وجود دارد . ما يك موجود خود آگاه هستيم . آيا خود آگاهی ما مربوط به عنصر مادی است يا مربوط به انرژيهای بدن ماست و يا متعلق به عنصر سوم است ؟ و آيا شما میتوانيد بگوييد آن عنصر سوم خود آگاه نيست ، همان كه تلقين میپذيرد ، همان كه با پذيرش تلقين بر ماده مسلط میشود ، خودش خود آگاه نيست ؟ اسمی از مسأله خود آگاهی نبردهاند . سؤال دوم ما اين است : آيا آن چيزی كه شما میگوييد عنصر سوم در كنار ماده و انرژی است و میگوييد من عندالله آمده است و با ابعاد ديگر وجود انسان فرق دارد ، با مردن باقی میماند يا معدوم میشود ؟ شما كه به قرآن استدلال میكنيد ، آيا قرآن درباره هر چه كه آن را من عندالله تعبير میكند قائل به بقاء نيست ؟ نمیگويد : " « ما عندكم ينفد و ما عند الله باق " ( 1 ) آنچه كه نزد شماست فانی میشود ؟ مقصود از " آنچه كه نزد شماست " يعنی آنچه كه ما آن را در عالم طبيعت و عالم تغير میبينيم كه دائما كهنه میشوند و از بين میروند " « و ما عند الله باق »" و هر چه كه در نزد خداست از بين نمیرود ، هر چه كه جنبه عنداللهی دارد از بين نمیرود . مگر ديگران كه میگويند روح مجرد [ چه منظوری دارند ؟ ] اصلا مجرد يعنی چه ؟ مجرد يعنی ابعاد مادی را مجرد است ، از خواص ماده [ مجرد است ] . اگر بپرسيم خود آن در ذات خودش متغير و متحول است ؟ میگوييد نه . اگر بگوييم ابعاد مادی دارد ؟ میگوييد نه . " مجرد است " يعنی اينها را ندارد ، يعنی مجرد از اين نقائص است . شما كه میگوييد جا ندارد ، يعنی مجرد از جاست . معنی تجرد همين است و چيز ديگری نيست . اگر شما برای آن ، خود آگاهی قائل باشيد كه خيال نمیكنم انكار كنيد و بقاء هم برايش قائل باشيد ، صد در صد همان حرف آنها را زدهايد و اگر هم قائل نباشيد ، مقدماتی كه چيدهايد منتهی میشود به اين كه قائل به اينها بشويد . اين است كه ما میگوييم آنچه كه در كتاب ذره بیانتها اثبات شده ، به حق اثبات شده است . البته ما يك مناقشات جزئی كه به اصل مطلب صدمه نمیزند داريم ، مناقشات جزئی در آن هست ولی پيكره كتاب پيكره بسيار صحيحی است و همان حرف روحيون را میگويند . پاورقی : |