بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب آموزش فلسفه جلد 2,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     15 -
     16 -
     17 -
     18 -
     19 -
     20 -
     21 -
     22 -
     23 -
     24 -
     25 -
     26 -
     27 -
     28 -
     29 -
     30 -
     31 -
     32 -
     33 -
     34 -
     35 -
     36 -
     37 -
     38 -
     39 -
     40 -
     fehrest - آموزش فلسفه (2)
 

 

 
 

درس شصت و پنجم - صفات الهى

شامل:مقدمهحدود شناخت‏خدانقش عقل در شناخت‏خداصفات ثبوتيه و سلبيهصفات ذاتيه و فعليه

مقدمه

در باره حد توانايى انسان بر شناخت‏خداى متعال و صفاتى كه مى‏توان به ذات الهى نسبت دادگرايشهاى مختلفى وجود دارد كه بعضى در طرف افراط و برخى در طرف تفريط قرار مى‏گيردمثلا بعضى به استناد پاره‏اى از آيات و روايات متشابه صفات و افعال موجودات مادى مانند غم وشادى و رفتن و آمدن و نشستن و برخاستن را نيز به خداى متعال نسبت داده‏اند كه اصطلاحامجسمه قائلين به صفات جسمانى و مشبهه تشبيه كنندگان خدا به مخلوقات ناميده شده‏اند وبعضى ديگر مطلقا قدرت انسان را بر شناختن ذات و صفات خداى متعال نفى كرده‏اند و بهدسته‏اى ديگر از آيات و روايات تمسك نموده‏اند و براى صفات و افعالى كه به خداى متعالنسبت داده مى‏شود معانى سلبى در نظر گرفته‏اند و مثلا علم را به نفى جهل و قدرت را به سلبعجز تاويل كرده‏اند و حتى بعضى تصريح كرده‏اند كه نسبت دادن وجود هم به خداى متعالمعنايى جز نفى عدم ندارد .

در اين ميان گرايش سومى وجود دارد كه راهى را ميان تشبيه افراطى و تنزيه تفريطىبرمى‏گزيند و اين گرايش موافق عقل و مورد تاييد پيشوايان معصوم ع است و اينك به توضيحىپيرامون اين گرايش مى‏پردازيم

حدود شناخت‏خدا

قبلا گفته شد كه معرفت‏خداى متعال به دو قسم تقسيم مى‏شود معرفت‏حضورى و شهودى ومعرفت‏حصولى و عقلانى اما معرفت‏حضورى داراى مراتب متفاوتى است و مرتبه نازله آن در هرانسانى موجود است و با تكامل نفس و تمركز توجه قلب قوت مى‏يابد تا برسد به مرتبه معرفتاولياء خدا كه او را بيش از هر چيز و پيش از هر چيز با چشم دل مى‏بيند ولى به هر حالعرفت‏حضورى هر عارفى به اندازه ارتباط وجودى و قلبى او با خداى متعال است و هيچگاه هيچكس نمى‏تواند احاطه بر ذات الهى پيدا كند و او را آنچنانكه خودش مى‏شناسد بشناسد و دليلآن روشن است زيرا هر موجودى غير از ذات مقدس الهى از نظر مرتبه وجودى متناهى استهر چند از نظر زمان يا بعضى ديگر از شؤون وجودى نامتناهى باشد و احاطه متناهى برنامتناهى محال است .

