او و امثال او وظيفه و مسؤوليت خويش را انجام ندادهاند اين انديشه طبعااو را به غيرت میآورد و با خوشبينی و اميدواری به حركت و جنبش وامیدارد . اما يك فرد بی ايمان در كشور هستی ، مانند فردی است كه در كشوریزندگی میكند كه قوانين و تشكيلات و تاسيسات كشور را فاسد و ظالمانهمیداند ، و از قبول آنها هم چارهای ندارد درون چنين فردی ، همواره پر ازعقده و كينه است او هرگز به فكر اصلاح خودش نمیافتد ، بلكه فكر میكند درجائی كه زمين و آسمان برناهمواری است ، سراسر هستی ظلم و جور و نادرستیاست ، درستی ذرهای مانند من چه اثری دارد ؟ ! چنين كسی هرگز از جهانلذت نمیبرد جهان برای او همواره مانند يك زندان هولناك است اين استكه قرآن كريم میفرمايد : « و من اعرض عن ذكری فان له معيشه ضنكا »( 1 ) . هر كس از توجه و ياد من رو برگرداند ، زندگیئی تنگ و پر از فشارخواهد داشت آری ، ايمان است كه زندگی را در درون جان ما برما وسعت میبخشد و مانعفشار عوامل روحی میشود . دومين اثر ايمان مذهبی از نظر بهجت زائی و انبساط آفرينی ، " روشندلی" است انسان همينكه به حكم ايمان مذهبی جهان را به نور حق و حقيقتروشن ديد ، همين روشن بينی ، فضای روح او را روشن میكند و در حكم چراغیمیگردد كه در درونش روشن شده پاورقی : . 1 طه : . 124 |