بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب فقهای نامدار شیعه, عقیقى بخشایشى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     fehrest -
     fo-n01 -
     fo-n02 -
     fo-n03 -
     fo-n04 -
     fo-n05 -
     fo-n06 -
     fo-n07 -
     fo-n08 -
     fo-n09 -
     fo-n10 -
     fo-n11 -
     fo-n12 -
     fo-n13 -
     fo-n14 -
     fo-n15 -
     fo-n16 -
     fo-n17 -
     fo-n18 -
     fo-n19 -
     fo-n20 -
     fo-n21 -
     fo-n22 -
     fo-n23 -
     fo-n24 -
     fo-n25 -
     fo-n26 -
     fo-n27 -
     fo-n28 -
     fo-n29 -
     fo-n30 -
     fo-n31 -
     fo-n32 -
     fo-n33 -
     fo-n34 -
     fo-n35 -
     fo-n36 -
     fo-n37 -
     fo-n38 -
     fo-n39 -
     fo-n40 -
     fo-n41 -
     fo-n42 -
     fo-n43 -
     fo-n44 -
     fo-n45 -
     fo-n46 -
     fo-n47 -
     fo-n48 -
     fo-n49 -
     fo-n50 -
     fo-n51 -
     fo-n52 -
     fo-n53 -
     fo-n54 -
     fo-n55 -
     fo-n56 -
     fo-n57 -
     fo-n58 -
     fo-n59 -
 

 

 
 

37- آخوند ملا محمد كاظم خراسانى

(متولد 1255-متوفى‏1329 ه.ق)

گفتار استاد:

«در سال 1255،در مشهد،در يك خانواده غير معروف متولد شد و در 22سالگى به تهران مهاجرت كرد و مدت كوتاهى تحصيل فلسفه كرد،سپس به نجف‏رفت.دو سال درس شيخ انصارى را درك كرده است،اما بيشتر تحصيلاتش نزدميرزاى شيرازى بوده است.ميرزاى شيرازى در سال 1291 سامراء را محل اقامت‏خود قرار داد،ولى آخوند خراسانى از نجف دور نشد و خودش مستقلا حوزه‏درس تشكيل داد.او از مدرسين بسيار موفق است،در حدود هزار و دويست‏شاگرد از محضرش استفاده مى‏كردند و در حدود دويست نفر آنان،خودمجتهدبودند.

فقهاء عصر اخير،نظير مرحوم آقا سيد ابو الحسن اصفهانى،مرحوم حاج شيخ‏محمد حسين اصفهانى،مرحوم حاج آقا حسين بروجردى،مرحوم حاج آقاحسين قمى،و مرحوم آقا ضياءالدين عراقى...همه از شاگردان او بوده‏اند.

شهرت بيشتر آخوند خراسانى،در علم اصول است.كتاب‏«كفاية الاصول‏»او،يك كتاب درسى مهم است،و حواشى زيادى بر آن نوشته شده است.آراءاصولى آخوند خراسانى،همواره در حوزه‏هاى علميه نقل ميشود و مورد توجه‏است.آخوند خراسانى همان كسى است كه فتوى بهضرورت مشروطيت داد.

مشروطيت ايران،رهين اوست.او در سال‏1329 هجرى قمرى درگذشت.» (1)

در فصل گذشته،در سلسله‏«رجال فضيلت و كاروان نور و رحمت‏»،به معرفى‏ميرزاى بزرگ شيرازى(اعلى الله مقامه الشريف)پرداختيم.اينك در راستاى حفظترتيب منطقى و اصولى،به شرح حال محقق فاضل و عالم مدقق و استوانه بزرگ علم‏فقه و اصول،و يكى از روزنه‏هاى بزرگ سياست آن عصر،مرحوم آخوند (2) ملا محمدكاظم خراسانى مى‏پردازيم.زندگى او دردو بخش خلاصه مى‏گردد:

1-علم و دانش و فضيلت

2-سياست و كوشش در برقرارى حكومت الهى و اجراى قوانين شريعت اسلام

در بخش نخست،فشرده زندگى وى را بررسى مى‏كنيم:او در سال 1255 ه.ق‏در طوس متولد گرديد.پس از طى مراحل تحصيلى لازم،در شهر مشهد،در بيست ودو سالگى عازم تهران گرديد و علوم عقليه را از اكابر فن آن روز فرا گرفت.سپس عازم‏حوزه علميه نجف اشرف گرديد و مدت اندكى در درس فقه و اصول مرحوم شيخ‏مرتضى انصارى(اعلى الله مقامه الشريف) حاضر گشت.پس از وفات او،از ميرزامحمد حسن شيرازى تلمذ و كسب علم نمود.پس از آنكه ميرزاى شيرازى به سامراءمهاجرت كرد،او به تدريس طلاب علوم دينيه پرداخت،تا آنكه شماره حاضرين‏حوزه‏اش،متجاوز از هزار نفر گرديد كه صد و بيست تن از آنان از زمره مجتهدان وصاحبان فتواى مسلم بودند.در اواخر،آوازه‏اش جهانى گرديد و مرجعيت عامهپيدانمود.

