بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب فقهای نامدار شیعه, عقیقى بخشایشى ( )
 
 

بخش های کتاب

     fehrest -
     fo-n01 -
     fo-n02 -
     fo-n03 -
     fo-n04 -
     fo-n05 -
     fo-n06 -
     fo-n07 -
     fo-n08 -
     fo-n09 -
     fo-n10 -
     fo-n11 -
     fo-n12 -
     fo-n13 -
     fo-n14 -
     fo-n15 -
     fo-n16 -
     fo-n17 -
     fo-n18 -
     fo-n19 -
     fo-n20 -
     fo-n21 -
     fo-n22 -
     fo-n23 -
     fo-n24 -
     fo-n25 -
     fo-n26 -
     fo-n27 -
     fo-n28 -
     fo-n29 -
     fo-n30 -
     fo-n31 -
     fo-n32 -
     fo-n33 -
     fo-n34 -
     fo-n35 -
     fo-n36 -
     fo-n37 -
     fo-n38 -
     fo-n39 -
     fo-n40 -
     fo-n41 -
     fo-n42 -
     fo-n43 -
     fo-n44 -
     fo-n45 -
     fo-n46 -
     fo-n47 -
     fo-n48 -
     fo-n49 -
     fo-n50 -
     fo-n51 -
     fo-n52 -
     fo-n53 -
     fo-n54 -
     fo-n55 -
     fo-n56 -
     fo-n57 -
     fo-n58 -
     fo-n59 -
 

 

 
 

41-آية الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى

(متولد1276-متوفى 1355 ه.ق)

ولادت:

آية الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى فرزند مرحوم محمد جعفرمهرجردى،در سال‏1276 در ميبد يزد چشم به جهان گشود.پدر وى كشاورز پرهيزكار وپارسايى بود.او مقدمات و سطوح را نزد علماى آن روز در يزد فرا گرفت.از آن پس‏براى ادامه تحصيل راهى عتبات عاليات شد و از محضر اساتيد بزرگى همچون سيدمحمد فشاركى اصفهانى،ميرزاى شيرازى،شيخ فضل الله نورى و ميرزا ابراهيم محلاتى‏در حوزه علميه سامراء،به فراگيرى فقه و اصول پرداخت و پس از مهاجرت مرحوم آية‏الله فشاركى به نجف اشرف با استاد خود به نجف آمد و از محضر وى بالاترين بهره‏هارا برد تا اينكه آن بزرگوار به ديار ابديت پيوست.او در مجلس درس آخوند خراسانى(ره)حضور يافت و مدتى از محضر پرفيض ايشان نيز بهره‏مندشد.

پس از چندى با اينكه مرحوم آخوند نيز رهبرى شيعيان را به عهده داشت،به‏كربلا مشرف شد و در آنجا حوزه تدريس برقرار ساخت و به پرورش و تربيت طلاب‏و دانش‏پژوهان پرداخت.

هجرت به اراك و قم:

در سال 1332 هجرى قمرى،بنا به دعوتى كه از ايشان شده بود،به اراك‏مهاجرت كرد و در آنجا حوزه‏اى بنيان گذاشت و مدت 8 سال در آنجا به پرورش‏فضلاء و طلاب علوم دينى پرداخت.در آن مدت اقامت در اراك به قصد زيارت حضرت معصومه(س)سفرى به قم نمودند كه در همين مسافرت بحث از ماندن‏ايشان و تاسيس حوزه علميه به ميان مى‏آيد.ولى براى ايشان اين امر تا اندازه‏اى مشكل‏مى‏نمود كه حوزه را از اراك انتقال دهند،ولى با اصرار علماء و از جمله مرحوم آية الله‏بافقى كه ايشان را به روايات منقول از امامان تذكر دادند و اينكه در آخر الزمان،قم مركزعلم و دانش خواهد شد و چه بهتر كه توسط شما انجام گيرد.ايشان موافقت مى‏كنند،ولى براى اطمينان خاطر،بنا را بر استخاره مى‏گذارند.اين قسمت از آيهمى‏آيد كه:

...و اتونى باهلكم اجمعين (1) خود و تمام خانواده و فاميل را به اينجا بياوريد.)

آيه‏را كه براى مردم تلاوت مى‏كنند،موج شادى و خرسندى در بين آنان پيدا مى‏شود وبه‏انتظار آن روز فرخنده هجرت مى‏نشينند.

