2- محمد بن مسعود عياشى سمرقندى
(متوفى حدود 320 ه.ق)
گفتار استاد:
«يكى ديگر از فقهاى بنام و معروف آن زمان كه معاصر با على بن بابويه قمى،بلكه اندكى بر او تقدم زمانى دارد،عياشى سمرقندى،صاحب تفسير معروفاست.او مردى جامع بوده است، گرچه شهرتش به تفسير است.ابن نديم در«الفهرست»مىگويد:«كتب او در خراسان رواج فراوان دارد.در عين حال تاكنون ما نديدهايم كه در فقه آراء او نقل شده باشد.كتب فقهى او ازبين رفتهاست.»
عياشى ابتدا سنى بوده و بعد شيعه شد.ثروت فراوانى از پدر به او ارث رسيد و اوتمام آنها را صرف جمعآورى و نسخهبردارى كتب و تعليم و تعلم و تربيتشاگردان كرد.برخى جعفر بن قولويه را كه استاد شيخ مفيد بوده است(در فقه)همدوره على بن بابويه و قهرا از فقهاء دوره غيبت صغرى شمردهاند و گفتهاند:كهجعفر بن قولويه شاگرد سعد بن عبد الله اشعرى معروف بوده است. (1) ولى با توجهبه اينكه او استاد شيخ مفيد بوده است و در سال367 و يا 368 ه.ق درگذشتهاست،نمىتوان او را معاصر على بن بابويه و از علماى عصر غيبتشمرد.آنكه ازعلماى غيبت صغرى است پدرش محمد بن قولويه است.» (2)
عياشى كيست؟
محمد بن مسعود بن محمد بن عياشى سمرقندى كوفى،كنيهاش«ابو النضر»،معروف به«عياشى»،فقيه بزرگوار و عالم وارستهاى است كه در رشتههاى فقه،ادب،حديث و تفسير تبحر فراوان داشته است.او از اعيان علماء و از اكابر فقهاى شيعه درعهد مرحوم ثقة الاسلامكلينى،و استاد كلينى بوده است.
گفتار مرحوم مدرس:
صاحب ريحانة الادب مىنويسد:
«كشى،صاحب رجال معروف نيز از تلامذه و شاگردان او بوده و از او روايتمىكند.او در علم و فضل و فهم و ادب،تبحر و تنوع علمى،يكتاى زمان خود بودهاست.او در علم طب،نجوم،قيافه و فقه بيش از 200 جلد كتاب دارد كه در الفهرستابن نديم بيش از 150 جلد از آنها را ياد كرده است.و مهمترين آنها تفسير اوست كه براساس اخبار و احاديث اهل بيت اطهار(ع)مشىنموده است و بيشتر شبيه تفسير فراتو تفسير على بن ابراهيم مىباشد.» (3)
قرين سعادت:
عياشى در آغاز با توجه به محيط نشو و نماى خود كه حدود سمرقند و بخارابوده است و اكثر ساكنان آن ديار از فقه اهل سنت پيروى مىكردند،پيرو مكتب فقهىاهل سنتبود،ولى در اثر مطالعه و ممارست در كتابهاى شيعه،توفيق قرين او گرديد ومكتب پر فيض فقه جعفرى را پذيرفت و تمامى تركه پدر را كه بالغ بر سيصد هزار دينارآن روز بود،در راه علم و نشر حديث، انفاق و خرج نمود.گويند خانهاش همانندمسجد پر از جمعيت قارى،محدث،عالم،دانشجو و مفسر مىگرديد.در آن خانه يكىبه تاليف،ديگرى به مقابله،و جمعى به دست نويسى و جمعى به تعليقه وحاشيه پردازى اشتغال مىورزيدند و او را دو گونه مجلس بود،يكى براى عوام وتودهمردم،و ديگرى براى خواص و دانشجويان علوم و معارف اسلامى. (4)
گفتار مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانى:
علامه بزرگوار مرحوم آية الله حاج آقا بزرگ تهرانى درباره او مىفرمايد:
«صاحب تفسير عياشى بالغ بر 200 جلد كتاب در زمينههاى مختلف علوماسلامى نگاشته است.او از مشايخ و اساتيد روايتى كشى صاحب رجال معروف و ازهم دورههاى ثقة الاسلام كلينى مىباشد و فرزندش جعفر از كتابهاى او روايت مىكندكه يكى از آنها همين تفسير موجود است كه نيمه اول آن تا سوره كهف در خزانهكتابخانه آستان قدس رضوى مشهد،و در كتابخانه خيابانى در تبريز و در كتابخانهشيخ الاسلام در زنجان و در كتابخانه سيد حسن صدر الدين در كاظمين موجود استكه از نسخه اخيره،مرحوم شيخ محمد همدانى و ديگراناستنساخ كردهاند و جاىتاسف است كه اسانيد آن حذف شده است.»
