نوبه خود ناشی از برداشتی خاص و طرز تفكری خاص درباره جهان و انساناست كه نه در لابراتوارها میتوان به آن دست يافت و نه از محتوای قياسهاو استدلالها آن برداشتها همانهاست كه در آينده توضيح خواهيم داد كه ازدسترس علم بيرون است . تاريخ گذشته و حال نشان داده كه تفكيك علم و ايمان از يكديگر چهنتايجی به بار میآورد آنجا كه ايمان بوده و علم نبوده است مساعی بشردوستانه افراد صرف اموری شده كه نتيجه زياد و احيانا نتيجه خوب به بارنياورده است و گاهی منشا تعصبها و جمودها و احيانا كشمكشهای زيانبار شدهاست تاريخ گذشته بشر پر است از اينگونه امور . آنجا كه علم بوده و جای ايمان خالی مانده است مانند برخی جوامع عصرحاضر ، تمام قدرت علمی صرف خودخواهیها و خودپرستیها ، افزون طلبیها ،برتری طلبیها ، استثمارها ، استعبادها ، نيرنگها و نيرنگ بازیها شدهاست . دو سه قرن گذشته را میتوان دوره پرستش علم و گريز از ايمان دانستدانشمندان بسياری معتقد شدند كه همه مشكلات بشر با سرانگشت علم گشودهخواهد شد ، ولی تجربه خلاف آن را ثابت كرد امروز ديگر انديشمندی يافتنمیشود كه نياز انسان را به نوعی ايمان ولو ايمان غير مذهبی كه به هر حالامری ماورا علم است انكار كند . برتراندراسل با آنكه گرايشهای مادی دارد اعتراف میكند كه : كاری كه منظور آن فقط در آمد باشد ، نتيجه مفيدی بار نخواهد آورد برایچنين نتيجهای بايد كاری پيشه كرد كه در آن . |