تاليفات او:

از تاليفات او مى‏توان كتب زير را نام برد:

1-كتاب الاجاره

2-الاجتهاد و التقليد

جلسه تدريس آية الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى.

در اين جلسه آيات عظام:بروجردى،مرحوم حاج‏آقا حسين قمى،مرحوم حاج آقا ضياء الدين عراقى،مرحوم حاج شيخ محمد حسن كمپانى ديده‏مى‏شوند.وقتى اين عكس به محضر آية الله العظمى گلپايگانى(مد ظله العالى)ارائه شد،فرمودند:«در رؤياهمچو منظره‏اى رامى‏ديدم،با مشاهده اين تصوير آن رؤيا تحقق يافت.»

3-التكلمة للتبصرة

4-حاشيه بر اسفار ملا صدرا

5-حاشيه بر رسائل شيخ مرتضى انصارى(ره)

6-حاشيه بر مكاسب شيخ(ره)

7-القضاء و الشهادات

8-كفاية الاصول در دو جلد

و مشهورتر از همه تاليفات او،اين كتاب آخرى است كه در تمام اقطار،درنهايت اشتهار مى‏باشد.دانشمندان حاشيه‏ها و تعليقه‏هاى متعددى بر آن افزوده‏اند كه ازمشهورترين آنها، حاشيه شيخ محمد حسين اصفهانى،شيخ محمد على قمى،شيخ‏عبد الحسين آل شيخ،و ميرزا ابو الحسن مشكينى است كه هر كدام در كشف معضلات‏و ابراز حقايق آن كتاب،تلاش فراوانى نموده‏اند كه در روشنگرى مطالب آن كتاب مفيدمى‏باشد.و تاسيس چند مدرسهعلميه را در نجف اشرف،در سرى كارهاى علمى وتربيت علماء او مى‏توان ذكر كرد.

سياست:

سياست و تشريك مساعى در امور عمومى،و مصالح كلى مسلمين،يكى ازوظايف مهم و بزرگ علماء و فقهاء و دانشمندان علوم الهى است كه خداوند متعال‏دخالت در اين امور را بر عهده آنان واگذاشته است و متعهد ساخته است كه هرگز دربرابر عربده‏هاى سيرى سيران مست و مغرور،و ضجه فريادهاى گرسنگى گرسنگان‏مظلوم،آرامش و سكوت اختيار ننمايند،و طبق فرمان علم و معرفت و ايمان خويش،كه از معارف الهى كسب كرده‏اند،به اين وظيفه مهم الهى و اسلامى قيام ورزند،هر چندكه راحت طلبان و آسايش خواهان مى‏خواهند كه هميشه علم و مدارس علمى ودانشمندان علوم الهى را از اين مسئوليت،عارى سازند و علم را در زاويه مقدسه كنج‏مدارس پرورش دهند،و ديگر هيچ وظيفه‏اى و مسئوليتى و نه تعهد و مقاومتى در برابر نفوذ افكار شيطانى و اعمال جابرانه ستمكاران و جباران تاريخ نداشته باشند.و اين‏جدالى است قديمى و طولانى كه از دورانهاى گذشته نه چندان نزديك،به يادگار مانده‏است و متاسفانه در عصرهاى اخير تا عصر انقلاب اسلامى ايران،با تلاش و با آن همه‏سرمايه‏گذارى استعمارگران،مسيحيان و سياستمداران و راحت طلبان كه در اين راه‏مبذول داشته‏اند.كفه دوم ترازو بر كفه اول آن برترى پيدا كرده است و انزواء و سكوت‏و اشتغال محض به درس و بحث و كتاب بر حوزه نجف سايه افكنده بود كه جريان‏مشروطيت و مبارزه با ديكتاتورى و خودسرى فرد حاكم بر سرنوشت عمومى‏مسلمانان،در ايران اوج گرفت و فرياد مظلوميت مسلمانان به گوش مراجع عاليقدرنجف اشرف رسيد.آخوند ملا محمد كاظم خراسانى شاگرد و تربيت‏يافته مكتب‏ميرزاى شيرازى،از كسانى بود كه به اين نداى مظلومان پاسخ مثبت داد و همراه با ديگراساتيد علم،مانند:آية الله شيخ عبد الله مازندرانى و برخى ديگر از علماء احكام روشن وفتاواى صريح در مورد خلع محمد على شاه قاجار از سلطنت و تشييد مبانى حكومت‏الهى و وجوب وحدت ميان امت اسلامى،صادر نمودند و مشروطيت را كه خود گامى‏به جلو در راه استوارى عدالت‏بود،به وجود آوردند.هر چند از اين مشروطيت عوامل نفوذى و مامورين استعمار و استثمار سوء استفاده‏ها كردند و نتايج ناروايى از آن‏گرفتند،ولى اساس كار و آن هسته اوليه و نقطه مركزى كار،بر اساس قويم و نيت پاكواقدام الهى استوار بود.