و در پايان مىافزايد:
علامه مجلسى(ره)در آغاز بحار الانوار گفته است:«دو نسخه قديمى از تفسيرعياشى رامشاهده كرده است كه اساتيد آن به علت اختصار حذف گرديده است.» (5)
گفتار آية الله سيد حسن صدر:
صاحب كتاب«تاسيس الشيعه لعلوم الاسلام»در اثر ارزنده خويش دو بار از اوذكرى به ميان آورده است.يك بار او را در عداد اهل سيره و تاريخ،و بار ديگر در جمعمفسرين و آشنايان باعلوم قرآن آورده است.
بار نخست در مورد ايشان مىگويد:
«عياشى محمد بن مسعود،بزرگى از بزرگان اصحاب ما است كه در كثرتتصنيف و تاليف شهرت بسزايى دارد و از كتابهايى كه در زمينه سيره و تاريخ دارد،كتاب«مكة و الحرام»، كتاب«المعاريض»(در شعر)،كتاب الشعر،الانبياء و الاولياء،سيرة ابىبكر،سيرة عمر،سيرة عثمان،سيرة معاويه و...مىباشد.او در طبقه و رديفثقة الاسلام كلينى از علماء قرن سوم نامبرده شده است.» (6)
بار ديگر او را در رديف مفسرين عاليقدر قرآن ذكر كرده است و در آن بخش نيزمىنويسد:«او از اعيان و بزرگان اين طايفه است.تاليف و تصنيف فراوانى دارد.اوتفسيرى در دو مجلد بزرگ نگاشته است كه متاسفانه اكنون تنها جزء اول آن در اختيارما است.اين عالم بزرگ قريب 200 جلد كتاب دارد كه همگى خوب و زيبا بودهاند.اودر طبقه شيخ كلينى،از علماى قرن سوممىباشد.» (7)
استاد علامه طباطبايى در پيشگفتارى كه در سال 1380 ه.ق بر تفسير عياشىنگاشتهاند،او را با جلالت قدر و علو منزلت مىستايند و گفتار بزرگان را در حق اوبازگو مىنمايند و احتمالوجود جزء دوم تفسير را در برخى از كتابخانههاى مناطقجنوبى ايران ذكر مىنمايند.» (8)
ارادت به اهل بيت(ع):
در مورد عشق و علاقه او نسبتبه خاندان رسالت،كافى استبه مطلبى كهمرحوم آية الله العظمى بروجردى(اعلى الله مقامه الشريف)در كتاب پر ارج«جامعاحاديث الشيعه»در موردرجوع به اهل بيت(ع)از تفسير عياشى نقل كرده است،بسندهنماييم.
