شوهر پيدا میشود و لازم میگردد كه زن از باردار شدن از غير شوهر قانونیخود ، خودداری كند ، و تا زمانی كه وسائل ضد آبستنی در كار نبود لازم بودبرای صيانت اين حق مرد ، زن عفاف و تقوا را رعايت كند تا نسبت بهشوهر خود وفادار بماند فعلا با وسائل موجود چنين ضرورتی در كار نيست .عليهذا در اينجا درباره دو قسمت بايد تحقيق شود : يكی اينكه آزادی راجز آزادی ديگران و لزوم رعايت آنها نمیتواند محدود كند ، ديگر اينكهروابط جنسی از ناحيه اطمينان پدر و فرزندی ، با اجتماع و زندگی عمومی وحقوق اجتماعی ارتباط ندارد . اما قسمت اول بايد ببينيم آن چيزی كه آزادیرا باصطلاح حق مسلم بشر قرار میدهد چيست ؟ بر خلاف تصور بسياری از فلاسفهغرب آن چيزی كه مبنا و اساس حق و آزادی و لزوم رعايت و احترام آنمیگردد ميل و هوی و اراده فرد نيست ، بلكه استعدادی است كه آفرينشبرای سير مدارج ترقی و تكامل به وی داده است ، اراده بشر تا آنجا محترماست كه با استعدادهای عالی و مقدسی كه در نهاد بشر است هماهنگ باشد واو را در ميبلا ترقی و تعالی بكشاند ، اما آنجا كه بشر را به سوی فنا ونيستی سوق میدهد و استعدادهای نهانی |