را انجام میدهد ( جهانسازی ) و هم كار ايمان را ( انسانسازی ) پاسخ ايناست كه همه اينها صحيح است ، اما نكته اساسی اين است كه قدرت وتوانائی علم ، از نوع قدرت و توانائی ابزار است ، يعنی بستگی دارد بهاراده و فرمان انسان انسان در هر ناحيه بخواهد كاری انجام دهد با ابزارعلم بهتر میتواند انجام دهد ، اين است كه میگوييم علم بهترين مدد كارانسان است برای وصول به مقاصد و پيمودن راههائی كه انسان برای طی كردنانتخاب كرده است . اما سخن در جای ديگر است ، سخن در اين است كه انسان پيش از آن كهابزار را به كار اندازد مقصد را در نظر گرفته است ابزارها همواره درطريق مقصدها استخدام میشوند مقصدها از كجا پيدا شده است ؟ انسان به حكماينكه از روی طبع ، حيوان است و به صورت اكتسابی انسان ، يعنیاستعدادهای انسانی انسان تدريجا در پرتو ايمان بايد پرورش يابد ، به طبعخود به سوی مقاصد طبيعی حيوانی فردی مادی خود خواهانه خود حركت میكند وابزارها را در همين طريق مورد بهرهبرداری قرار میدهد از اين رو نيازمندنيروئی است كه ابزار انسان و مقصد انسان نباشد بلكه انسان را مانندابزاری در جهت خود سوق دهد نيازمند به نيروئی است كه انسان را از درونمنفجر سازد و استعدادهای نهانی او را به فعليت برساند نيازمند به قدرتیاست كه بتواند انقلابی در ضميرش ايجاد كند ، به او جهت تازه بدهد اينكاری است كه از علم و كشف قوانين حاكم بر طبيعت و بر انسان ، ساختهنيست اينگونه تاثير مولود تقدس يافتن و گرانبها شدن برخی ارزشها در روحآدمی است و آن خود مولود يك سلسله گرايشهای متعالی در انسان است كه آنگرايشها به |