منشأ پيدايش حيات هر چه میخواهد باشد ، ما درباره ماهيت حيات بحث میكنيم نه درباره منشأ اوليهاش : " اين يك جريان ضد انتروپی يعنی مخالف اصل دوم ترموديناميك ( اصل كهولت ) است " . بسيار نكته عالیای است ولی از نظر مواد استدلال ، همان استدلال اولی است كه ماده اضافهای برايش پيدا كردهايم ، نه اينكه يك برهان عليحده است . روی حسابهای منطقی ، ما ايندو را نمیتوانيم دو برهان حساب كنيم ، يك برهان است كه برايش مثالهای گوناگونی پيدا كردهايم . خود مسأله حيات يك مسأله بسيار قابل توجهی است . قدما اين را به شكل ديگری میگفتند ، آنها میگفتند اگر ماشينی يا اتاقی يا ساختمانی بسازيم ، از روز اول رو به انهدام و فرسودگی میرود ولی موجود زنده از اولی كه پيدا میشود رو به تكامل میرود ، بعد رو به فرسودگی ، گو اينكه آنها آن فرسودگی را هم فرسودگی واقعی تلقی نمیكردند و میگفتند آن قوهای كه رو به تكامل میرود فرسوده نمیشود ، آن قوه ارتباطش را با آن موجودی كه داشت تكميلش میكرد تدريجا قطع میكند . میگفتند پس اين خود دليل بر آن است كه حيات ، خودش يك حقيقتی است حاكم بر ماده . ايشان میفرمايند : " همان طور كه در " اسلام جوان " توضيح داده شده است تشكيل موجود زنده يعنی تبديل اجسام ساده معدنی به سلولهای زنجيری يا حلقوی فوق العاده پيچيده متشكل آلی و حياتی هم از نظر قانون احتمالات عملا محال است و هم از جهت اصل آنتروپی ، زيرا ترتيب و تشكل و تفصيل و تخصصی كه لازمه تركيبات زنده و عمل اعضاء و نسوج است درست عكس همواری و يكنواختی و همسطحی است كه لازمه افزايش آنتروپی میباشد . فرسودگی و پيری و مرگ موجودات زنده آن چيزی است كه با قانون احتمالات و با قانون آنتروپی مطابقت دارد . . . پديدار شدن حيات و موجودات زنده ، چه در قدم نخستين و چه در هر توليد مثل و توالد و تجديد ، به هيچ وجه با اصل كهولت كه بر كليه مواد و انرژيها يعنی بر جهان دو عنصری حكومت دارد تطبيق نمیكند " . كأنه اين طور است : در اين جهان دو قانون هست : حيات و موت . از آن جهت كه در اركان |