مزاحمت كند آنان گرد هم جمع شده و خواهند گفت : " ما به هيچ وجه موافقنيستيم بايد كاری كرد كه او سوء استفاده نكند " بنابراين ملاحظه میشود كهكار ما به يك امر جنائی مختوم میگردد و اين قضيه كاملا منطقی و عقلانیاست ، روش اخلاقی من عبارت از ايجاد هماهنگی بين منافع عمومی و خصوصیافراد اجتماع میباشد ( 1 ) . اين روش اخلاقی از لحاظ عملی بودن كمتر از مدينه فاضله افلاطون نيست ،آقای راسل در اخلاق ، مقدساتی را به رسميت نمی شناسد ، معانی و مفاهيمیكه انسان آنها را برتر از منافع مادی شخص خود بداند و به خاطر آنها ميلو خواست و اراده خود را محدود كند سراغ ندارد ، اخلاقی را كه مبتنی برچنين معانی و مفاهيم باشد اخلاق " تابو " میخواند ، يگانه چيزی را كهمقدس میشمارد آزادی خواست و اراده و ميل است ، آزادی اراده و ميل رافقط با مواجه شدن با ميل و اراده ديگران در جهت مقابل ، قابل تحديدمیداند ، آنگاه گرفتار اين بست میشود كه در اين صورت چه قدرتی میتواندآزادی شخص را محدود كند و او را در مقابل پاورقی : ( 1 ) جهانی كه من میشناسم صفحه 65 - 64 |