او از تفسير عياشى از عبد الله بن جندب،از امام رضا(ع)نقل مىكند كه اينمردم،شيطان آنان را مغرور ساخت و امور دين را بر آنان ملتبس نمود و هدايت را ازپيش خود خواستند و مطالب ناروايى از پيش خود گفتند و از اين زاويه بود كه گرفتارهلاكت گرديدند.در صورتى كه وظيفه آنان توقف در جايگاه تحير بود و چيزى را كهنمىدانستند وظيفه آنان رجوع به اهل و عالم آن مساله بود.چون قرآن مجيد دستورمىدهد:اگر آنان به خدا و رسول و اولو الامر،و به كسانى كه از قرآن استنباط مىكنند وعالم و آشنا به حلال و حرام هستند رجوع مىكردند،هرگز به ضلالت نمىافتادند،چون آنان هستند كه حجتخدا بر مردم مىباشند.» (9)
گفتار صاحب سفينه:
مرحوم شيخ عباس قمى(ره)در مورد او گويد:«او يكى از بزرگان اصحاب مااست كه در نوجوانى بصيرت يافت و به فقه اماميه رو آورد و از اصحاب و شاگردانعلى بن الحسن فتال و جمعى ديگر از مشايخ كوفه،بغداد،قم مىباشد.او در راه علم وحديث آنچه از پدر ارث برده بودرا انفاق نمود...» (10)
گفتار مؤلف جامع الرواة:
محمد بن على اردبيلى غروى،مؤلف كتاب«جامع الرواة»در مورد او همانمطالب گذشته را بازگو مىكند و جلالت قدر و وسعت معلومات او را در نقل حديث وروايت مىستايد و تاليفاتاو را بالغ بر 200 جلد مىشمارد.» (11)
تاليفات او:
ابن نديم در فن 5 از مقاله پنجم،به تفصيل به تاليفات او متعرض شده است و برحسب ترتيب خود مؤلف كتابهاى او را مىآورد و با شمارشى كه به عمل آمد،تعدادمضبوط آنها 208 جلداست كه از آن تعداد27 جلد مفقود شده است و در دسترسنيست.» (12)
از مهمترين تاليفات او،تفسير شريف عياشى مىباشد كه نيمه نخستين آن دردسترس مىباشد و نيمه دوم آن در اختيار نيست،هر چند برخى احتمال دادهاند كه درجنوب كشوربوده باشد.
اسامى برخى ديگر از تاليفات او را ابن نديم به اين صورت آورده است:الصلوة،الطهارة،مختصر الصلوة،مختصر الحيض،الجنائز،مختصر الجنائز،المناسك،العالمو المتعلم،الدعوات،الزكاة،الاشربة،حد الشار الاضاحى....
فرزندان او:
از او پسر فاضل و با كمالى به يادگار مانده استبه نام«جعفر»كه صاحب فضل ودانش و اطلاع بوده است و هم اوست كه از كتابهاى پدرش روايت مىنمايد.صاحبكتاب«جامع الرواة»در حقاو گويد:
«او فرد فاضلى است كه تمام كتابهاى پدر را روايت كرده است و ابو مفضلشيبانى از او روايتمىكند و حديثى در باب مقدار زكات را او و هم ابن قولويه از اونقل كردهاند.» (13)
وفات او:
تاريخ دقيق درگذشت اين عالم بزرگ و فقيه وارسته،با همه بررسى كه صورتگرفت،باز تا كنون براى نگارنده درست مشخص نگرديد،فقط«زركلى»صاحبالاعلام آن را 320 ه.ق يادداشت كرده است،ولى معلوم نيست از چه ماخذى گرفتهاست.احتمال مىرود با توجه به هم دوره بودن با ثقة الاسلام كلينى،وفات او نيز درهمان حدود سالهاى وفات مرحوم كلينىرخ داده باشد.در صورتى كه اطلاعاتى در اينباره كسب گرديد،درج خواهد شد.
عاش سعيدا و مات سعيدا رحمه الله
پىنوشتها:
1- الكنى و الالقاب شيخ عباس قمى
2- آشنايى با علوم اسلامى،ص 294.
3- ريحانة الادب،ج 4،ص 220.
4- ريحانة الادب،ج 4،ص 221.
5- الذريعه الى تصانيف شيعه،ج 4،ص 295.
6- تاسيس الشيعه لعلوم الاسلام،ص 260
7- مدرك سابق،ص 332.
8- مقدمه علامه طباطبائى(ره)بر تفسير عياشى،ص3.
9- جامع احاديثشيعه،ج 1،ص173
10- سفينة البحار،ج 2،ص 2001،چاپ محمودى
11- جامع الرواة،ج 2،ص 192،چاپ مصطفوى.
12- فهرست ابن نديم،ص246
13- جامع الرواة،ج 1،ص 161- طبقات مفسران شيعه،ج 1،ص 582،چاپ دفتر نشر نويد اسلام.علاوه بر منابع فوق مىتوان به:پيشگفتار تفسير مطبوع عياشى- معجم رجال الحديث، ج17،ص240- 224،كد معرفى 11768- الاعلام زركلى،ج7،ص 95- منهج المقال،ص319-طبقات مفسرانشيعه،ج 1،585- 582 مراجعه نمود.