مبارزه با اومانيسم و لامذهبى:

بحث و گفتگو از مشروطيت و دقايقى كه منجر به جدا شدن نيروى روحانيت‏گرديد،يك بحث تاسف‏آور و خارج از عهده امروزين نگارنده است و اكنون چندان نيزمفيد فايده نمى‏بيند،ولى موضوعى كه امروز نيز مطرح است،موضوع روشنفكرى وخودرايى و صاحب راى و نظر بودن در برابر احكام قطعى خدا و اوامر مذهب است كه‏نمونه‏اش در روزگار مشروطيت،سياستمدار معروف،سيد حسن تقى‏زاده،و ملكم خان‏و دار و دسته آنان بود،كه معتقد بودند:«ايرانى بايد ازنظر روحى و جسمى و آداب‏اخلاق،پوشش،كوشش و...صد در صد اروپايى و فرنگى باشد.»

و مفهوم روشن اين‏سخن،مبارزه با تمام مبادى اخلاق و آداب و رسوم و فرايض اسلامى بود كه با روش‏فرنگى مغايرت پيدا مى‏كرد و تقى زاده از جمله كسانى بود كه وارد مجلس شوراى‏ملت اسلام آن روز گرديد،و اين طرز فكر را القاء و تبليغ و تقنين مى‏كرد و حزبى به نام‏«حزب دموكرات‏»تشكيل داد كه باعث هيجانهاى شديد سياسى گرديد.بدين جهت‏مجتهد عالى مقام،آخوند ملا محمد كاظم خراسانى و هم‏رزم او آية الله شيخ عبد الله‏مازندرانى كه هميشه پاسدار استقلال احكام بودند،تلگراف زير را داير بر اخراج او ازمجلس و تبعيد او ازكشور صادر نمودند:

«از قصر شيرين به تهران:

چون ضديت مسلم سياسى سيد حسن تقى زاده كه تاكنون جدا آن را تعقيب نموده است،با اسلاميت مملكت و قوانين شريعت مقدسه برخود و اعيان ثابت‏شده است و از مكنونات فاسده‏اش علنا پرده برداشته است،لذا ازعضويت مجلس مقدس ملى و قابليت امانت نوعيه لازمه آن مقام منيع،بالكليه خارج‏قانونا و شرعا منعزل است،منعش از دخول در مجلس ملى و مداخله در امور مملكت و ملت‏بر عموم آقايان علماء و اولياء امور و امناء دار الشورى كبرى و قاطبه امراء وسرداران عظام و آحاد عساكر معظمه مليه و طبقات ملت ايران ايدهم الله تعالى بنصره‏العزيز،واجب و تبعيدش از مملكت ايران فورا لازم،و اندك مسامحه و تهاون حرام ودشمنى با صاحب شريعت(ع)است.به جاى او فرد امين دين پرست و وطن پرور،ملت‏خواه صحيح المسلك انتخاب فرموده،او را مفسد و فاسد مملكت‏شناسند،و به‏ملت غيور آذربايجان و ساير انجمنهاى ايالتى و ولايتى هم اين حكم الهى عز اسمه رااخطار فرمايند،و هر كسى از او همراهى كند،در همين حكم است،و لا حول و لا قوة الابالله العلى العظيم.و به جميع ما رقم قد صدر الحكم من الاحقر عبد الله مازندرانى،قدصدرالحكم من الاحقر الجانى،محمد كاظم خراسانى بذلك‏»پس از انتشار اين حكم تلگرافى،مجلس شوراى ايران ترتيبات اخراج او را به‏منظور تبعيد از تهران صادر كرد.تقى زاده به تبريز آمد و مدتى در آنجا اقامت كردعاقبت‏به استانبول رفته و متعاقبا به وطن ايده‏آل خويش كه همان اروپا باشد،رهسپارشد. (3)

