از روی كمال رضايت و به طور طبيعی صورت میگيرد فرق است ميان كاری كهاز روی رضا و ايمان صورت گيرد كه نوعی انتخاب است ، با كاری كه تحتتاثير عقدهها و فشارهای ناراحت كننده درونی صورت میگيرد كه نوعی انفجاراست . ثانيا اگر جهان بينی انسان ، صرفا جهان بينی مادی و براساس انحصارواقعيت در محسوسات باشد ، هر گونه ايده پرستی و آرمانخواهی اجتماعی وانسانی برخلاف واقعيات محسوسی است كه انسان در آن هنگام در روابط خودبا جهان احساس میكند . آنچه نتيجه جهان بينی حسی است خودپرستی است نه ايده پرستی ايده پرستیاگر براساس يك جهان بينی كه نتيجه منطقیاش آن ايده است نباشد از حدودخيالپرستی تجاوز نمیكند ، يعنی انسان بايد جهانی مجزا از واقعيتهای موجوددر درون خود و از خيال خود بسازد و با همان خوش باشد ولی اگر ايده پرستیناشی از دين و مذهب باشد ، متكی به نوعی جهان بينی است كه نتيجه منطقیآن جهان بينی پيروی از ايدهها و آرمانهای اجتماعی است ايمان مذهبیپيوندی است دوستانه ميان انسان و جهان ، و به عبارت ديگر نوعی هماهنگیاست ميان انسان و آرمانهای كلی جهان ، اما ايمان و آرمانهای غير مذهبینوعی " بريدگی " از جهان و ساختن جهانی خيالی برای خود است كه به هيچوجه از جهان بيرون حمايت نمیشود . ايمان مذهبی تنها يك سلسله تكاليف برای انسان علی رغم تمايلات طبيعیتعيين نمیكند ، بلكه قيافه جهان را در نظر انسان تغيير میدهد ، عناصریعلاوه بر عناصر محسوس ، در ساختمان جهان |