تاسيس حوزه علميه قم:

سرانجام در سال 1340 ه.ق حوزه علميه قم،توسط آية الله حائرى در شرائطى‏دشوار به طور رسمى در قم تاسيس مى‏شود.مشكلات حوزه در آن زمان به اندازه‏اى‏بود كه اگر الطاف خداوند و همت و پشتكار آن مرد الهى نبود،بى‏هيچ گمان نشان واثرى از آن باقى نمى‏ماند. توطئه‏هايى كه رضا خان براى انحلال حوزه تدارك ديد وجنايتهايى كه بر اسلام و روحانيت روا داشت،هر كدام به تنهايى براى نابودى حوزه‏كافى بود.در آن دوران سياه خفقان،مرحوم حاج شيخ با استقامت و هوشيارى و باخون دل خوردن،حوزه را حفظ كرد.طلاب كه در ابتدا تعدادشان از 600 نفر تجاوزنمى‏كرد،با مشكلات سياسى و اقتصادى فراوانى روبرو بودند،به طوريكه از ترس‏مامورين دولتى مجبور بودند هر روز صبح از مدرسه بيرون آمده و درس وبحث را درخارج شهر در باغات برگزار كنند و آخر شب براى استراحت‏به حوزه باز گردند.

طرح مساله‏«متحد الشكل شدن البسه‏»از سوى حكومت وقت چيزى جز يك‏توطئه عليه مكتب امام صادق(ع)نبود.ماموران رژيم هر چند وقت‏يك بار به اين بهانه‏به مدرسه حمله مى‏بردند و عمامه را از سر ارباب عمائم برمى‏داشتند.اما در چنين‏شرايطى طلاب به تحصيل علوم دينى ادامه دادند و حوزه را زنده نگه داشتند،و بدون‏شك اين امور قلب آن بزرگ مرد را سخت جريحه‏دار مى‏ساخت،ولى چون حوزه‏جديد التاسيس بود،چاره‏اى غير از صبر و شكيبو بردبارى نمى‏يافت.

توطئه كشف حجاب:

پس از توطئه متحد الشكل شدن البسه،برنامه استعمارى كشف حجاب و اهانت‏به ساحتنواميس مسلمين از طرف رضاخان مزدور،به اجرا درآمد.

نوشته‏اند كه وقتى آية الله حائرى از اين توطئه خطرناك مطلع شدند،به قدرى‏برآشفتند كه با اضطراب و نگرانى فزون از حد به رگهاى گلوى خود اشاره كردند وگفتند:«تا پاى جان بايد ايستاد و من هم مى‏ايستم.ناموس است،حجاب است،ضرورى دين و قرآن است.»با اين كه آية الله حائرى از رذالت و سرسپردگى رضاخان‏آگاه بود،به ناچار براى او تلگرافى در اين باره ارسال نمود كه با توجه به شرايط آن زمان‏بسيار شديد اللحن و قاطع مى‏نمود.طى اين تلگراف حاج شيخ،كشف حجاب رامخالفت صريح با طريقه جعفريه و قانون اسلام دانسته ورضاخان را از انجام اين گونه‏اقدامات استعمارى،بر حذر داشت.

اينك متن تلگراف:«بنده با اينكه تاكنون در هيچ كارى دخالت نداشته‏ام،اكنون‏مى‏شنوم اقدام به كارهايى مى‏شود كه مخالفت صريح با طريقه جعفريه و قانون اسلام‏دارد كه ديگرخوددارى و تحمل برايم مشكل است.»«الاحقر عبد الكريم حائرى‏»

ولاى به اهل بيت(ع):

محبت و ارادت نسبت‏به اهل بيت(ع)با معرفت و شناخت ايشان رابطه مستقيم‏دارد.يعنى هر چه معرفت افزايش يابد،محبت‏بيشتر مى‏شود.اما رسيدن به مقام والاى‏شناخت‏براى كمتر كسى ميسر است. مرحوم حاج شيخ از جمله عاشقان و عارفان مقامات اهل بيت عصمت(ع) بود،چندان كه با ذكر نام ابا عبد الله الحسين(ع)اشك از ديدگانشان سرازير مى‏شد. دستورداده بود كه هميشه قبل از شروع درس چند دقيقه‏اى روضه خوانده شود.گاه درايام‏عاشورا،خود آن مرحوم ميان عزاداران مى‏رفت و مرثيه مى‏خواند.

