بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب فقهای نامدار شیعه, عقیقى بخشایشى ( )
 
 

بخش های کتاب

     fehrest -
     fo-n01 -
     fo-n02 -
     fo-n03 -
     fo-n04 -
     fo-n05 -
     fo-n06 -
     fo-n07 -
     fo-n08 -
     fo-n09 -
     fo-n10 -
     fo-n11 -
     fo-n12 -
     fo-n13 -
     fo-n14 -
     fo-n15 -
     fo-n16 -
     fo-n17 -
     fo-n18 -
     fo-n19 -
     fo-n20 -
     fo-n21 -
     fo-n22 -
     fo-n23 -
     fo-n24 -
     fo-n25 -
     fo-n26 -
     fo-n27 -
     fo-n28 -
     fo-n29 -
     fo-n30 -
     fo-n31 -
     fo-n32 -
     fo-n33 -
     fo-n34 -
     fo-n35 -
     fo-n36 -
     fo-n37 -
     fo-n38 -
     fo-n39 -
     fo-n40 -
     fo-n41 -
     fo-n42 -
     fo-n43 -
     fo-n44 -
     fo-n45 -
     fo-n46 -
     fo-n47 -
     fo-n48 -
     fo-n49 -
     fo-n50 -
     fo-n51 -
     fo-n52 -
     fo-n53 -
     fo-n54 -
     fo-n55 -
     fo-n56 -
     fo-n57 -
     fo-n58 -
     fo-n59 -
 

 

 
 

38- آية الله العظمى سيد كاظم طباطبايى يزدى

(متولد1247-متوفى‏1337 ه.ق)

آية الله العظمى سيد محمد كاظم طباطبايى،فرزند مرحوم سيد عبد العظيم يزدى،يكى از فقهاى بزرگ و نامدار قرن چهاردهم است كه از نظر جامعيت در مسائل فرعى‏فقهى،كم‏نظيرمى‏باشد.

او عالمى متبحر و فقيهى مدقق است كه جامع كمالات علمى و عملى بود و درفقه جعفرىيكى از مفاخر و از فقهاى نامدار و برجسته عصر اخير مى‏باشد.

ولادت و تحصيلات او:

او به سال‏1247 هجرى در يكى از قراء يزد به نام‏«كسنويه‏»پا به عرصه وجودنهاد و تحصيلات ابتدايى را در زادگاه خود شروع نمود،سپس به اصفهان رفت و مدتى‏نزد آية الله شيخ محمد باقر،و در محضر صاحب روضات الجنات و برخى از اكابرديگر تلمذ نمود تا به مرحله عاليه اجتهاد و استنباط احكام شرعى نائل آمد و اجتهاد اومورد تاييد اساتيد خود قرار گرفت.سپس به نجف اشرف رهسپار گرديد و تمام اوقات‏خود را صرف تحصيل و تكميل علوم و اندوخته‏هاى علمى خود نمود و به حوزه درس‏مرحوم ميرزا محمد حسن شيرازى پيوست.پس از درگذشت او در سال 1312 ه.ق،خود به تدريس و تشكيل حوزه درسى پرداخت.

تاليفات او:

تاليفات و آثار قلمى او مطابق آنچه صاحب ريحانة الادب آورده است،به اين قرار مى‏باشد:

1-بستان راز و گلستان نياز(در مناجات و دعا)متن اين رساله 35 صفحه‏اى درمجله نور علم،دور دوم،شماره سوم آمده است.در آغاز آن گويد:

كاظما تا كى به خواب غفلتى؟ فكر خود كن تا كه دارى مهلتى كاظما عمرت هدر شد در خيال شرم بادت از خداى لا يزال كاظما برخيز و فكر راه كن توشه‏اى از بهر خود همراه كن كاظما از بى‏خودى سوى خود آىخرده خرده روى كن سوى خداى

2-تعادل و تراجيح(در اصول)

3-حاشيه مكاسب شيخ انصارى

4-حجية الظن في عدد الركعات

5-السؤال و الجواب(مسائل فقهى)

6-صحيفة الكاظمية

7-رساله‏اى در منجزات مريض

8-العروة الوثقى، در برگيرنده ابواب فقهى:طهارت،صلوة،زكات،خمس،صوم،حج و نكاح مى‏باشد و مجموعا داراى 3260 مساله فرعى فقهى است.كتاب‏عروة به علت محتوى بودن مسائل فرعى ضرورى،مستند و مورد مراجعه و دقت فقهاءو مراجع بعدى واقع گرديده است و بارها از سوى فقهاى عالى مقام محور بحث وتحشيه قرار گرفته است.شايد تا كنون دهها جلد كتاب استدلالى بر اساس اصل و محورقرار دادن عروه از سوى فقهاى بزرگ به صورت مستند عروه،مستمسك عروه ياحاشيه و نقد و بررسى و توضيح مسائل آن چاپ و تكثير شده و دراختيار علاقمندان‏احكام فقهى قرار گرفته است.

