41-آية الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى
(متولد1276-متوفى 1355 ه.ق)
ولادت:
آية الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى فرزند مرحوم محمد جعفرمهرجردى،در سال1276 در ميبد يزد چشم به جهان گشود.پدر وى كشاورز پرهيزكار وپارسايى بود.او مقدمات و سطوح را نزد علماى آن روز در يزد فرا گرفت.از آن پسبراى ادامه تحصيل راهى عتبات عاليات شد و از محضر اساتيد بزرگى همچون سيدمحمد فشاركى اصفهانى،ميرزاى شيرازى،شيخ فضل الله نورى و ميرزا ابراهيم محلاتىدر حوزه علميه سامراء،به فراگيرى فقه و اصول پرداخت و پس از مهاجرت مرحوم آيةالله فشاركى به نجف اشرف با استاد خود به نجف آمد و از محضر وى بالاترين بهرههارا برد تا اينكه آن بزرگوار به ديار ابديت پيوست.او در مجلس درس آخوند خراسانى(ره)حضور يافت و مدتى از محضر پرفيض ايشان نيز بهرهمندشد.
پس از چندى با اينكه مرحوم آخوند نيز رهبرى شيعيان را به عهده داشت،بهكربلا مشرف شد و در آنجا حوزه تدريس برقرار ساخت و به پرورش و تربيت طلابو دانشپژوهان پرداخت.
هجرت به اراك و قم:
در سال 1332 هجرى قمرى،بنا به دعوتى كه از ايشان شده بود،به اراكمهاجرت كرد و در آنجا حوزهاى بنيان گذاشت و مدت 8 سال در آنجا به پرورشفضلاء و طلاب علوم دينى پرداخت.در آن مدت اقامت در اراك به قصد زيارت حضرت معصومه(س)سفرى به قم نمودند كه در همين مسافرت بحث از ماندنايشان و تاسيس حوزه علميه به ميان مىآيد.ولى براى ايشان اين امر تا اندازهاى مشكلمىنمود كه حوزه را از اراك انتقال دهند،ولى با اصرار علماء و از جمله مرحوم آية اللهبافقى كه ايشان را به روايات منقول از امامان تذكر دادند و اينكه در آخر الزمان،قم مركزعلم و دانش خواهد شد و چه بهتر كه توسط شما انجام گيرد.ايشان موافقت مىكنند،ولى براى اطمينان خاطر،بنا را بر استخاره مىگذارند.اين قسمت از آيهمىآيد كه:
...و اتونى باهلكم اجمعين (1) خود و تمام خانواده و فاميل را به اينجا بياوريد.)
آيهرا كه براى مردم تلاوت مىكنند،موج شادى و خرسندى در بين آنان پيدا مىشود وبهانتظار آن روز فرخنده هجرت مىنشينند.
تاسيس حوزه علميه قم:
سرانجام در سال 1340 ه.ق حوزه علميه قم،توسط آية الله حائرى در شرائطىدشوار به طور رسمى در قم تاسيس مىشود.مشكلات حوزه در آن زمان به اندازهاىبود كه اگر الطاف خداوند و همت و پشتكار آن مرد الهى نبود،بىهيچ گمان نشان واثرى از آن باقى نمىماند. توطئههايى كه رضا خان براى انحلال حوزه تدارك ديد وجنايتهايى كه بر اسلام و روحانيت روا داشت،هر كدام به تنهايى براى نابودى حوزهكافى بود.در آن دوران سياه خفقان،مرحوم حاج شيخ با استقامت و هوشيارى و باخون دل خوردن،حوزه را حفظ كرد.طلاب كه در ابتدا تعدادشان از 600 نفر تجاوزنمىكرد،با مشكلات سياسى و اقتصادى فراوانى روبرو بودند،به طوريكه از ترسمامورين دولتى مجبور بودند هر روز صبح از مدرسه بيرون آمده و درس وبحث را درخارج شهر در باغات برگزار كنند و آخر شب براى استراحتبه حوزه باز گردند.
طرح مساله«متحد الشكل شدن البسه»از سوى حكومت وقت چيزى جز يكتوطئه عليه مكتب امام صادق(ع)نبود.ماموران رژيم هر چند وقتيك بار به اين بهانهبه مدرسه حمله مىبردند و عمامه را از سر ارباب عمائم برمىداشتند.اما در چنينشرايطى طلاب به تحصيل علوم دينى ادامه دادند و حوزه را زنده نگه داشتند،و بدونشك اين امور قلب آن بزرگ مرد را سخت جريحهدار مىساخت،ولى چون حوزهجديد التاسيس بود،چارهاى غير از صبر و شكيبو بردبارى نمىيافت.
توطئه كشف حجاب:
پس از توطئه متحد الشكل شدن البسه،برنامه استعمارى كشف حجاب و اهانتبه ساحتنواميس مسلمين از طرف رضاخان مزدور،به اجرا درآمد.