از جمله برنامه‏هاى سوگوارى كه ايشان در ايران بنا نهادند،عزادارى ايام فاطميه‏در ماه جمادى الثانى بود كه تا پيش از آن در ايران مرسوم نبود و ايشان اين سنت‏حسنه‏را احياء كرد و همواره در اين ايام در مدرسه فيضيه مجلس روضه‏خوانى برقرارمى‏نمود و نسبت‏به مادرائمه اطهار(ع)،بانو صديقه طاهره(ع)عزادارى و اداى احترام‏مى‏نمود.

خدمات ارزنده آية الله حائرى نسبت‏به مستضعفين:

آية الله حاج شيخ عبد الكريم حائرى،نه فقط به طلاب حوزه علميه رسيدگى‏مى‏نمود،بلكه همواره در فكر بينوايان و مستمندان و عامه مردم بوده و از احوال آنهاجويا مى‏شد و به افراد درمانده شهريه مى‏داد.شبهاى عيد نيز براى فقراء عيدى در نظرمى‏گرفت.در يكى از سالهايى كه قحطى سايه شوم خود را بر كشور افكنده و فقراء درسختى به سر مى‏بردند،«دارالاطعامى‏»تاسيس كرد كه دائما فقراء را اطعام مى‏نمود.

ديگر از خدمات ارزنده ايشان تاسيس مريض خانه‏اى براى بيچارگان و فقراء بودكه مرحوم‏«سيد الاطباء كهكى‏»را براى معالجه بيماران به آنجا آورده بود.پس از مدتى‏كه توسط افراد نيكوكار،مقدارى پول جمع آورى شد،به پيشنهاد مرحوم حاج شيخ،بيمارستان فاطمى را ساختند و خود ايشان نخستين كلنگ را به دست مباركشان بر زمين‏زدند. ساختن‏«قبرستان نو»در كنار رودخانه،و هم‏چنين تعمير دو مدرسه علميه‏«دار الشفاء»و«فيضيه‏»و تاسيس كتابخانه مدرسه فيضيه از فعاليتهاى ارزشمند ايشان‏مى‏باشد. جالب توجه اينجاست كه اين مرد بزرگ كه در زمان حيات خويش آن همه‏خدمات قابل تقدير انجام داده بود و وجوه فراوانى به دست مباركش مى‏رسيد،در عين حال پس از درگذشتش تمام اثاثيه‏اش به 1500 تومان نمى‏رسيد و بيش از اين مبالغ نيزمديون بود كه با وجود آن همه پول سهم امام كه توسط ايشان پرداخت مى‏شد،حاضرنبود ديون خود را از بيت المال بپردازد،و هنگامى كه طلبكاران از اين مطلب آگاه شدند،تمام ديون خود را به آن بزرگوار بخشيدند.

شاگردان آية الله حائرى:

بى‏گمان برجسته‏ترين و مهم‏ترين خدمات آن فقيه معظم،تاسيس حوزه علميه‏قم و ربيت‏شاگردانى والا مقام مى‏باشد كه يكى از آنها افتخار عالم تشيع،سرور سروران،حضرت امام خمينى(قدس سره)مى‏باشد كه همواره ايشان را به نام‏«شيخ ما»يا«استادما»ياد مى‏كردند.

شاگردان برجسته ايشان از 80 تن تجاوز مى‏كنند كه ما تنها چند نفر از آنان را نام‏مى‏بريم. شاگردانى كه خود واحد كالالف مى‏باشند،ولى در هر حال علماى متعددى ازمحضر پرفيض او استفاده كرده‏اند كه بيشتر آنها مجتهدين نام‏آور معاصر مى‏باشند.نام‏برخى از آنان را در اينجايادآور مى‏شويم:

1-آية الله حاج آقا روح الله كمالوند

2-آية الله حاج سيد ابو الحسن رفيعى قزوينى

3-آية الله آخوند ملا على معصومى همدانى

4-آية الله العظمى حاج سيد محمد رضا گلپايگانى

5-آية الله سيد يحيى يزدى

6-آية الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى نجفى(ره)

7-آية الله سيد احمد لواسانى

8-آية الله سيد احمد زنجانى

9-آية الله سيد صدر الدين صدر

10-آية الله سيد محمد حجت

11-آية الله ميرزا هاشم آملى

12-آية الله سيد محمد داماد يزدى

13-آية الله فاضل لنكرانى

14-آية الله سيد مهدى انگجى

15-آية الله سيد محمد حسن مدرسى

16-آية الله العظمى سيد احمد خوانسارى

نظر مرحوم آية الله شيخ مرتضى حائرى در مورد استاد و والد خويش:

در ارتباط با شناخت روحيات و صفات اخلاقى و فضيلتى مؤسس حوزه علميه‏قم،نگارنده روز جمعه‏26 محرم 1401 به حضور آية الله مرحوم حاج شيخ مرتضى‏حائرى،فرزند ارشد آن مرحوم به منزل او واقع در تكيه سيد حسن مشرف گرديد و دراين زمينه سؤالاتى مطرح شدكه مطالب زير محصول آن ملاقات مى‏باشد.