2- محمد بن مسعود عياشى سمرقندى
(متوفى حدود 320 ه.ق)
گفتار استاد:
«يكى ديگر از فقهاى بنام و معروف آن زمان كه معاصر با على بن بابويه قمى،بلكه اندكى بر او تقدم زمانى دارد،عياشى سمرقندى،صاحب تفسير معروفاست.او مردى جامع بوده است، گرچه شهرتش به تفسير است.ابن نديم در«الفهرست»مىگويد:«كتب او در خراسان رواج فراوان دارد.در عين حال تاكنون ما نديدهايم كه در فقه آراء او نقل شده باشد.كتب فقهى او ازبين رفتهاست.»
عياشى ابتدا سنى بوده و بعد شيعه شد.ثروت فراوانى از پدر به او ارث رسيد و اوتمام آنها را صرف جمعآورى و نسخهبردارى كتب و تعليم و تعلم و تربيتشاگردان كرد.برخى جعفر بن قولويه را كه استاد شيخ مفيد بوده است(در فقه)همدوره على بن بابويه و قهرا از فقهاء دوره غيبت صغرى شمردهاند و گفتهاند:كهجعفر بن قولويه شاگرد سعد بن عبد الله اشعرى معروف بوده است. (1) ولى با توجهبه اينكه او استاد شيخ مفيد بوده است و در سال367 و يا 368 ه.ق درگذشتهاست،نمىتوان او را معاصر على بن بابويه و از علماى عصر غيبتشمرد.آنكه ازعلماى غيبت صغرى است پدرش محمد بن قولويه است.» (2)
عياشى كيست؟
محمد بن مسعود بن محمد بن عياشى سمرقندى كوفى،كنيهاش«ابو النضر»،معروف به«عياشى»،فقيه بزرگوار و عالم وارستهاى است كه در رشتههاى فقه،ادب،حديث و تفسير تبحر فراوان داشته است.او از اعيان علماء و از اكابر فقهاى شيعه درعهد مرحوم ثقة الاسلامكلينى،و استاد كلينى بوده است.
گفتار مرحوم مدرس:
صاحب ريحانة الادب مىنويسد:
«كشى،صاحب رجال معروف نيز از تلامذه و شاگردان او بوده و از او روايتمىكند.او در علم و فضل و فهم و ادب،تبحر و تنوع علمى،يكتاى زمان خود بودهاست.او در علم طب،نجوم،قيافه و فقه بيش از 200 جلد كتاب دارد كه در الفهرستابن نديم بيش از 150 جلد از آنها را ياد كرده است.و مهمترين آنها تفسير اوست كه براساس اخبار و احاديث اهل بيت اطهار(ع)مشىنموده است و بيشتر شبيه تفسير فراتو تفسير على بن ابراهيم مىباشد.» (3)
قرين سعادت:
عياشى در آغاز با توجه به محيط نشو و نماى خود كه حدود سمرقند و بخارابوده است و اكثر ساكنان آن ديار از فقه اهل سنت پيروى مىكردند،پيرو مكتب فقهىاهل سنتبود،ولى در اثر مطالعه و ممارست در كتابهاى شيعه،توفيق قرين او گرديد ومكتب پر فيض فقه جعفرى را پذيرفت و تمامى تركه پدر را كه بالغ بر سيصد هزار دينارآن روز بود،در راه علم و نشر حديث، انفاق و خرج نمود.گويند خانهاش همانندمسجد پر از جمعيت قارى،محدث،عالم،دانشجو و مفسر مىگرديد.در آن خانه يكىبه تاليف،ديگرى به مقابله،و جمعى به دست نويسى و جمعى به تعليقه وحاشيه پردازى اشتغال مىورزيدند و او را دو گونه مجلس بود،يكى براى عوام وتودهمردم،و ديگرى براى خواص و دانشجويان علوم و معارف اسلامى. (4)
گفتار مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانى:
علامه بزرگوار مرحوم آية الله حاج آقا بزرگ تهرانى درباره او مىفرمايد:
«صاحب تفسير عياشى بالغ بر 200 جلد كتاب در زمينههاى مختلف علوماسلامى نگاشته است.او از مشايخ و اساتيد روايتى كشى صاحب رجال معروف و ازهم دورههاى ثقة الاسلام كلينى مىباشد و فرزندش جعفر از كتابهاى او روايت مىكندكه يكى از آنها همين تفسير موجود است كه نيمه اول آن تا سوره كهف در خزانهكتابخانه آستان قدس رضوى مشهد،و در كتابخانه خيابانى در تبريز و در كتابخانهشيخ الاسلام در زنجان و در كتابخانه سيد حسن صدر الدين در كاظمين موجود استكه از نسخه اخيره،مرحوم شيخ محمد همدانى و ديگراناستنساخ كردهاند و جاىتاسف است كه اسانيد آن حذف شده است.»
و در پايان مىافزايد:
علامه مجلسى(ره)در آغاز بحار الانوار گفته است:«دو نسخه قديمى از تفسيرعياشى رامشاهده كرده است كه اساتيد آن به علت اختصار حذف گرديده است.» (5)
گفتار آية الله سيد حسن صدر:
صاحب كتاب«تاسيس الشيعه لعلوم الاسلام»در اثر ارزنده خويش دو بار از اوذكرى به ميان آورده است.يك بار او را در عداد اهل سيره و تاريخ،و بار ديگر در جمعمفسرين و آشنايان باعلوم قرآن آورده است.
بار نخست در مورد ايشان مىگويد:
«عياشى محمد بن مسعود،بزرگى از بزرگان اصحاب ما است كه در كثرتتصنيف و تاليف شهرت بسزايى دارد و از كتابهايى كه در زمينه سيره و تاريخ دارد،كتاب«مكة و الحرام»، كتاب«المعاريض»(در شعر)،كتاب الشعر،الانبياء و الاولياء،سيرة ابىبكر،سيرة عمر،سيرة عثمان،سيرة معاويه و...مىباشد.او در طبقه و رديفثقة الاسلام كلينى از علماء قرن سوم نامبرده شده است.» (6)
بار ديگر او را در رديف مفسرين عاليقدر قرآن ذكر كرده است و در آن بخش نيزمىنويسد:«او از اعيان و بزرگان اين طايفه است.تاليف و تصنيف فراوانى دارد.اوتفسيرى در دو مجلد بزرگ نگاشته است كه متاسفانه اكنون تنها جزء اول آن در اختيارما است.اين عالم بزرگ قريب 200 جلد كتاب دارد كه همگى خوب و زيبا بودهاند.اودر طبقه شيخ كلينى،از علماى قرن سوممىباشد.» (7)
استاد علامه طباطبايى در پيشگفتارى كه در سال 1380 ه.ق بر تفسير عياشىنگاشتهاند،او را با جلالت قدر و علو منزلت مىستايند و گفتار بزرگان را در حق اوبازگو مىنمايند و احتمالوجود جزء دوم تفسير را در برخى از كتابخانههاى مناطقجنوبى ايران ذكر مىنمايند.» (8)
ارادت به اهل بيت(ع):
در مورد عشق و علاقه او نسبتبه خاندان رسالت،كافى استبه مطلبى كهمرحوم آية الله العظمى بروجردى(اعلى الله مقامه الشريف)در كتاب پر ارج«جامعاحاديث الشيعه»در موردرجوع به اهل بيت(ع)از تفسير عياشى نقل كرده است،بسندهنماييم.