و اما معرفت‏حصولى و عقلانى بوسيله مفاهيم ذهنى حاصل مى‏شود و مرتبه آن تابع قدرتذهن بر تحليلات دقيق و درك مفاهيم ظريف عقلى است و اين نوع معرفت است كه با آموختنعلوم عقلى قابل تكامل مى‏باشد و در عين حال صفاى نفس و تزكيه قلب و تهذيب اخلاق ووارستگى از آلودگيهاى مادى و حيوانى نقش مهمى را در تعالى آن ايفاء مى‏كند و به هر حالهمه تكاملهاى معنوى و عقلانى در گرو توفيق الهى است

نقش عقل در شناخت‏خدا

بدون ترديد ابزار كار عقل مفاهيم ذهنى است و اساسا عقل همان نيروى درك كننده مفاهيمكلى است مفاهيم عقلى چنانكه در بخش شناخت‏شناسى گذشت به دو دسته كلى تقسيممى‏شوند يك دسته مفاهيم ماهوى يا معقولات اولى كه بطور خودكار از مدركات جزئى وشخصى انتزاع مى‏شود و از حدود وجودى آنها حكايت مى‏كند و يك دسته مفاهيمى است كه بافعاليت‏خود عقل بدست مى‏آيد و هر چند از نوعى ادراك شخصى و حضورى مايه مى‏گيرد ولىدر چارچوبه حدود آن محدود نمى‏گردد و قابل توسعه و تضييق مى‏باشد .

همه شناختهاى عقلانى در باره وجود و مراتب آن و هر چيزى كه از سنخ ماهيات نيست وهمچنين در باره ماوراء طبيعت به كمك اين مفاهيم حاصل مى‏شود چنانكه مفاهيم عدمى وسلبى هم از همين قبيل مى‏باشد .

با توجه به اين نكته روشن مى‏شود كه مفاهيم ماهوى كه نشانگر محدوديتهاى موجوداتامكانى هستند قابل اطلاق بر خداى متعال نيستند و اما ديگر مفاهيم عقلى در صورتى كه ازوسعت و كليت كافى برخوردار و از شوائب نقص و امكان بركنار باشند مى‏توانند وسيله‏اى براىشناخت صفات و افعال الهى قرار بگيرند چنانكه مفاهيم واجب الوجود و خالق و رب و سايراسماء حسناى الهى از همين قبيل‏اند ولى بايد توجه داشت كه اين مفاهيم نوعا مشكك و داراىمصاديق مختلف هستند و مصداق اين مفاهيم در مورد خداى متعال با ساير مصاديق تفاوتدارد تفاوتى كه به هيچ وجه قابل سنجش و اندازه‏گيرى نيست زيرا تفاوتى است بين متناهى ونامتناهى .

و به همين جهت پيشوايان معصوم ع در مقام تعليم صفات خداى متعال اين مفاهيم را با قيدتنزيه و نفى مشابهت با صفات مخلوقين بكار مى‏برده‏اند و مثلا مى‏فرموده‏اند: عالم لا كعلمناقادر لا كقدرتنا و همين است معناى كلام خداى متعال (ليس كمثله شى‏ء)

صفات ثبوتيه و سلبيه

مفاهيم را بطور كلى مى‏توان به مفاهيم ثبوتى و مفاهيم سلبى تقسيم كرد مفاهيم ثبوتى گاهىاز موجودات محدود يا حيثيت محدوديت و نقص آنها حكايت مى‏كنند بگونه‏اى كه اگر از جهتمحدوديت و نقص آنها صرف نظر شود به مفاهيم ديگرى تبديل مى‏شوند مانند همه مفاهيمماهوى و يك دسته از مفاهيم غير ماهوى كه نشانگر ضعف مرتبه وجود و نقص و محدوديت آناست نظير مفاهيم قوه و استعداد بديهى است چنين مفاهيمى را نمى‏توان براى خداى متعالاثبات كرد ولى سلب آنها را مى‏توان بعنوان صفات سلبيه قلمداد كرد مانند سلب شريك وتركيب و جسميت و زمان و مكان .

يك دسته ديگر از مفاهيم ثبوتى از كمالات وجود حكايت مى‏كنند و متضمن هيچ جهت نقص ومحدوديتى نيستند گو اينكه ممكن است بر مصاديق محدودى هم اطلاق شوند مانند مفهومعلم و قدرت و حيات اينگونه مفاهيم را با شرط عدم محدوديت مصداق مى‏توان بعنوان صفاتثبوتيه به خداى متعال نسبت داد و سلب آنها صحيح نخواهد بود زيرا لازمه‏اش سلب كمال ازموجود بى‏نهايت كامل است .

بنا بر اين همه مفاهيمى را كه حكايت از كمالات وجودى مى‏نمايند و متضمن معناى نقص ومحدوديتى نيستند مى‏توان بعنوان صفات ثبوتيه براى خداى متعال اثبات كرد و همچنينسلب همه مفاهيمى را كه متضمن نوعى نقص و محدوديت هستند مى‏توان از صفات سلبيهواجب الوجود بشمار آورد و اگر تاكيدى بر عدم استعمال اسماء جعلى در مورد خداى متعالشده بدين جهت است كه مبادا مفاهيمى بكار گرفته شود كه متضمن معناى نقص و محدوديتباشد .

و اما كسانى كه صفات ثبوتيه خداى متعال را هم به معناى سلبى تاويل كرده‏اند پنداشته‏اند كهبدين وسيله مى‏توانند به تنزيه مطلق دست‏يابند و از نسبت دادن مفاهيمى كه در موردممكنات هم بكار مى‏رود به خداى متعال خوددارى كنند در صورتى كه اولا سلب يكى ازنقيضين در حكم اثبات ديگرى است و اگر ملتزم به اثبات نقيض ديگر نشوند مى‏بايست ارتفاعنقيضين را تجويز كنند و ثانيا هنگامى كه مثلا علم تاويل به نفى جهل مى‏شود در واقع معناىعدمى جهل از ساحت الهى سلب مى‏گردد و تصور اين معناى عدمى بدون تصور مقابل آن علمممكن نيست پس بايستى در رتبه مقدم علم را اثبات كرده باشند

صفات ذاتيه و فعليه

صفاتى كه به خداى متعال نسبت داده مى‏شود يا مفاهيمى است كه از ذات الهى با توجه بهنوعى از كمال وجودى انتزاع مى‏شود مانند علم و قدرت و حيات و يا مفاهيمى است كه عقل ازمقايسه بين ذات الهى و مخلوقاتش با توجه به نوعى رابطه وجودى انتزاع مى‏كند مانندخالقيت و ربوبيت دسته اول را صفات ذاتيه و دسته دوم را صفات فعليه مى‏نامند و گاهى صفاتذاتيه را به اين صورت تعريف مى‏كنند صفاتى كه از مقام ذات انتزاع مى‏شود و صفات فعليه را بهاين صورت صفاتى كه از مقام فعل انتزاع مى‏شود .

نسبت دادن صفات ذاتيه به خداى متعال بدين معنى نيست كه غير از ذات الهى امر ديگرى دردرون ذات يا بيرون از آن وجود دارد بگونه‏اى كه بتوان ذات را جداى از آنها و فاقد آنها در نظرگرفت آنچنانكه مثلا در مورد ماديات مى‏توان آنها را فاقد رنگ و بوى و شكل خاص تصور كرد بهديگر سخن صفات الهى امورى زائد بر ذات و مغاير با آن نيستند بلكه عقل هنگامى كه كمالى ازكمالات وجودى مانند علم يا قدرت را در نظر مى‏گيرد بالاترين مرتبه آن را براى ذات الهىاثبات مى‏كند زيرا وجود او در عين بساطت و وحدت واجد همه كمالات نامتناهى مى‏باشد وهيچ كمالى را نمى‏توان از او سلب كرد و به عبارت سوم صفات ذاتيه واجب الوجود مفاهيمىاست عقلى كه از مصداق واحدى انتزاع مى‏شوند بدون اينكه نشانه هيچگونه تعدد و كثرتىبراى ذات الهى باشند و گاهى از اين حقيقت اينگونه تعبير مى‏شود كه كمال التوحيد نفىالصفات عنه چنانكه از امير مؤمنان على ع نقل شده است .

در اين زمينه دو گرايش افراطى و تفريطى نيز وجود دارد از يك سوى اشاعره صفات الهى راامورى خارج از ذات و در عين حال ناآفريده پنداشته قائل به قدماء ثمانيه شده‏اند و از سوىديگر معتزله قائل به نفى صفات شده اسناد آنها را به خداى متعال نوعى مجاز تلقى كرده‏اند .

ولى لازمه قول اول اين است كه يا العياذ بالله شرك در وجوب وجود را بپذيرند و يا اينكه قائلبه وجود موجوداتى شوند كه نه واجب الوجود هستند و نه ممكن الوجود .

چنانكه لازمه قول دوم اين است كه ذات الهى فاقد كمالات وجودى باشد مگر اينكه سخن آنانرا حمل بر نارسائى تعبير كنيم و منظور ايشان را نفى صفات زائد بر ذات بدانيم .

همچنين نسبت دادن صفات فعليه به خداى متعال بدين معنى نيست كه غير از وجود او ووجود مخلوقاتش امر عينى ديگرى بنام صفت فعلى تحقق مى‏يابد و خداى متعال به آنموصوف مى‏گردد بلكه همه اين صفات مفاهيمى است اضافى كه عقل از مقايسه خاصى بينوجود خداى متعال و وجود مخلوقاتش انتزاع مى‏كند مثلا هنگامى كه وابستگى وجودمخلوقات را به خداى متعال در نظر مى‏گيرد مفاهيم خالق و فاطر و مبدع را با عنايتهاىخاصى انتزاع مى‏كند .

بنا بر اين ويژگى صفات فعليه اين است كه براى انتزاع آنها مى‏بايست وجود مخلوقات را ازديدگاه خاصى در نظر گرفت و به ديگر سخن قوام اين صفات به اضافه و لحاظ رابطه بين خدا وخلق است اضافه‏اى كه قائم به طرفين مى‏باشد و با نفى يكى از طرفين موردى نخواهد داشت واز اين روى گاهى اين صفات را صفات اضافيه مى‏نامند .

حاصل آنكه صفات فعليه را نمى‏توان عين ذات الهى دانست چنانكه نمى‏توان براى آنها ما بازاءعينى خاصى در نظر گرفت .

نكته شايان توجه اين است كه پديده‏هاى مادى داراى حدود و قيود زمانى و مكانى هستند واين حدود و قيود در اضافه و رابطه‏اى كه بين آنها و خداى متعال در نظر گرفته مى‏شود تاثيرمى‏گذارد و در نتيجه افعال متعلق به آنها هم به يك معنى مقيد به زمان و مكان مى‏گردد مثلاگفته مى‏شود كه خداى متعال فلان موجودى را در فلان زمان و فلان مكان آفريد اما اين حدودو قيود در واقع به مخلوقات باز مى‏گردد و ظرف تحقق مخلوق و شؤون آن بشمار مى‏رود نهاينكه مستلزم نسبت زمان و مكان به خداى متعال باشد .

به ديگر سخن افعال الهى متعلق به امور زمانى و مكانى داراى دو حيثيت است‏يكى حيثيتانتساب به مخلوقات و از اين نظر متصف به قيود زمانى و مكانى مى‏شود و ديگرى حيثيتانتساب به خداى متعال و از اين نظر منسلخ از زمان و مكان مى‏باشد و اين نكته‏اى است درخور دقت فراوان و كليد حل بسيارى از مشكلات .

نكته ديگر آنكه اگر صفات فعليه را به لحاظ منشا آنها در نظر بگيريم و مثلا خالق را بمعناىكسى كه قدرت بر آفرينش دارد كون الواجب بحيث‏يخلق اذا شاء معنى كنيم نه كسى كه كارآفرينش را انجام داده است در اين صورت بازگشت آنها به صفات ذاتيه خواهد بود

خلاصه

1- در مورد شناختن صفات خداى متعال سه گرايش وجود دارد يكى گرايش تشبيه و ديگرىگرايش تعطيل و سومى گرايش ميانه كه مورد تاييد عقل و نقل است .