معظم له نخست از آن نظر كه آية الله حائرى والد ايشان هستند و توصيف از اويك نوع تنزيه نفس و تعريف از خويشتن و خاندان است،از پاسخ دادن امتناع داشتند،ولى سؤال از جنبه ديگر مورد پرسش قرار گرفت و آن اين چنين بود كه آية الله حائرى‏نه از نظر پدر بودن،بلكه از آن نظر كه استاد و معلم روحى شما هستند،آنچه از ايشان‏در مدت تحصيل دريافت داشته‏ايدكه مى‏تواند براى خوانندگان مفيد و سازنده باشد،مطالبى بيان داريد.

معظم له جزوه‏اى را كه در اين مورد نگاشته بودند،در اختيار نگارنده قرار دادند وسه نكته جالب از خصوصيات اخلاقى ايشان را بيان داشتند كه در روزگار وانفساى‏امروزين مى‏تواندمورد توجه و شايان عنايت و دقت‏باشد:

1- توجه به حقوق همسر:

او از ويژگيهاى اخلاقى خاصى برخوردار بود كه گاهى انسان را در برابر آن همه تهذيب نفس و تربيت اسلامى مبهوت مى‏سازد.او در زندگى به مسائلى توجه داشت‏كه معمولا از ديدگاه اغلب افراد،مورد غفلت و بى‏توجهى قرار مى‏گيرد.فى المثل قبل ازاختيار والده ما،همسر اولى داشت كه بينايى خود را از دست داده بود،ولى آن مرحوم به‏صورتيكه توجه ما و ديگر افراد عائله را بر نيانگيزاند،از توجه و رعايت‏حقوق او هرگزغفلت نداشت و حتى از مرحوم فريد اراكى شنيدم كه او مشاهده كرده بود،بارها با آن‏سن و سال و موقعيت،در موقع نياز او را به كول مى‏گرفته است و به عنوان رفع نيازهاى‏ضرورى و تغيير محل،به اين طرف و آن طرف يا گاهى در تابستان در هواى گرم قم به‏پشت‏بام مى‏برده است،به صورتى كه مادر و همشيره‏هاآگاهى و اطلاع پيدا نمى‏كردند تاطبق معمول خصوصيات روحى زنان،تحريك نگردد.

2- ايثار به ديگران:

مرحوم سيد محمد فشاركى،استاد اصول و فقه،آقاى ضياء عراقى و والد،وديگر اساتيد حوزه علميه نجف،با همه علم و فضيلت و بزرگوارى كه داشت،در كمال‏فقر و نياز مادى زندگى مى‏كرد.مرحوم والد در دوران طلبگى چندين سال تكفل خرج‏او و پس از رحلت او تكفل خرج فرزندان او را بر عهده داشت و از درآمد اندكى كه پيدامى‏كرد،آنان را بر خويشتن ايثار و مقدممى‏شمرد،در صورتى كه خود كمال نياز راداشت.

قرآن كريم مى‏فرمايد:

و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة

(ترجمه:و ديگران را بر خوشتن مقدم مى‏دارند،هر چند خود نياز و حاجتى داشته‏باشند.) (2)

3- گرسنگى خانواده در شب رحلت مؤسس حوزه علميه قم:

سؤال دوم در رابطه با سخنان رهبر عاليقدر انقلاب،حضرت امام خمينى(ره)درسال 1342قبل از واقعه 15 خرداد بود،جايى كه در مقام رد ياوه‏گويى شاه مى‏فرمايند:

«...مايى كه وقتى مرحوم حاج شيخ عبد الكريم حائرى‏مان از دنيا مى‏رود،آقازاده‏هاشان همان شب شام ندارند،مفتخوريم يا آنان كه بانكهاى خارجى را پركرده‏اند و باز دست از سر لت‏برنمى‏دارند،مفتخور نيستند؟»سؤال اين بود كه با توجه به مقام قدس و فتوى و احتياط خاصى كه از مرحوم‏مؤسس حوزه علميه قم سراغ داريم،آيا احتياط و رعايت موازين اسلامى تا اين حدمورد دقت‏باشد كه فرزندان مؤسس عاليقدر حوزه تامين نداشته باشند؟خواهشمنداست چگونگى آن را بيان فرمائيد.

