تلقينات مخالف اجتماعی پيدا میشود . از اين جهت است كه اين مسئله فوقالعاده مورد توجه محافل روانشناسی و روانكاوی قرار گرفته است .با توجه به نكات فوق منطق عالی اسلام فوق العاده جلب توجه میكند ، دراسلام كوچكترين اشارهای به پليدی علاقه جنسی و آثار ناشی از آن نشده است ،اسلام مساعی خود را برای تنظيم اين علاقه بكار برده است . از نظر اسلام روابط جنسی را فقط مصالح اجتماعی حاضر يا نسل آينده محدودمیكند و در اين زمينه تدابيری اتخاذ كرده است كه منجر به احساسمحروميت و ناكامی و سركوب شدن اين غريزه نگردد . متأسفانه دانشمندانی امثال برتراند راسل كه از عقايد مسيحيت و بودائیو غيره در اين زمينه انتقاد میكنند ، درباره اسلام سكوت مینمايند . راسلدر كتاب زناشوئی و اخلاق همين قدر میگويد : " كليه بانيان مذاهبباستثناء محمد ( ص ) و كنفوسيوس ، اگر بتوان مسلك او ( كنفوسيوس ) رامذهب ناميد ، توجهی به اصول سياسی و |