نمونه‏اى از اشعار او:

مرحوم سيد طبع روان داشت و در ايام فراغت،اشعار معنوى و عرفانى مى‏سرود.نمونه‏اى ازاشعار او،رباعى زير است:

الهى دلى ده،در آن دل تو باشى به راهى بدارم كه منزل تو باشى به درياى فكرت فرو برده‏ام سرالهى چنان كن كه ساحل تو باشى

بناهاى خيريه:

او در كنار اشتغال به تربيت دانشجويان و تهذيب نفس و نشر احكام الهى به‏تاسيس ابنيه خيريه،مساجد و مدارس نيز اهتمام داشته است و از آثار خيريه او،مدرسه‏بزرگى است در نجف اشرف،به نام مدرسه‏«سيد»كه در تاريخ بناى آن شيخ على‏مازندرانى،يكى از شاگردان اوگفته است:

اسسها بحر العلوم و التقى محمد الكاظم من نسل طبا «و في بيوت اذن الله اتى‏»تاريخها الا بحذف ما ابتدا

(ترجمه:آن را درياى علم و تقوى،سيد محمد كاظم از نسل طباطبا تاسيس‏نمود.در دودمانهايى كه خداوند اذن داده است كه عبادت شود،تاريخ آن آمد،فقط باحذف آغاز جمله) يعنى از آيه/و في بيوت اذن الله/اگر«واو»را حذف كرده باشيم،به حساب‏عدد ابجدى،تاريخ مابقى آن كه 1325 مى‏باشد،نشانگر تاريخ بناى آن مدرسه مى‏تواندباشد. (1)

شهادت فرزند:

در حمله انگليسيها به عراق و مقاومت دليرانه‏اى كه مردم مسلمان عراق در اثرفتاوى و رهبرى مراجع عاليقدر در مقابل نيروهاى مهاجم انجام دادند،فرزند رشيد او به‏نام‏«آية الله حاج سيد محمد طباطبائى يزدى‏»نيز شركت جست و در حمله سختى كه به‏قواى انگليس نمودند،تعداد چهار هزار تن از نيروهاى بيگانه را از پاى درآوردند وشكست فاحشى به نيروهاى مهاجم وارد آوردند و در اين حمله بود كه فرزند دلبند ومورد علاقه پدر به فيض شهادت نائل آمد و جنازه او را با كمال احترام از كاظمين به‏نجف حمل نمودند و به صحن مطهر علوى رساندند.عده‏اى از شاگردان سيد،متحيربودند كه چگونه اين خبر تاسف‏آور را به پدر پير برسانند.روضه‏خوانى با خود همراه‏داشتند،اينگونه خبر را به او رساندند كه جنازه‏اى در صحن مطهر هست كه ولايت نمازاو به عهده شماست،ولى او كه تحصيل كرده مكتب مبارزه و شهادت بود،هرگز ازشنيدن اين خبر،آن گونه كه انتظار مى‏رفت،ناراحت نگرديد و كلمه مباركه‏«انا لله و انااليه راجعون‏»را سردادند.مطابق نقل برخى از ثقات فتوايى هم دررابطه با دفاع از اوصادر گرديده است كه از اهميت ويژه‏اى برخوردار بوده است.

شخصيت‏سيد از زبان بيگانه:

يكى از سران انگليس كه در حدود سال‏1333 موفق به ملاقات سيد شده بود،در اين خصوصچنين مى‏گويد:

«سيد كه بسيار پير بود و عمامه كوچك سفيدى بر سر داشت(گويا در منزلشان‏عمامه كوچك سفيدى بر سر مى‏بستند)و محاسن و ناخنهايش با حناى قرمز خيلى‏خوب رنگ شده بود و درخشندگى خاصى داشت،بيرون آمد و با كمال سردى وبى‏اعتنايى به ما خوش آمد گفت و ما را روى حصيرى كه در بيرون اتاقش افتاده بود،نزديك خود نشاند.من متوجه تاثير و نفوذ زياد و حسن شهرت او بودم،در خطوطصورت او قوه جاذبه‏اى وجود داشت و چشمانش خاكسترى و خسته مى‏نمود و دروجود نحيف و خسته او يك قدرت و نفوذ خارق العاده در حركت،و بيان او سحر آميزبود كه من كمتر در كشورهاى اسلامى نظير آن را ديده بودم.»و بعد مى‏گويد: «سيد باكمال وقار پاكت پول ما را به طرف ما پس زده و با عزمى راسخ گفت كه هنوز موقعآن‏نرسيده است‏»تا آنجا كه مى‏گويد:

«من اطمينان حاصل كردم كه با او نمى‏توان صحبت كرد و مقام عالى او قابل خريد و فروش نيست و بسيار خوشوقت است كه در اين باب با او صحبتى ننمائيم والبته چنين وضعى را دركشورهاى مصر و حجاز كه همه براى پول به دنبال ما مى‏دوندنمى‏توان يافت.» (2)

فتواى او درباره جهاد با استعمار غرب:

در آن هنگام كه دولت ايتاليا فتواى خود را براى اشغال ليبى در شمال آفريقا به‏حركت درآورده بود و مملكت ايران نيز از سوى همسايه شمالى در اشغال نيروهاى‏روس،و از جنوبمورد هجوم استعمار انگليس بود،آن مرحوم فتواى زير را صادركرد:

«بسم الله الرحمن الرحيم

در اين ايام كه دول اروپايى مانند ايتاليا به طرابلس‏غرب[ليبى]حمله نموده و از طرفى روسها شمال ايران را با قواى خود اشغال كرده‏اند،و انگليسيها نيز نيروهاى خود را در جنوب ايران پياده كرده‏اند و اسلام را در معرض‏خطر نابودى قرار داده‏اند،بر عموم مسلمين از عرب و ايرانى واجب است كه خود رابراى عقب راندن كفار از ممالك اسلامى مهيا سازند.و از بذل جان و مال در راه بيرون‏راندن نيروهاى ايتاليا از طرابلس غرب و اخراج قواى روسى و انگليسى از ايران هيچ‏فروگذار نكنند،زيرا اين عمل از مهم‏ترين فرايض اسلامى است تا به يارىخداوند دومملكت اسلامى از تهاجم صليبيها محفوظ بماند.»

محمد كاظم طباطبايى

وفات او:

او پس از عمرى مبارزه و تلاش در راه تثبيت فرهنگ آل محمد(ص)،در 28رجب‏1337 ه.ق در نجف اشرف،در نود سالگى به رحمت ايزدى پيوست.و در كناردرب طوسى از صحن مقدس مرتضوى مدفون گرديد و در بلاد شيعه مجالس ترحيم‏ترحيم متعددى به احترام او برگزارگرديد و شهرستان يزد چهل روز در عزاى او عزادار،و مجلس ترحيم برقرار بود. (3)

روحش شاد و رهرو راهش فراوان باد.

بسم الله الرحمن الرحيم و به ثقفى و اعتمادى

الحمد لله الذى شرح صدور العلماء و فضل مدادهم على دماءالشهداء و صلى الله على خير خلقه خاتم الانبياء و اله الائمة‏المعصومين الامناء و لعنة الله على مخالفيهم و معانديهم‏الى يوم الجزاء و بعد بر كافه اخوان مؤمنين و شيعيان حضرت‏امير المؤمنين عليه السلام مخفى نماند كه جناب مستطاب صفوة العلماءالراشدين المؤيد المسدد اقاى شيخ محمد اقا لنكرانى دام تاييده‏از قبل اين جانب ماذون ميباشند در تصدى امور حسبيه‏كه جواز و نفوذ ان متوقف بر اذن فقيه جامع الشرائط است‏بشرط مراعات كمال احتياط در آن و هم چنين ماذون هستنددر قبض حقوق شرعيه از خمس و زكوة و مظالم و مال امام عليه السلام‏و ارسال نزد اين جانب و رسانيدن قبض وصول را بصاحبان‏حقوق زاد الله تعالى في تاييداته الاحقر محمدكاظم الطباطبائى

دستخط مرحوم صاحب عروة

پى‏نوشتها:

1- ريحانة الادب،ج6،ص 392

2- مجله نور علم،دوره دوم،شماره سوم،ص 82.

3- الذريعه،ج 15،ص 352.

در مورد بررسى زندگى ايشان مى‏توان به منابع زير مراجعه نمود:

احسن الوديعه في تراجم مشاهير مجتهدى الشيعه،ج 1،ص 152 تا156- اعيان الشيعه،ج‏46، ص‏206 و207- الفوائد الرضويه،ص‏596 تا 598- معجم المؤلفين،ج 11،ص‏156 تا157- معجم رجال الفكر والادب خلال الف عام،ص 285- علماى معاصرين،ص‏113 و 114- ماضى النجف وحاضرها،ج‏3،ص 8،9،121 و 198- مجله نور علم،دوره دوم،شماره‏3،صفحات‏76 تا86.