ايم،خيلى بيشتر از معرفى شده‏ها خواهدبود:

25-ارشاد السائل:استفتاءات جديدى كه در مدت زمان چند ماه فاصله بين ماه‏صفر و شعبان سال‏1413 از آن بزرگوار شده است و جنبه استفتاء با جلب نظر و راى‏ايشان فراهم ساخته‏اند.اين رساله در دار الصفوة لبنان،بيروت به چاپ رسيده است.

26-مناسك الحج:(به زبان عربى)آراء و فتاوى معظم‏له در مورد حج و احكام‏آن مى‏باشد،كهتوسط دار القرآن الكريم در 305 صفحه چاپ و نشر يافته است.

RESALAH(Epistle) چاپ دوم‏اين 27-رساله مختصر الاحكام به زبان انگليسى: رساله در 250 صفحه،در سال 1371 در تيراژ ده هزار نسخه از سوى دار القرآن‏الكريم به چاپ ونشر رسيده است.

وفات او:

سرانجام پس از عمرى تلاش و مجاهده در راه خدا،و تربيت هزاران نفر از اهل‏علم و عمل،و تاسيس دهها مدرسه،مسجد،مركز فرهنگى و علمى،و انجام خدمات‏شايسته به حوزه علميه قم كه خود يكى از مؤسسين آن به شمار مى‏رفت،در عصر روزپنجشنبه 24 جمادى الثانى 1414،مطابق 18 آذر 1372،در بيمارستان قلب تهران به‏لقاء الهى شتافت و روح ملكوتى او بهسوى مبدا متعال عروج نمود.

حضور جمعيت عزادار در مراسم تشييع اين فقيد سعيد در تهران و قم بى‏سابقه‏بود،و يادآور مراسم استقبال با شكوه از امام،به هنگام مراجعت از پاريس،و تشييع ايشان پس از رحلت‏بود. نگارنده كه خود در مراسم تشييع حضور داشت،تعدادتشييع كنندگان قم را از دروازه عمومى شهر،از مسجد امام حسن مجتبى(ع)تا حرم‏مطهر حضرت معصومه،در مساحت چندين كيلومترى مشاهده نمود،كه به علت تراكم‏جمعيت و انبوه ازدحام مردم،جنازه از ساعت‏9 صبح تا ساعت‏3 بعد از ظهر،(درست‏6ساعت)روى دست مردم بود،و در ساعت‏3،پس از انجام نماز توسط دامادبزرگوارشان،آية الله شيخ لطف الله صافى،در بالاى سر حضرت معصومه(ع)، كنار قبراستاد و مربى و مراد خود،مؤسس حوزه علميه قم،حضرت آية الله العظمى حاجشيخ‏عبد الكريم حائرى به خاك سپرده شد.عاش سعيدا و مات سعيدا،رحمه الله.

پيامهاى تسليت:

پس از رحلت ايشان،پيامهاى تسليت فراوان از شخصيتها و كشورهاى مختلف‏صادر شد،كه مااز بين آنها،دو پيام تسليت را مى‏آوريم كه حائز اهميت فوق العاده‏مى‏باشد:

1-پيام تسليت آية الله العظمى شيخ محمد على اراكى:اين فقيه وارسته،در پيام‏تسليت‏خود،او را به عنوان فقيه اهل بيت عصمت و طهارت(ع)،مظهر علم و تقوى،سابقين و اولين از شاگردان مرحوم آية الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم مى‏ستايد و اورا فقيهى نكته‏سنج، دقيق النظر،زيرك و دانا و يكى از مصاديق بارز صائنا نفسه عن‏الهوى،و مخالفا لهواه،و مطيعا لامر مولاه توصيف مى‏نمايد،كه قريب يك قرن عمرشريف خود را در راه اشاعه فقه آل محمد(عليهم السلام)و پاسدارى از حريم ولايت‏و مبارزه عليه طاغوت و همراهى با حضرت امام قدس سره الشريف در طول انقلاب وحمايت از دين و حاكميت‏حدود الهى صرفنموده‏اند.اين پيام در تاريخ 24 جمادى‏الثانى 1414 صادر شده است.

