واقعيت ماده بود - بيشتر در دستشان نبود ، میگفتند كه آن يك واقعيتبرای توجيه جهان كافی نيست ، ايشان میگويند كه ايندو واقعيت ماده وانرژی برای توجيه جهان كافی نيست و اگر جهان ، جهان تنها دو واقعيتیمیبود ، اين اختلافات سطحیای كه در جهان به شكلهای متعددی پيدا میشود كهبعضی از آنها را در گذشته گفتهايم و بعضی را هم الان عرض میكنيم قابلتوجيه نبود . تكامل موجودات زنده يكی از آن مسائلی كه به اصطلاح ايشان با دو عنصری بودن جهان يا به قولقدما با مادی خالص بودن جهان قابل توجيه نيست ، مسأله تكامل موجوداتزنده است . حالا عبارت را مقداری میخوانم : " تكامل موجودات زنده و تطور آنها كه از مظاهر حيات و از افتخارهایكشفيات علمی جديد است ، شاهد بارز ديگری از عدم اجرای اصل آنتروپی (اصل كهولت ) و عجز دستگاه دو عنصری است ، زيرا تكامل به طور كلی سيرموجودات زنده ( فرد يا نوع ) به سوی استقلال ، ايجاد ، تفصيل ، تمايز ،تقويت ، تكميل و كليه احوال و اعمالی است كه آنتروپی كلنگ تخريب يا لااقل تضعيف آنها را در دست دارد و مأمور زوالشان میباشد " . اصل مطلب از نظر ما مطلبی است مورد قبول . همين طور است ، مامعتقديم كه تكامل نشان دهنده يك نيروی خاصی است كه ماده و جسم از آنجهت كه ماده و جسم است اگر نيروی ديگری با آن توأم نشده باشد برایتوجيه آن كافی نيست . منتها چيزی كه اينجا هيچ دخالتی در مطلب ندارد ،اين مسأله است كه آيا آن كه در تكامل دليل است تكامل فردی است ياتكامل نوعی يا هر دو ؟ به نظر میرسد تكاملی كه امروز به نام تكامل انواعو تبدل انواع شناخته شده است ، هيچ تأثيری در اين استدلال ندارد ، يعنیبود و نبود تبدل انواع در دلالت اصل تكامل هيچ تأثيری ندارد . آن كه برایما در اينجا دليل است تكامل فرد است نه تكامل انواع . تكامل انواع ،بود و نبودش در اين قضيه هيچ تأثيری ندارد ، چرا ؟ |