از ضروريات حيات اجتماعی است . اينچنين مكتبی را چه كسی قادر است طرح و پی ريزی كند ؟ بدون شك عقليك فرد قادر نيست آيا عقل جمع قادر است ؟ آيا انسان میتواند بااستفاده از مجموع تجارب و معلومات گذشته و حال خود چنين طرحی بريزد ؟اگر انسان را بالاترين مجهول برای خودش بدانيم ، به طريق اولی جامعهانسانی و سعادت اجتماعی مجهولتر است پس چه بايد كرد ؟ اينجا است كهاگر ديدی راستين درباره هستی و خلقت داشته باشيم ، نظام هستی را نظامیمتعادل بدانيم ، خلاء و پوچی را از هستی نفی نمائيم ، بايد اعتراف كنيمكه دستگاه عظيم خلقت اين نياز بزرگ را ، اين بزرگترين نيازها را ، مهملنگذاشته و از افقی مافوق افق عقل انسان ، يعنی افق وحی ، خطوط اصلی اينشاهراه را مشخص كرده است ( اصل نبوت ) كار عقل و علم ، حركت در دروناين خطوط اصلی است چه زيبا و عالی گفته بوعلی در كتاب " نجات " آنجاكه نياز انسانها را به شريعت الهی كه به وسيله انسانی ( نبی ) بيان شدهباشد توضيح میدهد میگويد : فالحاجه الی هذا الانسان فی ان يبقی نوع الانسان و يتحصل وجوده اشد منالحاجه الی انبات الشعر علی الحاجبين و تقعير الاخمص من القدمين و اشياءاخری من المنافع التی لاضروره اليها فی البقاء بل اكثر مالها انها تنفع فیالبقاء . نياز به نبی و بيان كننده شريعت الهی و ايدئولوژی انسانی در بقاء نوعانسان و در رسيدن انسان به كمال وجودی انسانيش ، بسی بيشتر است از نيازبه رويانيدن مو بر ابروان و مقعر ساختن كف دو |