در پاسخ فرمودند:«حقيقت همان است كه معظم له بيان داشته‏اند،مرحوم والددر صرفوجوه شرعيه معيارهاى خاصى را در نظر مى‏گرفت و ويژگيهايى داشت.

پولها و وجوه شرعى را در مراكز خاصى نگهدارى مى‏كردند،بى‏آنكه در مصارف‏شخصى خودمان صرف نمايند و قبل از فوت موارد آنها را تعيين و با كمال روشنى‏مصارف آنها را مشخص كرده بودند و احدى را حق دخالت در آنها نبوده است.در آن‏روز رحلت ايشان در مضيقه بوديم،تا اينكه پنجاه تومان از آقاى سيد ابو الفضل زنجانى‏قرض گرفتيم تا در راهمخارج شخصى خود صرف كنيم و سپس با فضل الهى گشايش‏در امور زندگى ما پديد آمد.»

اين سه مورد از مرحوم حضرت آية الله حاج شيخ مرتضى حائرى استماع‏گرديد.او نيز كه با وجود شهرت و اعتبار تام و تمام در فضيلت و تقوى همانند پدربى‏اعتناء به مسائل زندگى و ماديات،و پشت‏پا زده به تشبثات و زد و بندهاى ظاهرى ومعمولى در يك خانه محقر و گلى، در همان خانه موروثى پدر زندگى مى‏كردند،درست نمودار عينى و تجسم خارجى از زندگى پدر عاليقدر بودند.ايشان در اظهار حق‏و دفاع از واقعيت و حمايت از مظلوم بى‏نظير بودند. خداوند متعال در ميان علماء ودانشمندان امثال ايشان را فراوان فرمايد و روح بلندشان راشاد فرمايد!

تاليفات آية الله حائرى:

ايشان در كنار خدمات و فعاليتهاى زعامت و مرجعيت،از توجه به فعاليتهاى‏علمى و فكرى باز نمى‏ايستادند،و از مهم‏ترين فعاليت رجال دينى كه همان فعاليتهاى‏فكرى و علمى آنان مى‏باشد،غفلت نداشتند.از اين رو مشاهده مى‏گردد كه در كنار آن‏همه اشتغالات،به تاليفات وتصنيفات ارزنده‏اى نيز دست‏يازيده‏اند كه از آثار ايشان‏مى‏توان كتابهاى زير را ياد نمود:

1-تقريرات درس استاد بزرگوارش،مرحوم سيد محمد فشاركى كه در دوران‏حيات او به رشتهتحرير درآورده است.

2-درر الفوائد،در اصول فقه كه چندين بار در ايران به طبع رسيده است.

3-كتاب الرضاع،در مورد احكام شير دادن

4-كتاب الصلوة كه بارها در تهران و قم چاپ شده است.

5-كتاب المواريث،در مورد ارث و احكام آن

6-كتاب النكاح،در مورد ازدواج و ابواب آن

وفات آية الله حائرى:

آية الله حائرى پس از آن همه خدمات ارزنده و آثار باقيه و صالحه كه از خود به‏يادگار گذاشتند،و پس از تحمل آن همه رنجها و سختيهاى توان فرسا،دچار ضعف وكسالت‏شدند تا سرانجام در شب هفدهم ذى القعده 1355 هجرى قمرى با83 سال‏عمر پربركت در قم،به لقاء الهى پيوست.مردم متدين قم با شنيدن اين خبرتاسف‏انگيز،شيون كنان به خيابانها ريختند و با گريه و زارى جنازه آن بزرگ مرد پارسا راپس از تشييع با شكوه در جوار حضرتمعصومه(عليها السلام)(بالاى سر)به خاك‏سپردند. (3)

رحمة الله عليه رحمة واسعه

پى‏نوشتها:

1- سوره يوسف،آيه‏93.

2- سوره حشر،آيه‏9.

3- در مورد زندگى اين بزرگ مرجع مؤسس،مى‏توان به منابع زير مراجعه نمود:آثار الحجة تاليف شيخ‏محمد رازى- علماى معاصرين مرحوم خيابانى- ريحانة الادب تاليف مرحوم مدرس- گنجينه دانشمندان‏تاليف رازى- يكصد سال مبارزه روحانيت،تاليف نگارنده،جلدسوم- مجله نور علم از انتشارات جامعه‏مدرسين.