او از تفسير عياشى از عبد الله بن جندب،از امام رضا(ع)نقل مىكند كه اينمردم،شيطان آنان را مغرور ساخت و امور دين را بر آنان ملتبس نمود و هدايت را ازپيش خود خواستند و مطالب ناروايى از پيش خود گفتند و از اين زاويه بود كه گرفتارهلاكت گرديدند.در صورتى كه وظيفه آنان توقف در جايگاه تحير بود و چيزى را كهنمىدانستند وظيفه آنان رجوع به اهل و عالم آن مساله بود.چون قرآن مجيد دستورمىدهد:اگر آنان به خدا و رسول و اولو الامر،و به كسانى كه از قرآن استنباط مىكنند وعالم و آشنا به حلال و حرام هستند رجوع مىكردند،هرگز به ضلالت نمىافتادند،چون آنان هستند كه حجتخدا بر مردم مىباشند.» (9)
گفتار صاحب سفينه:
مرحوم شيخ عباس قمى(ره)در مورد او گويد:«او يكى از بزرگان اصحاب مااست كه در نوجوانى بصيرت يافت و به فقه اماميه رو آورد و از اصحاب و شاگردانعلى بن الحسن فتال و جمعى ديگر از مشايخ كوفه،بغداد،قم مىباشد.او در راه علم وحديث آنچه از پدر ارث برده بودرا انفاق نمود...» (10)
گفتار مؤلف جامع الرواة:
محمد بن على اردبيلى غروى،مؤلف كتاب«جامع الرواة»در مورد او همانمطالب گذشته را بازگو مىكند و جلالت قدر و وسعت معلومات او را در نقل حديث وروايت مىستايد و تاليفاتاو را بالغ بر 200 جلد مىشمارد.» (11)
تاليفات او:
ابن نديم در فن 5 از مقاله پنجم،به تفصيل به تاليفات او متعرض شده است و برحسب ترتيب خود مؤلف كتابهاى او را مىآورد و با شمارشى كه به عمل آمد،تعدادمضبوط آنها 208 جلداست كه از آن تعداد27 جلد مفقود شده است و در دسترسنيست.» (12)
از مهمترين تاليفات او،تفسير شريف عياشى مىباشد كه نيمه نخستين آن دردسترس مىباشد و نيمه دوم آن در اختيار نيست،هر چند برخى احتمال دادهاند كه درجنوب كشوربوده باشد.
اسامى برخى ديگر از تاليفات او را ابن نديم به اين صورت آورده است:الصلوة،الطهارة،مختصر الصلوة،مختصر الحيض،الجنائز،مختصر الجنائز،المناسك،العالمو المتعلم،الدعوات،الزكاة،الاشربة،حد الشار الاضاحى....
فرزندان او:
از او پسر فاضل و با كمالى به يادگار مانده استبه نام«جعفر»كه صاحب فضل ودانش و اطلاع بوده است و هم اوست كه از كتابهاى پدرش روايت مىنمايد.صاحبكتاب«جامع الرواة»در حقاو گويد:
«او فرد فاضلى است كه تمام كتابهاى پدر را روايت كرده است و ابو مفضلشيبانى از او روايتمىكند و حديثى در باب مقدار زكات را او و هم ابن قولويه از اونقل كردهاند.» (13)
وفات او:
تاريخ دقيق درگذشت اين عالم بزرگ و فقيه وارسته،با همه بررسى كه صورتگرفت،باز تا كنون براى نگارنده درست مشخص نگرديد،فقط«زركلى»صاحبالاعلام آن را 320 ه.ق يادداشت كرده است،ولى معلوم نيست از چه ماخذى گرفتهاست.احتمال مىرود با توجه به هم دوره بودن با ثقة الاسلام كلينى،وفات او نيز درهمان حدود سالهاى وفات مرحوم كلينىرخ داده باشد.در صورتى كه اطلاعاتى در اينباره كسب گرديد،درج خواهد شد.
عاش سعيدا و مات سعيدا رحمه الله
پىنوشتها:
1- الكنى و الالقاب شيخ عباس قمى
2- آشنايى با علوم اسلامى،ص 294.
3- ريحانة الادب،ج 4،ص 220.
4- ريحانة الادب،ج 4،ص 221.
5- الذريعه الى تصانيف شيعه،ج 4،ص 295.
6- تاسيس الشيعه لعلوم الاسلام،ص 260
7- مدرك سابق،ص 332.
8- مقدمه علامه طباطبائى(ره)بر تفسير عياشى،ص3.
9- جامع احاديثشيعه،ج 1،ص173
10- سفينة البحار،ج 2،ص 2001،چاپ محمودى
11- جامع الرواة،ج 2،ص 192،چاپ مصطفوى.
12- فهرست ابن نديم،ص246
13- جامع الرواة،ج 1،ص 161- طبقات مفسران شيعه،ج 1،ص 582،چاپ دفتر نشر نويد اسلام.علاوه بر منابع فوق مىتوان به:پيشگفتار تفسير مطبوع عياشى- معجم رجال الحديث، ج17،ص240- 224،كد معرفى 11768- الاعلام زركلى،ج7،ص 95- منهج المقال،ص319-طبقات مفسرانشيعه،ج 1،585- 582 مراجعه نمود.