نوشتهاند كه وقتى آية الله حائرى از اين توطئه خطرناك مطلع شدند،به قدرىبرآشفتند كه با اضطراب و نگرانى فزون از حد به رگهاى گلوى خود اشاره كردند وگفتند:«تا پاى جان بايد ايستاد و من هم مىايستم.ناموس است،حجاب است،ضرورى دين و قرآن است.»با اين كه آية الله حائرى از رذالت و سرسپردگى رضاخانآگاه بود،به ناچار براى او تلگرافى در اين باره ارسال نمود كه با توجه به شرايط آن زمانبسيار شديد اللحن و قاطع مىنمود.طى اين تلگراف حاج شيخ،كشف حجاب رامخالفت صريح با طريقه جعفريه و قانون اسلام دانسته ورضاخان را از انجام اين گونهاقدامات استعمارى،بر حذر داشت.
اينك متن تلگراف:«بنده با اينكه تاكنون در هيچ كارى دخالت نداشتهام،اكنونمىشنوم اقدام به كارهايى مىشود كه مخالفت صريح با طريقه جعفريه و قانون اسلامدارد كه ديگرخوددارى و تحمل برايم مشكل است.»«الاحقر عبد الكريم حائرى»
ولاى به اهل بيت(ع):
محبت و ارادت نسبتبه اهل بيت(ع)با معرفت و شناخت ايشان رابطه مستقيمدارد.يعنى هر چه معرفت افزايش يابد،محبتبيشتر مىشود.اما رسيدن به مقام والاىشناختبراى كمتر كسى ميسر است. مرحوم حاج شيخ از جمله عاشقان و عارفان مقامات اهل بيت عصمت(ع) بود،چندان كه با ذكر نام ابا عبد الله الحسين(ع)اشك از ديدگانشان سرازير مىشد. دستورداده بود كه هميشه قبل از شروع درس چند دقيقهاى روضه خوانده شود.گاه درايامعاشورا،خود آن مرحوم ميان عزاداران مىرفت و مرثيه مىخواند.
از جمله برنامههاى سوگوارى كه ايشان در ايران بنا نهادند،عزادارى ايام فاطميهدر ماه جمادى الثانى بود كه تا پيش از آن در ايران مرسوم نبود و ايشان اين سنتحسنهرا احياء كرد و همواره در اين ايام در مدرسه فيضيه مجلس روضهخوانى برقرارمىنمود و نسبتبه مادرائمه اطهار(ع)،بانو صديقه طاهره(ع)عزادارى و اداى احتراممىنمود.
خدمات ارزنده آية الله حائرى نسبتبه مستضعفين:
آية الله حاج شيخ عبد الكريم حائرى،نه فقط به طلاب حوزه علميه رسيدگىمىنمود،بلكه همواره در فكر بينوايان و مستمندان و عامه مردم بوده و از احوال آنهاجويا مىشد و به افراد درمانده شهريه مىداد.شبهاى عيد نيز براى فقراء عيدى در نظرمىگرفت.در يكى از سالهايى كه قحطى سايه شوم خود را بر كشور افكنده و فقراء درسختى به سر مىبردند،«دارالاطعامى»تاسيس كرد كه دائما فقراء را اطعام مىنمود.
ديگر از خدمات ارزنده ايشان تاسيس مريض خانهاى براى بيچارگان و فقراء بودكه مرحوم«سيد الاطباء كهكى»را براى معالجه بيماران به آنجا آورده بود.پس از مدتىكه توسط افراد نيكوكار،مقدارى پول جمع آورى شد،به پيشنهاد مرحوم حاج شيخ،بيمارستان فاطمى را ساختند و خود ايشان نخستين كلنگ را به دست مباركشان بر زمينزدند. ساختن«قبرستان نو»در كنار رودخانه،و همچنين تعمير دو مدرسه علميه«دار الشفاء»و«فيضيه»و تاسيس كتابخانه مدرسه فيضيه از فعاليتهاى ارزشمند ايشانمىباشد. جالب توجه اينجاست كه اين مرد بزرگ كه در زمان حيات خويش آن همهخدمات قابل تقدير انجام داده بود و وجوه فراوانى به دست مباركش مىرسيد،در عين حال پس از درگذشتش تمام اثاثيهاش به 1500 تومان نمىرسيد و بيش از اين مبالغ نيزمديون بود كه با وجود آن همه پول سهم امام كه توسط ايشان پرداخت مىشد،حاضرنبود ديون خود را از بيت المال بپردازد،و هنگامى كه طلبكاران از اين مطلب آگاه شدند،تمام ديون خود را به آن بزرگوار بخشيدند.
شاگردان آية الله حائرى:
بىگمان برجستهترين و مهمترين خدمات آن فقيه معظم،تاسيس حوزه علميهقم و ربيتشاگردانى والا مقام مىباشد كه يكى از آنها افتخار عالم تشيع،سرور سروران،حضرت امام خمينى(قدس سره)مىباشد كه همواره ايشان را به نام«شيخ ما»يا«استادما»ياد مىكردند.
