4 بستن زانوی شتر قافله چندين ساعت راه رفته بود . آثار خستگی در سواران و در مركبهاپديد گشته بود . همينكه به منزلی رسيدند كه آنجا آبی بود ، قافله فرودآمد . رسول اكرم نيز كه همراه قافله بود ، شتر خويش را خوابانيد و پيادهشد . قبل از همه چيز ، همه در فكر بودند كه خود را به آب برسانند ومقدمات نماز را فراهم كنند . رسول اكرم بعد از آنكه پياده شد ، به آن سو كه آب بود روان شد ، ولیبعد از آنكه مقداری رفت ، بدون آنكه با احدی سخنی بگويد ، به طرف مركبخويش بازگشت . اصحاب و ياران با تعجب باخود میگفتند آيا اينجا رابرای فرود آمدن نپسنديده است و میخواهد فرمان حركت |