تلگراف آخوند خراسانى به آية الله انگجى:

پس از صدور حكم فساد راى سياسى تقى زاده،و مغايرت او با احكام مقدسه‏اسلام،معروف شد كه تقى زاده از سوى مرجعيت اسلام تكفير شده است.عده‏اى ازدوستان و طرفداران او شروع به نامه پراكنى و ايجاد جو مصنوعى نمودند و آية الله‏خراسانى،محض جلوگيرى از اتلاف وقت مسلمانان در امورى كه ضرورت ندارد،تلگرافى در پاسخ اين همه نامه‏ها به آية الله انگجى(مرحوم ميرزا ابو الحسن انگجى،جد بزرگوار حجة الاسلام و المسلمين سيد على انگجى معروف كه در مسجد ملك‏تهران اقامه جماعت مى‏فرمايند.)كه يكى از وزنه‏هاى بزرگروحانيت آذربايجان بود،صادر نمودند كه متن تلگراف چنين است:

از قصر شيرين به تبريز،عدد كلمات 98،تاريخ اصل مطلب 5 شوال 1328«جناب مستطابشريعتمدار كهف الانام ثقة الاسلام آقاى حاج ميرزا ابو الحسن‏انگجى دام تاييده:

در خصوص حكمى كه از اين خادمان شرع انور درباره آقا سيد حسن تقى زاده‏صادر شده بود، مكاتيب و سؤالاتى از تبريز رسيده،لازم است جناب مستطاب عالى به‏عموم علماء و قاطبه مسلمين اعلام فرمائيد حكم مزبور تكفير نبوده و نسبت تكفيربى‏اصل است،فقط حكم به عدم جواز مداخله در امور نوعيه مملكت و عدم لياقت‏عضويت مجلس محترم ملى و لزومخروجش بوده،لا غير.البته زايد بر مدلول حكم‏اثرى مترتب نشود.» (4)

اين نوع دقت و موشكافى در مورد يك فرد سياسى،از ديانت و اعتقاد عميق‏ايمانى و الهى آن مردان بزرگ الهى سرچشمه مى‏گيرد كه در مورد حفظ اساس‏تشكيلات اسلامى،آن چنان دلسوزى و مراقبت نشان مى‏دهند و در اين راه جان‏خويش را به مخاطره مى‏افكنند،ولى در حفظ آبرو و حيثيت و شئون يك فرد مسلمان‏ناسالم هم اين قدر تلاش و كوشش دارند تا مبادا افزون بر حكم الهى آثارى بر اومترتب سازند كه فردا در پيشگاه عدل الهى مورد مؤاخذهقرار گيرند.

ولى اى كاش اين همه دقت و ريزبينى،و اين همه تعهد و مسئوليت در برابرقوانين الهى را ديگران نيز بتوانند درك كنند و مورد بررسى و دقت قرار دهند و دست ازتوطئه‏ها و نقشه‏كشيها در مورد چنين رجال الهى و خدمتگزاران شريعت آسمانى‏بردارند و با اين مردانراستين و صادق از صفا و وفا،نه از راه غدر و جفا رفتار نمايند.

وفات او:

او در سال‏1329 ه.ق،پس از عمرى تلاش و كوشش در راه خدا به لقاء الله‏پيوست.

رحمت و رضوان خدا شامل حال او باد.

پى‏نوشتها:

1- آشنايى با علوم اسلامى،ص 310.

2- «آخوند»كلمه‏اى است فارسى،و معناى آن معلم و استاد مى‏باشد،و آن دو كلمه‏«آقا»و«خوانده‏»است وبا سواد تركيب يافته است و در اصطلاح متاخرين در صورت مطلق ذكر شدن،مقصود از آن در علوم عقلى،ملا صدراى شيرازى،و در علوم نقلى(فقه و اصول)آخوند ملا محمد كاظم خراسانى صاحب ترجمه فوق‏مى‏باشد.

3- اوراق تازه‏ياب مشروطيت و نقش تقى‏زاده،به كوشش ايرج افشار،ص 208.

4- اوراق تازه‏ياب مشروطيت،ص‏217.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation