به هر حال گرايشهای والا و معنوی و فوق حيوانی انسان آنگاه كه پايه وزيربنای اعتقادی و فكری پيدا كند نام " ايمان " به خود میگيرد .پس نتيجه میگيريم كه تفاوت عمده و اساسی انسان با جانداران ديگر كهملاك " انسانيت " او است و انسانيت وابسته به آن است ، علم و ايماناست . درباره امتياز انسان از جانداران ديگر سخن فراوان گفته شده است برخیمنكر امتياز اساسی ميان اين نوع و ساير انواع هستند ، تفاوت آگاهی وشناخت انسان با حيوان را از قبيل تفاوت كمی و حداكثر تفاوت كيفیمیدانند ، نه تفاوت ماهوی همه آن شگفتيها و اهميتها و عظمتها كه نظرفلاسفه بزرگ شرق و غرب را سخت درباره مساله شناخت در انسان جلب كردهاست ، چندان مورد توجه اين گروه واقع نشده است . اين گروه انسان را از نظر خواستهها و مطلوبها نيز يك حيوان تمام عيارمیدانند بدون كوچكترين تفاوتی از اين نظر ( 1 ) برخی ديگر تفاوت او رادر جان داشتن میدانند ، يعنی معتقدند جاندار و ذی حيات منحصر به انساناست ، حيوانات ديگر نه احساس دارند و نه ميل و نه درد و نه لذت ،ماشينهايی بیجاناند شبيه جاندار تنها موجود جاندار انسان است ، پستعريف حقيقی او آن است كه موجودی است جاندار ( 2 ) ديگر انديشمندان كهانسان را تنها جاندار جهان نمیدانند و به امتيازات اساسی ميان او و سايرجانداران قائلند . پاورقی : . 1 هابز از فلاسفه معروف انگلستان چنين نظری درباره انسان دارد .. 2 نظريه معروف دكارت . |