شاگردان برجسته ايشان از 80 تن تجاوز مىكنند كه ما تنها چند نفر از آنان را ناممىبريم. شاگردانى كه خود واحد كالالف مىباشند،ولى در هر حال علماى متعددى ازمحضر پرفيض او استفاده كردهاند كه بيشتر آنها مجتهدين نامآور معاصر مىباشند.نامبرخى از آنان را در اينجايادآور مىشويم:
1-آية الله حاج آقا روح الله كمالوند
2-آية الله حاج سيد ابو الحسن رفيعى قزوينى
3-آية الله آخوند ملا على معصومى همدانى
4-آية الله العظمى حاج سيد محمد رضا گلپايگانى
5-آية الله سيد يحيى يزدى
6-آية الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى نجفى(ره)
7-آية الله سيد احمد لواسانى
8-آية الله سيد احمد زنجانى
9-آية الله سيد صدر الدين صدر
10-آية الله سيد محمد حجت
11-آية الله ميرزا هاشم آملى
12-آية الله سيد محمد داماد يزدى
13-آية الله فاضل لنكرانى
14-آية الله سيد مهدى انگجى
15-آية الله سيد محمد حسن مدرسى
16-آية الله العظمى سيد احمد خوانسارى
نظر مرحوم آية الله شيخ مرتضى حائرى در مورد استاد و والد خويش:
در ارتباط با شناخت روحيات و صفات اخلاقى و فضيلتى مؤسس حوزه علميهقم،نگارنده روز جمعه26 محرم 1401 به حضور آية الله مرحوم حاج شيخ مرتضىحائرى،فرزند ارشد آن مرحوم به منزل او واقع در تكيه سيد حسن مشرف گرديد و دراين زمينه سؤالاتى مطرح شدكه مطالب زير محصول آن ملاقات مىباشد.
معظم له نخست از آن نظر كه آية الله حائرى والد ايشان هستند و توصيف از اويك نوع تنزيه نفس و تعريف از خويشتن و خاندان است،از پاسخ دادن امتناع داشتند،ولى سؤال از جنبه ديگر مورد پرسش قرار گرفت و آن اين چنين بود كه آية الله حائرىنه از نظر پدر بودن،بلكه از آن نظر كه استاد و معلم روحى شما هستند،آنچه از ايشاندر مدت تحصيل دريافت داشتهايدكه مىتواند براى خوانندگان مفيد و سازنده باشد،مطالبى بيان داريد.
معظم له جزوهاى را كه در اين مورد نگاشته بودند،در اختيار نگارنده قرار دادند وسه نكته جالب از خصوصيات اخلاقى ايشان را بيان داشتند كه در روزگار وانفساىامروزين مىتواندمورد توجه و شايان عنايت و دقتباشد:
1- توجه به حقوق همسر:
او از ويژگيهاى اخلاقى خاصى برخوردار بود كه گاهى انسان را در برابر آن همه تهذيب نفس و تربيت اسلامى مبهوت مىسازد.او در زندگى به مسائلى توجه داشتكه معمولا از ديدگاه اغلب افراد،مورد غفلت و بىتوجهى قرار مىگيرد.فى المثل قبل ازاختيار والده ما،همسر اولى داشت كه بينايى خود را از دست داده بود،ولى آن مرحوم بهصورتيكه توجه ما و ديگر افراد عائله را بر نيانگيزاند،از توجه و رعايتحقوق او هرگزغفلت نداشت و حتى از مرحوم فريد اراكى شنيدم كه او مشاهده كرده بود،بارها با آنسن و سال و موقعيت،در موقع نياز او را به كول مىگرفته است و به عنوان رفع نيازهاىضرورى و تغيير محل،به اين طرف و آن طرف يا گاهى در تابستان در هواى گرم قم بهپشتبام مىبرده است،به صورتى كه مادر و همشيرههاآگاهى و اطلاع پيدا نمىكردند تاطبق معمول خصوصيات روحى زنان،تحريك نگردد.
2- ايثار به ديگران:
مرحوم سيد محمد فشاركى،استاد اصول و فقه،آقاى ضياء عراقى و والد،وديگر اساتيد حوزه علميه نجف،با همه علم و فضيلت و بزرگوارى كه داشت،در كمالفقر و نياز مادى زندگى مىكرد.مرحوم والد در دوران طلبگى چندين سال تكفل خرجاو و پس از رحلت او تكفل خرج فرزندان او را بر عهده داشت و از درآمد اندكى كه پيدامىكرد،آنان را بر خويشتن ايثار و مقدممىشمرد،در صورتى كه خود كمال نياز راداشت.
قرآن كريم مىفرمايد:
و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة
(ترجمه:و ديگران را بر خوشتن مقدم مىدارند،هر چند خود نياز و حاجتى داشتهباشند.) (2)
3- گرسنگى خانواده در شب رحلت مؤسس حوزه علميه قم:
سؤال دوم در رابطه با سخنان رهبر عاليقدر انقلاب،حضرت امام خمينى(ره)درسال 1342قبل از واقعه 15 خرداد بود،جايى كه در مقام رد ياوهگويى شاه مىفرمايند:
«...مايى كه وقتى مرحوم حاج شيخ عبد الكريم حائرىمان از دنيا مىرود،آقازادههاشان همان شب شام ندارند،مفتخوريم يا آنان كه بانكهاى خارجى را پركردهاند و باز دست از سر لتبرنمىدارند،مفتخور نيستند؟»سؤال اين بود كه با توجه به مقام قدس و فتوى و احتياط خاصى كه از مرحوممؤسس حوزه علميه قم سراغ داريم،آيا احتياط و رعايت موازين اسلامى تا اين حدمورد دقتباشد كه فرزندان مؤسس عاليقدر حوزه تامين نداشته باشند؟خواهشمنداست چگونگى آن را بيان فرمائيد.
در پاسخ فرمودند:«حقيقت همان است كه معظم له بيان داشتهاند،مرحوم والددر صرفوجوه شرعيه معيارهاى خاصى را در نظر مىگرفت و ويژگيهايى داشت.
پولها و وجوه شرعى را در مراكز خاصى نگهدارى مىكردند،بىآنكه در مصارفشخصى خودمان صرف نمايند و قبل از فوت موارد آنها را تعيين و با كمال روشنىمصارف آنها را مشخص كرده بودند و احدى را حق دخالت در آنها نبوده است.در آنروز رحلت ايشان در مضيقه بوديم،تا اينكه پنجاه تومان از آقاى سيد ابو الفضل زنجانىقرض گرفتيم تا در راهمخارج شخصى خود صرف كنيم و سپس با فضل الهى گشايشدر امور زندگى ما پديد آمد.»
اين سه مورد از مرحوم حضرت آية الله حاج شيخ مرتضى حائرى استماعگرديد.او نيز كه با وجود شهرت و اعتبار تام و تمام در فضيلت و تقوى همانند پدربىاعتناء به مسائل زندگى و ماديات،و پشتپا زده به تشبثات و زد و بندهاى ظاهرى ومعمولى در يك خانه محقر و گلى، در همان خانه موروثى پدر زندگى مىكردند،درست نمودار عينى و تجسم خارجى از زندگى پدر عاليقدر بودند.ايشان در اظهار حقو دفاع از واقعيت و حمايت از مظلوم بىنظير بودند. خداوند متعال در ميان علماء ودانشمندان امثال ايشان را فراوان فرمايد و روح بلندشان راشاد فرمايد!
تاليفات آية الله حائرى:
ايشان در كنار خدمات و فعاليتهاى زعامت و مرجعيت،از توجه به فعاليتهاىعلمى و فكرى باز نمىايستادند،و از مهمترين فعاليت رجال دينى كه همان فعاليتهاىفكرى و علمى آنان مىباشد،غفلت نداشتند.از اين رو مشاهده مىگردد كه در كنار آنهمه اشتغالات،به تاليفات وتصنيفات ارزندهاى نيز دستيازيدهاند كه از آثار ايشانمىتوان كتابهاى زير را ياد نمود:
1-تقريرات درس استاد بزرگوارش،مرحوم سيد محمد فشاركى كه در دورانحيات او به رشتهتحرير درآورده است.
2-درر الفوائد،در اصول فقه كه چندين بار در ايران به طبع رسيده است.
3-كتاب الرضاع،در مورد احكام شير دادن
4-كتاب الصلوة كه بارها در تهران و قم چاپ شده است.
5-كتاب المواريث،در مورد ارث و احكام آن
6-كتاب النكاح،در مورد ازدواج و ابواب آن
وفات آية الله حائرى:
آية الله حائرى پس از آن همه خدمات ارزنده و آثار باقيه و صالحه كه از خود بهيادگار گذاشتند،و پس از تحمل آن همه رنجها و سختيهاى توان فرسا،دچار ضعف وكسالتشدند تا سرانجام در شب هفدهم ذى القعده 1355 هجرى قمرى با83 سالعمر پربركت در قم،به لقاء الهى پيوست.مردم متدين قم با شنيدن اين خبرتاسفانگيز،شيون كنان به خيابانها ريختند و با گريه و زارى جنازه آن بزرگ مرد پارسا راپس از تشييع با شكوه در جوار حضرتمعصومه(عليها السلام)(بالاى سر)به خاكسپردند. (3)
رحمة الله عليه رحمة واسعه
پىنوشتها:
1- سوره يوسف،آيه93.
2- سوره حشر،آيه9.
3- در مورد زندگى اين بزرگ مرجع مؤسس،مىتوان به منابع زير مراجعه نمود:آثار الحجة تاليف شيخمحمد رازى- علماى معاصرين مرحوم خيابانى- ريحانة الادب تاليف مرحوم مدرس- گنجينه دانشمندانتاليف رازى- يكصد سال مبارزه روحانيت،تاليف نگارنده،جلدسوم- مجله نور علم از انتشارات جامعهمدرسين.
