برنامهريز و تئوريسين و تعيين كننده راه و روش و وسيله ، عقل فردی استكه البته با ميزان معلومات و اطلاعات و آموختهها و نيرومندی قضاوت اوبستگی دارد . فعاليت تدبيری ، فرضا به اوج كمال خود برسد ، برای انسانی شدنفعاليتهای انسان كافی نيست فعاليت تدبيری انسان ، شرط لازم انسانيتاست ، زيرا نيمی از انسانيت انسان را عقل و علم و آگاهی و تدبير اوتشكيل میدهد ، اما شرط كافی نيست فعاليت انسانی آنگاه انسانی است كهعلاوه بر عقلانی بودن و ارادی بودن ، در جهت گرايشهای عالی انسانيت باشدو لااقل با گرايشهای عالی در تضاد نباشد ، والا جنايت آميزترين فعاليتهایبشری احيانا با تدبيرها و تيزهوشیها و مال انديشیها و طرح ريزیها و تئوریسازیها صورت میگيرد نقشههای شيطانی استعماری بهترين شاهد مدعا است دراصطلاحات دينی اسلامی ، نيروی تدبير ، آنجا كه از گرايشهای انسانی وايمانی جدا میشود و در خدمت اهداف مادی و حيوانی قرار میگيرد " نكرا" و " شيطنت " ناميده شده است بگذريم از اين جهت كه فعاليت تدبيری، لزوما انسانی نيست ، بلكه اگر بر محور هدفهای حيوانی باشد ، ازفعاليتهای التذاذی حيوانی بسی خطرناكتر است مثلا حيوانی به خاطر پر كردنشكم خود حيوانی يا انسانی را میدرد ، ولی انسان تدبيرگر حسابگر برایمقصودی در همين حد ، شهرهايی را ويران و صدها هزار نفر نفوس بيگناه رابه آتش میكشد آری ، بگذريم از اين جهت ، آيا اهداف عقل از نظر مجموعمصالح فردی كافی است ؟ به عبارت ديگر : حد كارآيی عقل فردی از نظرارائه مصالح فردی چيست ؟ |