2-پيام رهبر انقلاب اسلامى،حضرت آية الله خامنه‏اى:حضرت آية الله‏خامنه‏اى رهبر معظم انقلاب اسلامى پيام تسليتى در رحلت اين بزرگ مرجع تقليد صادر نمودند كه به علت‏شاملبودن آن به نكاتى از زندگى سياسى و روحى اين بزرگ‏مرد،اقدام به درج آن مى‏گردد:

«بسم الله الرحمن الرحيم.انا لله و انا اليه راجعون.با تاسف و اندوه فراوان،خبرمصيبت‏بار فقدانى بزرگ و جبران ناپذير را دريافت كردم.عالم بزرگ،فقيه نام‏آور،مرجع تقليد عظيم الشان،عبد صالح و تقى نقى زكى،آية الله العظمى آقاى حاج سيدمحمد رضا گلپايگانى قدس الله نفسه و اعلى الله مقامه،دار فانى را وداع كردند و پس ازعمرى مشحون از حسنات با نامه عملى سرشار از خيرات و مبرات،دعوت معبود رالبيك گفته،به پيشگاه محاسبه الهى شتافتند.اينجانب با قلبى متالم و با تضرع و ابتهال ازحضرت حق جلت عظمته مسالت مى‏كنم كه اين ميهمان نيكوكار و مطيع را با سلام‏قولا من رب رحيم استقبال و ضيافت فرموده،به مرتبه والاى لقاء الله نايل فرمايد،وبهترين پاداش صالحان را به وى ارزانى دارد.اينشخصيت والاى كهنسال،يكى ازموفق‏ترين و سعادتمندترينها بودند.

سى و دو سال مرجع تقليد،حدود هفتاد سال مدرس حوزه علميه قم،و حدودهشتاد ونج‏سال سرگرم فرا گرفتن و آموختن فقه آل محمد(عليهم السلام)بودند.

اولين مدرسه علوم دينى به سبك جديد را ايشان در قم تاسيس نمودند.اولين‏مؤسسه بزرگ قرآنى را ايشان در قم بنيان نهادند.اولين فهرست‏بزرگ فقهى و حديثى‏با استفاده از دانش و اختراعات جديد بشرى را ايشان پديد آوردند.صدها مدرسه ومسجد و مؤسسه تبليغ دين در سراسر كشور و در كشورهاى ديگر بنياد كرداند.هزاران‏شاگرد را از فقه پخته و عميق خود بهره‏مند ساختند.بسيارى آراء و نظرات فقهى را كه‏حاكى از روشن‏بينى و ذهن نوگراى ايشان بود ارائه كردند،و بالاتر از همه با منش ورفتار پرهيزكارانه و با طهارت و تقوايى كه ى‏توانست‏براى علما و فقها،الگويى زنده وملموس باشد،عمرى پربركت را به نزاهت كاملگذرانيدند.

آن بزرگوار يكى از اسطوانه‏هاى انقلاب و نظام جمهورى اسلامى به شمارمى‏آيد.در دوران اختناق و در مقابله با حوادث سهمگين سالهاى تبعيد امام خمينى(قدس سره)مواردى پيش مى‏آمد كه صداى اين مرد بزرگ تنها صداى تهديد كننده‏اى‏بود كه از حوزه علميه قم برخاست و به نهضت‏شور و توان بخشيد.پس از پيروزى‏انقلاب همواره در قضاياى عمومى كشور حضورى بارز و پشتيبانى صريح از نظام‏جمهورى اسلامى و از مقام منيع رهبرى و شخص شخيص امام راحل(قدس الله نفسه‏الزكيه)داشت و مورد تكريم و احترام بليغ آن حضرت بود.فقدان اين بقية السلف‏اعاظم،و اين ملجا مرجع مؤمنان،ثلمه‏اى بزرگ و ضايعه‏اىجبران ناپذير است.

اينجانب مصيبت اين فقدان تاسف‏بار را به پيشگاه حضرت بقية الله الاعظم‏ارواحنا له فدا و به علماى عظام و مراجع تقليد و حوزه‏هاى علميه و به عموم شيعيان وعلاقمندان و مقلدان ايشان و به خصوص به آقا زادگان محترم ايشان تسليت مى‏گويم.ودر اين شب جمعه و شبرحمت لطف و تفضل و غفران الهى را براى ايشان مسالت‏مى‏نمايم.

سيد على خامنه‏اى

24 جمادى الثانى 1414 برابر با 18 آذرماه 1372» (5)

پى‏نوشتها:

1- آيينه دانشوران،تاليف سيد ريحان الله يزدى،چاپ قديمى،1351 ه.ق،ص‏26.

2- يكصد سال مبارزه روحانيت،ج 2،ص‏116.

3- يكصد سال مبارزه روحانيت،ج 2،ص‏119.

4- يكصد سال مبارزه روحانيت،ج 2،صص 120 و 121.

5- منابع:نقباء البشر في القرن الرابع عشر،ج‏3- ميراث جاويدان- فروع فقاهت- مكتب اسلام،سال‏33،شماره 11،ص 14- زندگانى آية الله العظمى گلپايگانى،تاليف نگارنده.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation