بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب فقهای نامدار شیعه, عقیقى بخشایشى ( )
 
 

بخش های کتاب

     fehrest -
     fo-n01 -
     fo-n02 -
     fo-n03 -
     fo-n04 -
     fo-n05 -
     fo-n06 -
     fo-n07 -
     fo-n08 -
     fo-n09 -
     fo-n10 -
     fo-n11 -
     fo-n12 -
     fo-n13 -
     fo-n14 -
     fo-n15 -
     fo-n16 -
     fo-n17 -
     fo-n18 -
     fo-n19 -
     fo-n20 -
     fo-n21 -
     fo-n22 -
     fo-n23 -
     fo-n24 -
     fo-n25 -
     fo-n26 -
     fo-n27 -
     fo-n28 -
     fo-n29 -
     fo-n30 -
     fo-n31 -
     fo-n32 -
     fo-n33 -
     fo-n34 -
     fo-n35 -
     fo-n36 -
     fo-n37 -
     fo-n38 -
     fo-n39 -
     fo-n40 -
     fo-n41 -
     fo-n42 -
     fo-n43 -
     fo-n44 -
     fo-n45 -
     fo-n46 -
     fo-n47 -
     fo-n48 -
     fo-n49 -
     fo-n50 -
     fo-n51 -
     fo-n52 -
     fo-n53 -
     fo-n54 -
     fo-n55 -
     fo-n56 -
     fo-n57 -
     fo-n58 -
     fo-n59 -
 

 

 
 

7- شيخ ابو جعفر طوسى،مؤسس حوزه نجف (1)

(متولد 385-متوفى 460 ه.ق)

گفتار استاد:

«شيخ ابو جعفر طوسى،معروف به‏«شيخ الطائفه‏»از ستارگان بسيار درخشان جهان‏اسلام است.در فقه و اصول و حديث و تفسير و كلام و رجال تاليفات فراوان‏دارد.اهل خراسان است. در سال 385 متولد شده و در سال 408 يعنى در23سالگى به بغداد مهاجرت كرد و تا پايان عمر در عراق ماند و پس از استادش سيدمرتضى علم الهدى،رياست علمى و فتوائى شيعه بهاو منتقل گرديد.

مدت پنج‏سال پيش شيخ مفيد درس خوانده است.ساليان دراز از خدمت‏شاگردمبرز شيخ مفيد،سيد مرتضى بهره‏مند شده است.استادش سيد مرتضى در سال‏436 درگذشت و او 24 سال ديگر پس از استادش در قيد حيات بود.دوازده سال‏بعد از سيد در بغداد ماند،ولى بعد به علت‏يك سلسله آشوبها كه خانه وكاشانه‏اش به تاراج رفت،به نجف مهاجرت كرد و حوزه علميه را در آنجا تاسيس‏كرد و در سال 460 در همانجا درگذشت.قبرش در نجف معروف است. شيخ‏طوسى كتابى در فقه دارد به نام‏«النهايه‏»كه در قديم الايام كتاب درسى طلاب‏بوده است. كتاب ديگرى دارد به نام‏«المبسوط‏»كه فقه را وارد مرحله جديدى‏كرده است و در عصر خودش مشروح‏ترين كتاب فقهى بوده است.كتاب ديگرى‏دارد به نام‏«الخلاف‏»كه در آنجا هم آراء فقهاء اهل سنت را بيان كرده،و هم راى‏شيعه را.شيخ طوسى كتابهاى ديگرى نيز در فقه دارد،قدماء تا حدود يك قرن‏پيش،اگر در فقه‏«شيخ‏»را به طور مطلق مى‏گفتند،[منظور آنان]شيخ طوسى بودو اگر«شيخان‏»مى‏گفتند مقصود شيخ مفيد و شيخ طوسى بوده است.

شيخ طوسى يكى از چند چهره معروفى است كه در سراسر فقه نامشان برده‏مى‏شود.خاندان شيخ طوسى تا چند نسل همه از علماء و فقهاء بوده‏اند.پسرش‏شيخ ابو على ملقب به‏«مفيد ثانى‏»،فقيه جليل القدرى است و بنا بر نقل مستدرك(ج‏3،ص 498)او كتابى دارد بهنام‏«امالى‏»و كتاب‏«النهايه‏»پدرش را نيز شرح‏كرده است.

مطابق نقل كتاب‏«لؤلؤة البحرين‏»دختران شيخ طوسى نيز فقيهه و فاضله بوده‏اند.

شيخ ابو على فرزندى دارد به نام‏«شيخ ابو الحسن‏»،بعد از پدرش مرجعيت ورياست‏حوزه علميه به او منتقل گرديد و بنا بر نقل‏«ابن عماد حنبلى‏»در كتاب‏شذرات الذهب في اخبار من ذهب(ج 4،ص‏126 و127)در زمان اين فردبزرگ،زاهد و عالم،بوده است عماد طبرى گفته است اگر صلوات بر غير انبياءروا بود،من بر اين مرد صلوات مى‏فرستادم.او(پسر شيخ)در سال540 درگذشته‏است.» (2)

ولادت:

فقيه بزرگوار،محدث كبير،مفسر نامى،دانشمند پرآوازه،شيخ الطائفه،ابو جعفرمحمد بن حسن بن على طوسى،در رمضان سال 385 ه.ق در شهر«طوس‏»خراسان‏ديده به جهان گشود. پس از طى تحصيلات مقدماتى در زادگاه خود،در سال 408 ه.ق‏هنگامى كه‏23 ساله بود،بهبغداد عزيمت نمود.

در آن هنگام رياست مذهب جعفرى در زمان غيبت امام زمان(عج)با شيخ‏بزرگوار و بزرگ پرچمدار شيعه،محمد بن محمد عكبرى بغدادى،معروف به شيخ‏مفيد بود.پس شيخ طوسىملازمت او را اختيار كرد و شاگردى او را پذيرفت و تا پايان‏زندگى او از محضرش بهره‏ها برد.

در همين زمان از محضر مشايخ ديگر،مانند:حسين بن عبيد الله غضايرى(م 411)،ابن جنيد اسكافى(م 381)و احمد بن محمد بن موسى معروف به ابى الصلت‏اهوازى نيز كسب فيضنمود.

وى به علت هوش سرشار و ذكاوت فوق العاده‏اش مورد توجه استاد بزرگوارش‏شيخ مفيد قرار گرفت.بدين جهت اكثر اوقات را با شيخ به سر مى‏برد تا اينكه دررمضان سال‏413 ه.ق شيخ مفيد به جوار رحمت الهى شتافت.پس از رحلت اين‏مجتهد سترگ شيعه،رياست مذهب شيعه به داناترين و والا مقام‏ترين شاگردش يعنى‏سيد مرتضى علم الهدى(برادر سيد رضى،گرد آورنده نهج البلاغه)رسيد.بدين خاطرشيخ طوسى بدو پيوست و از علوم الهى سرشارى كه از زبان او جارى مى‏گرديد،مستفيض شده و از چشمه گواراى علم و دانش او سيراب و بهره‏مندگشت.

سيد مرتضى نيز كه در او لياقت و استعداد كامل را ديده بود،او را مورد عنايات وتوجهات خاصه خود قرار داده و او را به تدريس واداشت و مقررى قابل توجهى(12دينار در ماه)براى او تعيين نمود.بدين ترتيب شيخ طوسى‏23 سال نيز در ملازمت آن‏عالم بزرگوار به سر برد تااينكه سيد در ربيع الاول سال‏436 ه.ق،در سن 81 سالگى‏درگذشت.

بعد از رحلت آية الله سيد مرتضى علم الهدى،رهبرى و پرچمدارى شيعه به‏شيخ طوسى رسيد.در اين هنگام منزل شيخ در محله كرخ بغداد،پناهگاه و مقصد ومقصود مسلمانان بود. جهت درك محضر او علماء و دانشمندان بسيارى از سراسرسرزمين اسلامى،قصد بغداد را مى‏نمودند تا افتخار مجالست و شاگردى او را دريابند واز چشمه خروشان علم الهدى كه برزبان او جارى مى‏شد،استفاده برند.

بدينگونه شماره شاگردان وى از فقهاء و مجتهدين و علماء شيعه،به بيش ازسيصد تن رسيد ودر همان وقت چند صد نفر از علماى اهل سنت نيز از محضر اواستفاده مى‏كردند.

كتابهاى مرجع:

شيخ طوسى مؤلف دو كتاب از كتب اساسى و مرجع چهارگانه شيعه است.اين‏كتابها به نامهاى:«تهذيب الاحكام‏»و«الاستبصار»مى‏باشند و هر دو در زمينه روايات و احاديثى است كه جنبه فقهى و حكمى دارند.قابل توجه است كه كتب اربعه به وسيله‏سه نفر نوشته شده است كه نام هر سه نفر آنان‏«محمد»مى‏باشد.في المثل:«محمد بن‏يعقوب كلينى‏»،«الكافى‏»را نوشته و در آن بيش از 16000 حديث را جمع آورى كرده‏است.و شيخ صدوق،«محمد بن بابويه‏»كتاب‏«من لا يحضره الفقيه‏»را در احكام فقه‏تاليف كرده است و شيخ طوسى،«محمد بن حسن‏»نيز دو كتاب ديگر از اصول اربعه،يعنى‏«التهذيب‏»و«الاستبصار»را نوشته است.به اينترتيب به اين سه نفر،«محمدون‏اوائل‏»گويند.

سه نفر ديگر از بزرگترين علماى شيعه در اعصار اخير كتابهاى مهم ديگرى‏نگاشته‏اند كه‏«محمدون اواخر»ناميده مى‏شوند كه عبارتند از:«علامه محمد باقرمجلسى‏»،مؤلف دائرة المعارف عظيم‏«بحار الانوار»در 110 جلد،و«محمد بن محسن‏فيض كاشانى‏»مؤلف كتاب گرانقدر«الوافى‏»و«محمد بن حر عاملى‏»،مؤلف كتاب‏گرانبهاى‏«وسائل الشيعه‏»در 20 جلد.پساين هفت كتاب ارزشمند را در مجموع كتب‏سبعه شيعه مى‏نامند.

كرسى تدريس در بغداد:

آوازه علم و دانش و ورع و زهد و تقواى شيخ طوسى،همچنانكه از مرزهاى‏عراق گذشته و به اقصى نقاط دنيا رسيده بود،از ديواره هزار كنگره هزار قصر با عظمت‏خليفه‏عباسى نيز گذشت، به طورى كه‏«القائم بامر الله‏»خليفه عباسى،با همكارى آل بويه‏كرسى تدريس كلام را در مركز خلافت‏براى او برقرار نمود.در آن روزگار بر اين‏كرسى،عظمت و رتبه والايى قائل بودند،به طورى كه آن را به بزرگترين دانشمند كشورواگذار مى‏نمودند و اين نشانه آن است كه در آن زمان بالاتر و والاتر از شيخ طوسى درتمام بغداد و سرزمينهاى اسلامى فرد ديگرى موجودنبود كه شايستگى تدريس راداشته باشد.

در آن روزگار خاندان ايرانى‏«آل بويه‏»در واقع امر بر بغداد حكومت مى‏كردند و خلفاى عباسى بيشتر از يك مقام تشريفاتى،عنوانى نداشتند.به طوريكه آل بويه هرگاه‏اراده مى‏كردند، مى‏توانستند آنان را كنار زده،فرزند يا يكى از نزديكان خليفه را به‏حكومت ظاهرى منصوب نمايند.اين نوع نمايشات براى ساكت كردن مردم عراق بودكه بسيارى از آنها از اهلنت‏بودند و خليفه را«امير المؤمنين‏»و خليفة الله و ظل الله‏في الارض مى‏دانستند!

آل بويه كه خاندان شيعه بودند،در ترويج‏شيعه و رهانيدن آنان از ظلم و ستم‏ديگران،نقشبسيار مهمى را ايفا كردند،و نخستين بار شعائر و شعارهاى شيعه را مطرح‏ساختند.

در سال‏447 ه.ق،تركان سلجوقى با استفاده از ضعف آل بويه به بغداد حمله‏نموده و با اشغال آن،حكومت آل بويه را منقرض نمودند.در اين هنگام عده‏اى ازاوباش و اراذل به رهبرى عميد الملك وزير متعصب طغرل بيك،به محله‏هاى‏شيعه نشين حمله كرده،به قتل و غارت آنان پرداختند و بدين ترتيب يك قرن آزادى‏شيعيان در عراق به سر رسيد.قرنى كه با ظهور شيخ صدوق و سيد مرتضى و سيدرضى و شيخ مفيد،و برهه‏اى از حيات علمى شيخ طوسى(ره) همراه بود.در اين يك‏قرن حكومت آل بويه،بسيارى از كتب معروف شيعه نگاشته شد و شيعيان توانستندمراسم مذهبى خود را از قبيل عزادارى عاشورا و ديگر مراسم و شعائر راآزادانه انجام‏دهند.

اما با سقوط آل بويه و روى كار آمدن خاندان سلجوقى،وضع به يك باره‏دگرگون گرديد و دوباره آزار و اذيت‏شيعيان و قتل عام آنان آغاز گرديد و شيعيان‏مجبور شدند براى حفظ جان و ناموس خود تقيه نمايند.با حمله افراد متعصب و اراذل‏و اوباش به صفهاى عزادارى سيد الشهداء(ع)،مراسم عزادارى شيعيان نيز به ظاهرمتوقف گرديد و بسيارى از عزاداران كشتهشدند.

در يكى از اين حملات كه تحت نظارت وزير عبد الملك انجام گرفت،بسيارى‏از شيعيان كشته شده و بسيارى از خانه‏ها و مغازه‏ها و مراكز علمى و كتابخانه‏هاى شيعى به آتش كشيده شده و غارت گرديد.شيخ طوسى نيز از اين غارت در امان نماند،زيراهمانطور كه نوشته آمد،وى داراى بزرگترين كرسى تدريس در بغداد بود.عده‏اى ازعلماء اهل سنت كه اين موضوع را خوش نداشتند و به شيخ حسادت مى‏كردند،بارهاكوشيده بودند كه با تهمت و افتراء شيخ رااز اين منصب كنار نمايند.

اما اين حسادتها،بالاخره كار خود را كرد و اراذل و اوباش به خانه شيخ حمله‏برده و آن را به آتش كشيده و بسيارى از اموالش را به غارت بردند.كرسى تدريس شيخ‏نيز به آتش كشيده شد و كتابخانه بزرگ و معروف او نيز كه محزن گنجينه‏ها و ذخائرعلمى بود،طعمه حريق گشت و بسيارى از كتب نفيس و بى‏مانند او نيز در آتش جهل وتعصب نابود گرديد.علاوه بر آن كتابخانه‏اى كه به دستور شاهپور بن اردشير وزيربهاء الدوله ديلمى ساخته شده بود و يكى از بزرگترين و عظيم‏ترين و معروف‏ترين ومعتبرترين كتابخانه‏هاى آن روزگار بود،و هزاران جلد كتاب خطى و نفيس كه از روى‏كتابهاى مختلف از سراسر جهان آن روز استنساخ شده بود و در آن نگهدارى مى‏شد،وقرآنهاى تذهيب كارى شده و قرآنهايى كه به وسيله بزرگترين خطاطان عرب نوشته‏شده بود و به نفاست اين كتابخانه مى‏افزود،تماما توسط عده‏اى از جاهلان متعصب وگمراه به آتش كشيده شد و تعداد زيادى از كتب منحصر به فرد،از جملهتعداد زيادى ازكتابها و تاليفات خود شيخ از بين رفت.» (3)

بعد از اين حادثه،اراذل و او باش به خانه شيخ حمله كردند تا وى را به قتل‏برسانند،ولى چون او را نيافتند،وسايل منزل و كتابهاى او را به بازار آورده،پرچمها وعلمهايى كه شيعيان درعاشورا از آن استفاده مى‏نمودند،بر آنها افزوده و همگى را به‏آتش كشانده و نابود ساختند.

در تاريخ ادبيات دكتر صفا،به نقل از«كامل التواريخ‏»ابن اثير،حوادث‏499 آمده‏است:

«در محرم سال 445،بين شيعه و سنى بغداد اختلافاتى كه از اواخر سال 444بروز كرده بود، شدت گرفت و دسته‏هايى از تركان نيز در تعصبات شركت جسته،درنتيجه بسيارى از خانه‏هاى محله كرخ بغداد كه مسكن شيعيان بود و خانه‏هاى محلات‏ديگر طعمه آتش و با خاك يكسان شد.در سال‏449 خانه ابو جعفر طوسى،فقيه امامى‏در كرخ به باد غارتمتعصبان رفت.» (4)

بعد از اين حادثه اسفبار كه ضايعات جبران ناپذيرى به جهان علم وارد ساخت،شيخ از بغدادخارج شده و به صورت متوارى به نجف اشرف رسيد.

«نجف اشرف‏»در آن هنگام ده كوچكى بود كه عده معدودى از شيعيان مشتاق،در جوار بارگاهمولاى متقيان امير المؤمنين على(ع)زندگى مى‏كردند.

بعد از فروكش كردن خشم و طغيان جاهلان،شيخ در نجف اشرف حوزه‏علميه‏اى تاسيسنموده كه بزرگترين حوزه علميه در ميان شيعيان گرديد. (5)

گفتار نجاشى:

نجاشى(متوفى 450 ه.ق)،معاصر او در شان شيخ مى‏نويسد:

«ابو جعفر محمد بن حسن بن على طوسى،بزرگى از اصحاب ما،ثقه،عين ازشاگردان استاد ما ابو عبد الله(مفيد)مى‏باشد،او تاليفاتى دارد.يكى از آنها«تهذيب‏الاحكام‏»و آن كتاب بس بزرگى است،و ديگرى الاستبصار-النهايه-المفصح(درامامت)-ما لا يسع المكلف الاخلال به كتاب العدة(در اصول فقه)-كتاب الرجال من‏روى عن النبى(ص)و عن الائمة(ع)-كتاب فهرست كتب الشيعه و اسامى المصنفين‏المبوسط(در فقه)-مقدمه‏اى در مدخل علم كلام-الايحاز(در ارث)-مسالة فى العمل‏بخبر الواحد-كتاب ما يعلل و ما لا يعلل-كتاب الجمل و العقود-تلخيص الشافى(درامامت)-مسالة فى الاحوال-كتاب التبيان فى تفسير القرآن-شرحالمقدمة-رياضة‏العقول-تمهيد الاصول،و شرح جمل العلم و العمل...» (6)

گفتار حاج آقا بزرگ تهرانى:

شيخ آقا بزرگ تهرانى،در مقدمه تفسير«التبيان‏»تاليف شيخ طوسى،از 48 كتاب‏وى نام بردهاست.اين كتابها را مى‏توان در موضوعات زير دسته بندى نمود:

1-تفسير قرآن،3 كتاب

2-فقه و احكام 11 كتاب

3-اصول فقه 2 كتاب

4-اخبار و احاديث‏3 كتاب

5-رجال و درايه‏3 كتاب

6-كلام و عقائد16 كتاب

7-ادعيه و مناجات 5 كتاب

8-مقتل و تاريخ 2 كتاب

9-پاسخ مسائل‏3 كتاب (7)

برخى از عناوين كتابها به اين قرار مى‏باشد:

النهايه-الخلاف-المبسوط-عدة الاصول-تفسير التبيان-تلخيصالشافى‏الغيبة-الفهرست-رجال-مصباح المتهجد و...

1-النهاية:

اين كتاب كه يكى از نخستين آثار شيخ است.وى فتاواى خود را درمسائل فقهى به عبارات و روايات نوشته و مسائلى را كه درباره آن روايت‏يا حديثى‏نيافته است متعرض نگرديده است.اين كتاب تا عصر محقق همانند شرائع محقق‏مطرح بود.

2-المبسوط:

بر خلاف نهايه،اگر چه كتابى است فقهى،ولى در آن شيخ اجتهادنموده است و مسائل را با ديد كلامى و اصولى بررسى كرده و فتوا داده است.اين كتاب‏فتاواى اجتهادى شيخ مى‏باشد.ازكتابهاى ديگر شيخ اين كتابها را مى‏توان نام برد:

3-الخلاف:

در اين كتاب مباحث اخلاقى و موارد مورد اتفاق فريقين را بازگوكرده است.

«مفصح‏»(در امامت)،«لا يسع المكلف الاخلال به‏»(در اصول)،«عدة الاصول‏»(در علم اصول)، «الرجال‏»كه نام رجالى است كه از اصحاب پيامبر اكرم(ص)و ياران‏ائمه معصومين(ع)روايت كرده‏اند.«فهرست‏»كه فهرست كتب شيعه و نام مؤلفان آنهامى‏باشد.«مقدمه‏»در علم كلام، «ايجاز»در فرائض رساله،«مساله در عمل به خبرواحد»رساله‏«ما يعلل و ما لا يعلل‏»،كتاب‏«رياض العقول‏»كه شرح مقدمه و در علم كلام‏است.«تمهيد الاصول‏»كه شرح‏«جمل العلم والعمل‏»سيد مرتضى علم الهدى است.

كتاب‏«جمل العلم و العمل‏»،«كتابهاى عقود و تلخيص الشافى‏»در امامت.كتاب‏«التبيان‏»در تفسير قرآن.تفسير التبيان در 20 مجلد قرار دارد.اين كتاب در ساليان اخيربه صورت 10 مجلد به چاپ رسيده است.اين تفسير نخستين تفسير استدلالى شيعه‏است.زيرا قبل از آن كتابهاىتفسيرى شيعه همگى روائى(يعنى مجموعه روايات واحاديث پيرامون آيات)بودند.

اين ابتكار شيخ،بعدها پى‏گيرى شد و بدين ترتيب يك سرى از ارزشمندترين‏تفاسير استدلالى شيعه به وجود آمد.از جمله‏«تفسير مجمع البيان‏»طبرسى در 10 جلد،تفسير گازر، تفسير المنهج،تفسير خلاصة المنهج،تفسير ابو الفتح رازى و اخيرا تفسيرالميزان و تفسير نمونه و دهها تفسير ديگر كه ما در كتاب‏«طبقات مفسران شيعه‏»درمجلدات پنجگانه شرح وتفصيل آنها را داده‏ايم.

ديگر كتابهاى شيخ عبارتند از:

رساله در تحريم فقاع(آب جو)

مسائل دمشقيه(كه دوازده مساله است.)

مسائل حلبيه مسائل حائريه

مسائل الياسيه(كه صد مساله است.)

مسائل جيلانيه(كه 24 مساله است)

مسائل در فرق ميان نبى و امام

رساله نقض بر ابن شاذان

رساله مختصر(در ادعيه و مناسك حج)

رساله مسائل ابن براج

كتاب مختصر مصباح المجتهد(در ادعيه كه همانند مفاتيح الجنان ثقة المحدثين

شيخ عباس قمى رايج‏بين مردم بوده است.)

كتاب انس التوحيد(در ادعيه)

كتاب الاقتصار فيما يجب على العباد

كتاب مختصر المصباح

كتاب اخبار مختار بن ابى عبيدة ثقفى

كتاب مقتل الحسين(در حادثه دلخراش كربلا)

كتاب اختيار الرجال كشى

كتاب مجالس(در اخبار و احاديث)

كتاب هدايه المسترشد و بصيرة المتعبد

كتابى در اصول و عقايد و كلام

مسائل رازيه در وعيد

مسائل فارسيه(در آيات قرآن)

و كتاب الغيبة كه در مورد زندگانى حضرت ولى عصر بقية الله الاعظم نوشته شده‏است و يكى از محكم‏ترين و استدلالى‏ترين كتب شيعه تا زمان خود شيخ و حتى امروزمى‏باشد.در اين كتاب به تمامى سؤالات و اشكالات مخالفين در مورد غيبت،تولد وطول عمر حضرت مهدى(عج)پاسخ داده شده است.اين كتاب در سالهاى اخير به فارسى ترجمه شده است،ولىاينك ناياب مى‏باشد.

مقام و موقعيت‏شيخ طوسى:

شيخ مفيد كه استاد شيخ طوسى است،نخستين شخصيت علمى در شيعه است‏كه علم كلام را تنظيم و تبويب نمود و آن را به عظمت و اعتبار خود رسانيد.شيخ‏طوسى نيز اكثر كتب خود را در علم اصول و عقايد با بيانات كلامى درآميخته است.اين‏كار شيخ به علماى ديگر نيز جرات داد كه تفسير قرآن را با مشربهاى عقيدتى و فكرى‏گوناگونى عرضه بدارند.بدين ترتيب پس از شيخ،تفاسيرى با مشربهاى فلسفى وعرفانى و علمى به وجود آمد كه تاثير مهمى درتغيير افكار مسلمين باقى گذاشت.

يكى ديگر از تاثيرات و ابتكارات شيخ طوسى،استفاده از احاديث اهل سنت واستنتاج از مسائل كلامى آنان مى‏باشد.اين استفاده باعث ورود فرهنگ اهل سنت دركتب شيعه و انتقال آراء شيعه به ديگران بود.تفاسير مهمى چون مجمع البيان و تفسيرابو الفتوح رازى نيز از اين تاثير فرهنگى در امان نمانده و يك سرى مسائلى را كه مورداختلاف و يا انكار شيعيان مى‏باشد،در متن خود آوردند كه اخيرا عالم وارسته ومجاهد،علامه مرتضى عسكرى با تحقيقات سى ساله خود ريشه اين كجرويها را يافته‏و آنها را افشا نمود كه تحقيقات ايشان درجاى خود ارزشمند مى‏باشد. (8)

مجتهدى كه مرجعيت مجتهدان را داشت:

از خصوصيات ديگر شيخ طوسى آن است كه تا مدت طولانى فقهاى شيعه راتحت تاثير آراء خود قرار داد،به طوريكه هيچ يك از فقها جرات نيافتند كه در برابر آراءفقهى شيخ،نظريات خود را ابراز نمايند.البته اين مسائل باعث ركود تكامل فقهى دربرهه‏اى از زمان گرديد،ولى بعدها با درخششى كه برخى از فقهاء از نسل آن بزرگ فقيه‏نمودند،اين سد شكسته گرديد و آراء و نظريات فقهى جديد در عرصه زندگى‏مسلمانان طلوع و تجلى نمود و افكار و آراء جديد فقهى در عرصه زندگى مردم تابش‏نمود.و اين يك حادثه تاريخى درك موقعيت‏شيخ طوسى رابراى ما تسهيل مى‏نمايد.

در درك عظمت وى كافى است در نظر داشته باشيم كه تا سالها بعد از وى با وجود انبوه‏دانشمندان شيعه،هيچ عالمى توفيق نيافت كه شخصيت علمى و موقعيت او را تحت‏الشعاع خود قرار دهد.در علوم كلامى و فلسفى و معقول و منقول،تا ظهور خواجه‏نصير الدين طوسى(متوفى 672)و علامه بى‏مانند حسن بن يوسف مطهر حلى(متوفى‏726)،هيچ كس ياراى برابرى با عقايد كلامى وى را نداشت.در تفسير قرآن تاپيش از مجمع البيان امين الاسلام طبرسى(متوفى 548)هيچ كتاب تفسيرى همتاى‏«التبيان‏»او وجود نداشته است. مجمع البيان نيز همچنانكه مؤلفش گويد،از درياى‏بى‏كران معارف تبيان اقتباس نموده وخوشه‏هايى چيده است.

در فقه و اصول نيز تمام فقهاى بعد از او،ناقل فتاواى وى بوده‏اند و به احترام‏فقاهت و دانش او از خود راى و نظرى ابراز نمى‏داشتند تا اينكه محمد بن ادريس حلى(متوفى 598)برخاست و اجتهاد و مكتب فقهى شيعه را با جرات و تهور خاصى ازحالت ركود موجود و وضعكنواخت‏بيرون آورد.

گفتار بحر العلوم:

علامه سيد مهدى بحر العلوم كه خود از پيشوايان مكتب جعفرى و از باتقواترين‏علماى جهاناسلام مى‏باشد،در مورد شيخ طوسى مى‏گويد:

«محمد بن حسن طوسى،سرآمد طائفه اماميه و پرچمدار شريعت اسلام وپيشواى فرقه شيعه بعد از ائمه معصومين(سلام الله عليهم)است.او در آنچه متعلق به‏دين و مذهب است، مورد اعتماد ماست.او محقق اصول و فروع و تهذيب كننده‏معقول و منقول است.شيخ الطائفهما و رئيس شيعه على الاطلاق است.» (9)

فرزندان شيخ:

از شيخ الطائفه يك پسر به نام شيخ حسن به يادگار مانده است كه معروف به‏«شيخ ابو علىطوسى‏»است و او را در علم و عقل،همتاى پدر عاليقدرش دانسته‏اند.

مكتب فقهى و مرجعيت و حوزه درس او با شايستگى لازم به او رسيد.او در سال 455،يعنىپنج‏سال قبل از رحلت پدر به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمد.

مؤلف قاموس الرجال مى‏نويسد:«او فقيه،ثقه و بزرگوار است.تمام تصانيف‏پدر را بر خودش قرائت نموده است.ابن شهر آشوب گفته است:«از تاليفات او،«المرشد الى سبيلالتعبد»مى‏باشد.»شيخ شوشترى مى‏افزايد:«او نيز همانند پدر«امالى‏»دارد.» (10)

وفات شيخ:

شيخ بزرگوار ما در شب دوشنبه بيست و دوم ماه محرم سال چهارصد و شصت‏به رحمت ايزدى پيوست.در نجف اشرف در خانه خويش به خاك سپرده شد.اكنون‏خانه او مسجد شده است.بدين ترتيب جهان اسلام يكى از بزرگترين و نامورترين‏فقيهان خود را از دست داد. شخصيتى كه در تاريخ كمتر به نظير او در جامعيت‏برخورده‏ايم و هنوز فقهاى ما از پرتو وجوداو برخوردار هستند. (11)

عاش سعيدا و مات سعيدا رحمه الله

پى‏نوشتها:

1- نگارش و تهيه اين مقاله،توسط آقاى جهانشاه دارستانى دانشجوى دانشگاه علم و صنعتگروه 88صورت گرفته است.

2- آشنايى با علوم اسلامى،ص 295.

3- زيربناى تمدن و علوم اسلامى،تاليف نگارنده،صفحات 150 تا 170.

4- تاريخ ادبيات ايران،نوشته دكتر ذبيح الله صفا،ج 2،ص‏197.

5- قصص العلماء،تاليف ميرزا محمد تنكابنى،ص‏416 به بعد- تتمة المنتهى،تاليف شيخعباس قمى،حوادث قرن چهارم و پنجم،ص 450.

6- رجال نجاشى،ص‏403،چاپ جامعه مدرسين قم.

7- مقدمه التبيان،تاليف حاج آقا بزرگ تهرانى.

8- يادنامه هزاره شيخ طوسى،تاليف على دوانى،مقدمه.

9- روضات الجنات،ج‏6،ص 220.

10- قاموس الرجال،ج‏3،ص 358،كد معرفى 2024.

11- مقاله شيخ آقا بزرگ تهرانى به نقل از مقدمه ترجمه الغيبه شيخ طوسى(به نام تحفهقدسى).