شعراء اهل ادب با آنكه شهوت را امری حيوانی و پست شمردهاند ، عشق راستايش كرده و به آن افتخار كردهاند تا آنجا كه مقايسه عقل و عشق و ترجيحعشق بر عقل بخشی از ادبيات ما را تشكيل میدهد . عشقی كه مورد ستايش واقع شده و از غير مقوله شهوت دانسته شده استتنها عشق الهی نيست ، حتی عشق انسان به انسان نيز در بعضی از اقسامشامری شريف و خارج از مقوله شهوت معرفی شده است . نقطه مقابل اين عده ، افرادی بوده و هستند كه عشق را چه از لحاظ مبدأ وچه از لحاظ كيفيت و چه از لحاظ هدف ، جز حدت و شدت غريزه جنسینمیدانند و به عشق مقدس ، ايمان و اعتراف ندارند ، از نظر اين عدهاستعمال عشق در مورد خداوند نيز خارج از نزاكت و ادب و عبوديت است .از نظر دسته اول ، عشق تقسيماتی دارد ، يكی از اقسام آن عشق انسان بهانسان است ، اين عشق نيز به نوبه خود بر دو قسم است جسمانی و نفسانی (و به تعبير ديگر : حيوانی و انسانی ) ولی از نظر دسته دوم عشق تقسيمات واقسامی ندارد ، هر چه هست |