41-آية الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى
(متولد1276-متوفى 1355 ه.ق)
ولادت:
آية الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى فرزند مرحوم محمد جعفرمهرجردى،در سال1276 در ميبد يزد چشم به جهان گشود.پدر وى كشاورز پرهيزكار وپارسايى بود.او مقدمات و سطوح را نزد علماى آن روز در يزد فرا گرفت.از آن پسبراى ادامه تحصيل راهى عتبات عاليات شد و از محضر اساتيد بزرگى همچون سيدمحمد فشاركى اصفهانى،ميرزاى شيرازى،شيخ فضل الله نورى و ميرزا ابراهيم محلاتىدر حوزه علميه سامراء،به فراگيرى فقه و اصول پرداخت و پس از مهاجرت مرحوم آيةالله فشاركى به نجف اشرف با استاد خود به نجف آمد و از محضر وى بالاترين بهرههارا برد تا اينكه آن بزرگوار به ديار ابديت پيوست.او در مجلس درس آخوند خراسانى(ره)حضور يافت و مدتى از محضر پرفيض ايشان نيز بهرهمندشد.
پس از چندى با اينكه مرحوم آخوند نيز رهبرى شيعيان را به عهده داشت،بهكربلا مشرف شد و در آنجا حوزه تدريس برقرار ساخت و به پرورش و تربيت طلابو دانشپژوهان پرداخت.
هجرت به اراك و قم:
در سال 1332 هجرى قمرى،بنا به دعوتى كه از ايشان شده بود،به اراكمهاجرت كرد و در آنجا حوزهاى بنيان گذاشت و مدت 8 سال در آنجا به پرورشفضلاء و طلاب علوم دينى پرداخت.در آن مدت اقامت در اراك به قصد زيارت حضرت معصومه(س)سفرى به قم نمودند كه در همين مسافرت بحث از ماندنايشان و تاسيس حوزه علميه به ميان مىآيد.ولى براى ايشان اين امر تا اندازهاى مشكلمىنمود كه حوزه را از اراك انتقال دهند،ولى با اصرار علماء و از جمله مرحوم آية اللهبافقى كه ايشان را به روايات منقول از امامان تذكر دادند و اينكه در آخر الزمان،قم مركزعلم و دانش خواهد شد و چه بهتر كه توسط شما انجام گيرد.ايشان موافقت مىكنند،ولى براى اطمينان خاطر،بنا را بر استخاره مىگذارند.اين قسمت از آيهمىآيد كه:
...و اتونى باهلكم اجمعين (1) خود و تمام خانواده و فاميل را به اينجا بياوريد.)
آيهرا كه براى مردم تلاوت مىكنند،موج شادى و خرسندى در بين آنان پيدا مىشود وبهانتظار آن روز فرخنده هجرت مىنشينند.
تاسيس حوزه علميه قم:
سرانجام در سال 1340 ه.ق حوزه علميه قم،توسط آية الله حائرى در شرائطىدشوار به طور رسمى در قم تاسيس مىشود.مشكلات حوزه در آن زمان به اندازهاىبود كه اگر الطاف خداوند و همت و پشتكار آن مرد الهى نبود،بىهيچ گمان نشان واثرى از آن باقى نمىماند. توطئههايى كه رضا خان براى انحلال حوزه تدارك ديد وجنايتهايى كه بر اسلام و روحانيت روا داشت،هر كدام به تنهايى براى نابودى حوزهكافى بود.در آن دوران سياه خفقان،مرحوم حاج شيخ با استقامت و هوشيارى و باخون دل خوردن،حوزه را حفظ كرد.طلاب كه در ابتدا تعدادشان از 600 نفر تجاوزنمىكرد،با مشكلات سياسى و اقتصادى فراوانى روبرو بودند،به طوريكه از ترسمامورين دولتى مجبور بودند هر روز صبح از مدرسه بيرون آمده و درس وبحث را درخارج شهر در باغات برگزار كنند و آخر شب براى استراحتبه حوزه باز گردند.
طرح مساله«متحد الشكل شدن البسه»از سوى حكومت وقت چيزى جز يكتوطئه عليه مكتب امام صادق(ع)نبود.ماموران رژيم هر چند وقتيك بار به اين بهانهبه مدرسه حمله مىبردند و عمامه را از سر ارباب عمائم برمىداشتند.اما در چنينشرايطى طلاب به تحصيل علوم دينى ادامه دادند و حوزه را زنده نگه داشتند،و بدونشك اين امور قلب آن بزرگ مرد را سخت جريحهدار مىساخت،ولى چون حوزهجديد التاسيس بود،چارهاى غير از صبر و شكيبو بردبارى نمىيافت.
توطئه كشف حجاب:
پس از توطئه متحد الشكل شدن البسه،برنامه استعمارى كشف حجاب و اهانتبه ساحتنواميس مسلمين از طرف رضاخان مزدور،به اجرا درآمد.
نوشتهاند كه وقتى آية الله حائرى از اين توطئه خطرناك مطلع شدند،به قدرىبرآشفتند كه با اضطراب و نگرانى فزون از حد به رگهاى گلوى خود اشاره كردند وگفتند:«تا پاى جان بايد ايستاد و من هم مىايستم.ناموس است،حجاب است،ضرورى دين و قرآن است.»با اين كه آية الله حائرى از رذالت و سرسپردگى رضاخانآگاه بود،به ناچار براى او تلگرافى در اين باره ارسال نمود كه با توجه به شرايط آن زمانبسيار شديد اللحن و قاطع مىنمود.طى اين تلگراف حاج شيخ،كشف حجاب رامخالفت صريح با طريقه جعفريه و قانون اسلام دانسته ورضاخان را از انجام اين گونهاقدامات استعمارى،بر حذر داشت.
اينك متن تلگراف:«بنده با اينكه تاكنون در هيچ كارى دخالت نداشتهام،اكنونمىشنوم اقدام به كارهايى مىشود كه مخالفت صريح با طريقه جعفريه و قانون اسلامدارد كه ديگرخوددارى و تحمل برايم مشكل است.»«الاحقر عبد الكريم حائرى»
ولاى به اهل بيت(ع):
محبت و ارادت نسبتبه اهل بيت(ع)با معرفت و شناخت ايشان رابطه مستقيمدارد.يعنى هر چه معرفت افزايش يابد،محبتبيشتر مىشود.اما رسيدن به مقام والاىشناختبراى كمتر كسى ميسر است. مرحوم حاج شيخ از جمله عاشقان و عارفان مقامات اهل بيت عصمت(ع) بود،چندان كه با ذكر نام ابا عبد الله الحسين(ع)اشك از ديدگانشان سرازير مىشد. دستورداده بود كه هميشه قبل از شروع درس چند دقيقهاى روضه خوانده شود.گاه درايامعاشورا،خود آن مرحوم ميان عزاداران مىرفت و مرثيه مىخواند.
از جمله برنامههاى سوگوارى كه ايشان در ايران بنا نهادند،عزادارى ايام فاطميهدر ماه جمادى الثانى بود كه تا پيش از آن در ايران مرسوم نبود و ايشان اين سنتحسنهرا احياء كرد و همواره در اين ايام در مدرسه فيضيه مجلس روضهخوانى برقرارمىنمود و نسبتبه مادرائمه اطهار(ع)،بانو صديقه طاهره(ع)عزادارى و اداى احتراممىنمود.
خدمات ارزنده آية الله حائرى نسبتبه مستضعفين:
آية الله حاج شيخ عبد الكريم حائرى،نه فقط به طلاب حوزه علميه رسيدگىمىنمود،بلكه همواره در فكر بينوايان و مستمندان و عامه مردم بوده و از احوال آنهاجويا مىشد و به افراد درمانده شهريه مىداد.شبهاى عيد نيز براى فقراء عيدى در نظرمىگرفت.در يكى از سالهايى كه قحطى سايه شوم خود را بر كشور افكنده و فقراء درسختى به سر مىبردند،«دارالاطعامى»تاسيس كرد كه دائما فقراء را اطعام مىنمود.
ديگر از خدمات ارزنده ايشان تاسيس مريض خانهاى براى بيچارگان و فقراء بودكه مرحوم«سيد الاطباء كهكى»را براى معالجه بيماران به آنجا آورده بود.پس از مدتىكه توسط افراد نيكوكار،مقدارى پول جمع آورى شد،به پيشنهاد مرحوم حاج شيخ،بيمارستان فاطمى را ساختند و خود ايشان نخستين كلنگ را به دست مباركشان بر زمينزدند. ساختن«قبرستان نو»در كنار رودخانه،و همچنين تعمير دو مدرسه علميه«دار الشفاء»و«فيضيه»و تاسيس كتابخانه مدرسه فيضيه از فعاليتهاى ارزشمند ايشانمىباشد. جالب توجه اينجاست كه اين مرد بزرگ كه در زمان حيات خويش آن همهخدمات قابل تقدير انجام داده بود و وجوه فراوانى به دست مباركش مىرسيد،در عين حال پس از درگذشتش تمام اثاثيهاش به 1500 تومان نمىرسيد و بيش از اين مبالغ نيزمديون بود كه با وجود آن همه پول سهم امام كه توسط ايشان پرداخت مىشد،حاضرنبود ديون خود را از بيت المال بپردازد،و هنگامى كه طلبكاران از اين مطلب آگاه شدند،تمام ديون خود را به آن بزرگوار بخشيدند.
شاگردان آية الله حائرى:
بىگمان برجستهترين و مهمترين خدمات آن فقيه معظم،تاسيس حوزه علميهقم و ربيتشاگردانى والا مقام مىباشد كه يكى از آنها افتخار عالم تشيع،سرور سروران،حضرت امام خمينى(قدس سره)مىباشد كه همواره ايشان را به نام«شيخ ما»يا«استادما»ياد مىكردند.
شاگردان برجسته ايشان از 80 تن تجاوز مىكنند كه ما تنها چند نفر از آنان را ناممىبريم. شاگردانى كه خود واحد كالالف مىباشند،ولى در هر حال علماى متعددى ازمحضر پرفيض او استفاده كردهاند كه بيشتر آنها مجتهدين نامآور معاصر مىباشند.نامبرخى از آنان را در اينجايادآور مىشويم:
1-آية الله حاج آقا روح الله كمالوند
2-آية الله حاج سيد ابو الحسن رفيعى قزوينى
3-آية الله آخوند ملا على معصومى همدانى
4-آية الله العظمى حاج سيد محمد رضا گلپايگانى
5-آية الله سيد يحيى يزدى
6-آية الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى نجفى(ره)
7-آية الله سيد احمد لواسانى
8-آية الله سيد احمد زنجانى
9-آية الله سيد صدر الدين صدر
10-آية الله سيد محمد حجت
11-آية الله ميرزا هاشم آملى
12-آية الله سيد محمد داماد يزدى
13-آية الله فاضل لنكرانى
14-آية الله سيد مهدى انگجى
15-آية الله سيد محمد حسن مدرسى
16-آية الله العظمى سيد احمد خوانسارى
نظر مرحوم آية الله شيخ مرتضى حائرى در مورد استاد و والد خويش:
در ارتباط با شناخت روحيات و صفات اخلاقى و فضيلتى مؤسس حوزه علميهقم،نگارنده روز جمعه26 محرم 1401 به حضور آية الله مرحوم حاج شيخ مرتضىحائرى،فرزند ارشد آن مرحوم به منزل او واقع در تكيه سيد حسن مشرف گرديد و دراين زمينه سؤالاتى مطرح شدكه مطالب زير محصول آن ملاقات مىباشد.
معظم له نخست از آن نظر كه آية الله حائرى والد ايشان هستند و توصيف از اويك نوع تنزيه نفس و تعريف از خويشتن و خاندان است،از پاسخ دادن امتناع داشتند،ولى سؤال از جنبه ديگر مورد پرسش قرار گرفت و آن اين چنين بود كه آية الله حائرىنه از نظر پدر بودن،بلكه از آن نظر كه استاد و معلم روحى شما هستند،آنچه از ايشاندر مدت تحصيل دريافت داشتهايدكه مىتواند براى خوانندگان مفيد و سازنده باشد،مطالبى بيان داريد.
معظم له جزوهاى را كه در اين مورد نگاشته بودند،در اختيار نگارنده قرار دادند وسه نكته جالب از خصوصيات اخلاقى ايشان را بيان داشتند كه در روزگار وانفساىامروزين مىتواندمورد توجه و شايان عنايت و دقتباشد:
1- توجه به حقوق همسر:
او از ويژگيهاى اخلاقى خاصى برخوردار بود كه گاهى انسان را در برابر آن همه تهذيب نفس و تربيت اسلامى مبهوت مىسازد.او در زندگى به مسائلى توجه داشتكه معمولا از ديدگاه اغلب افراد،مورد غفلت و بىتوجهى قرار مىگيرد.فى المثل قبل ازاختيار والده ما،همسر اولى داشت كه بينايى خود را از دست داده بود،ولى آن مرحوم بهصورتيكه توجه ما و ديگر افراد عائله را بر نيانگيزاند،از توجه و رعايتحقوق او هرگزغفلت نداشت و حتى از مرحوم فريد اراكى شنيدم كه او مشاهده كرده بود،بارها با آنسن و سال و موقعيت،در موقع نياز او را به كول مىگرفته است و به عنوان رفع نيازهاىضرورى و تغيير محل،به اين طرف و آن طرف يا گاهى در تابستان در هواى گرم قم بهپشتبام مىبرده است،به صورتى كه مادر و همشيرههاآگاهى و اطلاع پيدا نمىكردند تاطبق معمول خصوصيات روحى زنان،تحريك نگردد.
2- ايثار به ديگران:
مرحوم سيد محمد فشاركى،استاد اصول و فقه،آقاى ضياء عراقى و والد،وديگر اساتيد حوزه علميه نجف،با همه علم و فضيلت و بزرگوارى كه داشت،در كمالفقر و نياز مادى زندگى مىكرد.مرحوم والد در دوران طلبگى چندين سال تكفل خرجاو و پس از رحلت او تكفل خرج فرزندان او را بر عهده داشت و از درآمد اندكى كه پيدامىكرد،آنان را بر خويشتن ايثار و مقدممىشمرد،در صورتى كه خود كمال نياز راداشت.
قرآن كريم مىفرمايد:
و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة
(ترجمه:و ديگران را بر خوشتن مقدم مىدارند،هر چند خود نياز و حاجتى داشتهباشند.) (2)
3- گرسنگى خانواده در شب رحلت مؤسس حوزه علميه قم:
سؤال دوم در رابطه با سخنان رهبر عاليقدر انقلاب،حضرت امام خمينى(ره)درسال 1342قبل از واقعه 15 خرداد بود،جايى كه در مقام رد ياوهگويى شاه مىفرمايند:
«...مايى كه وقتى مرحوم حاج شيخ عبد الكريم حائرىمان از دنيا مىرود،آقازادههاشان همان شب شام ندارند،مفتخوريم يا آنان كه بانكهاى خارجى را پركردهاند و باز دست از سر لتبرنمىدارند،مفتخور نيستند؟»سؤال اين بود كه با توجه به مقام قدس و فتوى و احتياط خاصى كه از مرحوممؤسس حوزه علميه قم سراغ داريم،آيا احتياط و رعايت موازين اسلامى تا اين حدمورد دقتباشد كه فرزندان مؤسس عاليقدر حوزه تامين نداشته باشند؟خواهشمنداست چگونگى آن را بيان فرمائيد.
در پاسخ فرمودند:«حقيقت همان است كه معظم له بيان داشتهاند،مرحوم والددر صرفوجوه شرعيه معيارهاى خاصى را در نظر مىگرفت و ويژگيهايى داشت.
پولها و وجوه شرعى را در مراكز خاصى نگهدارى مىكردند،بىآنكه در مصارفشخصى خودمان صرف نمايند و قبل از فوت موارد آنها را تعيين و با كمال روشنىمصارف آنها را مشخص كرده بودند و احدى را حق دخالت در آنها نبوده است.در آنروز رحلت ايشان در مضيقه بوديم،تا اينكه پنجاه تومان از آقاى سيد ابو الفضل زنجانىقرض گرفتيم تا در راهمخارج شخصى خود صرف كنيم و سپس با فضل الهى گشايشدر امور زندگى ما پديد آمد.»
اين سه مورد از مرحوم حضرت آية الله حاج شيخ مرتضى حائرى استماعگرديد.او نيز كه با وجود شهرت و اعتبار تام و تمام در فضيلت و تقوى همانند پدربىاعتناء به مسائل زندگى و ماديات،و پشتپا زده به تشبثات و زد و بندهاى ظاهرى ومعمولى در يك خانه محقر و گلى، در همان خانه موروثى پدر زندگى مىكردند،درست نمودار عينى و تجسم خارجى از زندگى پدر عاليقدر بودند.ايشان در اظهار حقو دفاع از واقعيت و حمايت از مظلوم بىنظير بودند. خداوند متعال در ميان علماء ودانشمندان امثال ايشان را فراوان فرمايد و روح بلندشان راشاد فرمايد!
تاليفات آية الله حائرى:
ايشان در كنار خدمات و فعاليتهاى زعامت و مرجعيت،از توجه به فعاليتهاىعلمى و فكرى باز نمىايستادند،و از مهمترين فعاليت رجال دينى كه همان فعاليتهاىفكرى و علمى آنان مىباشد،غفلت نداشتند.از اين رو مشاهده مىگردد كه در كنار آنهمه اشتغالات،به تاليفات وتصنيفات ارزندهاى نيز دستيازيدهاند كه از آثار ايشانمىتوان كتابهاى زير را ياد نمود:
1-تقريرات درس استاد بزرگوارش،مرحوم سيد محمد فشاركى كه در دورانحيات او به رشتهتحرير درآورده است.
2-درر الفوائد،در اصول فقه كه چندين بار در ايران به طبع رسيده است.
3-كتاب الرضاع،در مورد احكام شير دادن
4-كتاب الصلوة كه بارها در تهران و قم چاپ شده است.
5-كتاب المواريث،در مورد ارث و احكام آن
6-كتاب النكاح،در مورد ازدواج و ابواب آن
وفات آية الله حائرى:
آية الله حائرى پس از آن همه خدمات ارزنده و آثار باقيه و صالحه كه از خود بهيادگار گذاشتند،و پس از تحمل آن همه رنجها و سختيهاى توان فرسا،دچار ضعف وكسالتشدند تا سرانجام در شب هفدهم ذى القعده 1355 هجرى قمرى با83 سالعمر پربركت در قم،به لقاء الهى پيوست.مردم متدين قم با شنيدن اين خبرتاسفانگيز،شيون كنان به خيابانها ريختند و با گريه و زارى جنازه آن بزرگ مرد پارسا راپس از تشييع با شكوه در جوار حضرتمعصومه(عليها السلام)(بالاى سر)به خاكسپردند. (3)
رحمة الله عليه رحمة واسعه
پىنوشتها:
1- سوره يوسف،آيه93.
2- سوره حشر،آيه9.
3- در مورد زندگى اين بزرگ مرجع مؤسس،مىتوان به منابع زير مراجعه نمود:آثار الحجة تاليف شيخمحمد رازى- علماى معاصرين مرحوم خيابانى- ريحانة الادب تاليف مرحوم مدرس- گنجينه دانشمندانتاليف رازى- يكصد سال مبارزه روحانيت،تاليف نگارنده،جلدسوم- مجله نور علم از انتشارات جامعهمدرسين.