اما اگر بتوانيم تصور كنيم كه اتحاد روح زن و شوهر و عواطف صميمانهایكه احيانا تا آخرين روزهای پيری كه غريزه جنسی فعاليتی ندارد باقی است ،برای زندگی ارزش بيشتر و بالاتری دارد ، اگر بتوانيم تصور كنيم كه لذتیكه از يك مرد از مصاحبت همسر مشروع و وفادارش با لذتی كه يك مرد ازمصاحبت يك زن هر جائی میبرد تفاوت دارد كوچكترين ترديدی در اين جهتنخواهيم كرد كه به خاطر بهرهمند شدن از مسرت بيشتر و آرامش بيشتر ، لازماست عواطف جنسی افراد را محدود به همسر قانونی كرده است و محيط وكانون خانوادگی به اين كار و اجتماع بزرگ را به كار و فعاليت اختصاصدهيم . مطلب مهمتر جنبههای اجتماعی مسئله ازدواج است ، تنها برای اين نيستكه زن و مرد از مصاحبت يكديگر لذت بيشتری ببرند ، ازدواج و تشكيل كانونخانوادگی ايجاد كانون پذيرائی نسل آينده است ، سعادت نسلهای آيندهبستگی كامل دارد به وضع اجتماع خانوادگی . دست توانای خلقت برای ايجادو بقاء و تربيت نسلهای آينده علائق نيرومند زن و شوهری را از يك طرف وعلائق پدر و فرزندی را از طرف ديگر به وجود آورده است . |