2- معرفت‏حضورى به خداى متعال داراى درجات متفاوتى است ولى عاليترين درجه‏اى هم كهبراى مخلوقات حاصل مى‏شود بمعناى احاطه بر ذات الهى نيست .

3- معرفت‏حصولى به خداى متعال از راه مفاهيم عقلى تجريد شده از خصوصيات نقص وامكان حاصل مى‏شود .

4- همه مفاهيم ماهوى و آن دسته از مفاهيم غير ماهوى كه نشان دهنده نوعى نقص ومحدوديت در موجودات هستند قابل اطلاق بر خداى متعال نيست .

5- صفات ثبوتيه الهى عبارت است از مفاهيمى كه دلالت بر كمال وجود مى‏كند و متضمنهيچ معناى عدمى و امكانى نيست .

6- صفات سلبيه الهى عبارت است از سلب مفاهيمى كه دلالت بر نوعى نقص و محدوديت دارد .

7- بازگرداندن صفات ثبوتيه به معانى سلبيه صحيح نيست زيرا اولا سلب يكى از نقيضين درحكم اثبات ديگرى است و ثانيا سلب مفاهيمى مانند جهل و عجز كه از امور عدمى هستندمستلزم اثبات مقابل آنها مانند علم و قدرت در مرتبه مقدم است .

8- صفات ذاتيه عبارت است از مفاهيمى كه از ذات الهى با توجه به نوعى كمال وجودى انتزاعمى‏شود مانند علم و قدرت و حيات .

9- صفات فعليه عبارت است از مفاهيمى كه از مقايسه خداى متعال با مخلوقاتش انتزاعمى‏شود مانند خالقيت و ربوبيت .

10- اثبات صفات ذاتيه براى خداى متعال بمعناى اثبات امور عينى ديگرى غير از ذات نيستبلكه همه آنها مفاهيمى است كه از مصداق واحدى انتزاع مى‏شود و بعبارت ديگر صفات ذاتيهعين ذات الهى است .

11- اشاعره صفات ذاتيه را امورى خارج از ذات و ناآفريده مى‏دانند و قائل به قدماء ثمانيهشده‏اند .

12- اين قول يا مستلزم تعدد واجب الوجود و يا مستلزم اثبات موجوداتى است كه نه واجبالوجود هستند و نه ممكن الوجود .

13- معتزله قائل به نفى صفات شده‏اند و اسناد صفات ذاتيه را به خداى متعال نوعى مجازتلقى كرده‏اند .

14- لازمه قول ايشان اين است كه ذات الهى فاقد كمالات باشد مگر اينكه آن را حمل بر نفىصفات زائد بر ذات نماييم .

15- در مورد صفات فعليه هم غير از ذات الهى و مخلوقات امور عينى ديگرى كه مابازاء اينصفات شمرده شوند وجود ندارد و بعبارت ديگر اين صفات نه عين ذات الهى هستند و نه حاكىاز امور عينى ديگر .

16- چون قوام صفات فعليه به اضافه بين خالق و مخلوق است بدون در نظر گرفتن يكى ازطرفين اضافه انتزاع نمى‏شود .

17- افعال الهى متعلق به امور زمانى و مكانى از نظر انتساب به اين متعلقات داراى قيود زمانىو مكانى و از نظر انتساب به خداى متعال منسلخ از اين قيود است .

18- اگر صفات فعليه را به لحاظ منشا ذاتى آنها در نظر بگيريم بازگشت آنها به صفات ذاتيهاست مانند اينكه خالق را بمعناى كسى كه قدرت بر آفرينش دارد در نظر بگيريم

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation