7- شيخ ابو جعفر طوسى،مؤسس حوزه نجف (1)
(متولد 385-متوفى 460 ه.ق)
گفتار استاد:
«شيخ ابو جعفر طوسى،معروف به«شيخ الطائفه»از ستارگان بسيار درخشان جهاناسلام است.در فقه و اصول و حديث و تفسير و كلام و رجال تاليفات فراواندارد.اهل خراسان است. در سال 385 متولد شده و در سال 408 يعنى در23سالگى به بغداد مهاجرت كرد و تا پايان عمر در عراق ماند و پس از استادش سيدمرتضى علم الهدى،رياست علمى و فتوائى شيعه بهاو منتقل گرديد.
مدت پنجسال پيش شيخ مفيد درس خوانده است.ساليان دراز از خدمتشاگردمبرز شيخ مفيد،سيد مرتضى بهرهمند شده است.استادش سيد مرتضى در سال436 درگذشت و او 24 سال ديگر پس از استادش در قيد حيات بود.دوازده سالبعد از سيد در بغداد ماند،ولى بعد به علتيك سلسله آشوبها كه خانه وكاشانهاش به تاراج رفت،به نجف مهاجرت كرد و حوزه علميه را در آنجا تاسيسكرد و در سال 460 در همانجا درگذشت.قبرش در نجف معروف است. شيخطوسى كتابى در فقه دارد به نام«النهايه»كه در قديم الايام كتاب درسى طلاببوده است. كتاب ديگرى دارد به نام«المبسوط»كه فقه را وارد مرحله جديدىكرده است و در عصر خودش مشروحترين كتاب فقهى بوده است.كتاب ديگرىدارد به نام«الخلاف»كه در آنجا هم آراء فقهاء اهل سنت را بيان كرده،و هم راىشيعه را.شيخ طوسى كتابهاى ديگرى نيز در فقه دارد،قدماء تا حدود يك قرنپيش،اگر در فقه«شيخ»را به طور مطلق مىگفتند،[منظور آنان]شيخ طوسى بودو اگر«شيخان»مىگفتند مقصود شيخ مفيد و شيخ طوسى بوده است.
شيخ طوسى يكى از چند چهره معروفى است كه در سراسر فقه نامشان بردهمىشود.خاندان شيخ طوسى تا چند نسل همه از علماء و فقهاء بودهاند.پسرششيخ ابو على ملقب به«مفيد ثانى»،فقيه جليل القدرى است و بنا بر نقل مستدرك(ج3،ص 498)او كتابى دارد بهنام«امالى»و كتاب«النهايه»پدرش را نيز شرحكرده است.
مطابق نقل كتاب«لؤلؤة البحرين»دختران شيخ طوسى نيز فقيهه و فاضله بودهاند.
شيخ ابو على فرزندى دارد به نام«شيخ ابو الحسن»،بعد از پدرش مرجعيت ورياستحوزه علميه به او منتقل گرديد و بنا بر نقل«ابن عماد حنبلى»در كتابشذرات الذهب في اخبار من ذهب(ج 4،ص126 و127)در زمان اين فردبزرگ،زاهد و عالم،بوده است عماد طبرى گفته است اگر صلوات بر غير انبياءروا بود،من بر اين مرد صلوات مىفرستادم.او(پسر شيخ)در سال540 درگذشتهاست.» (2)
ولادت:
فقيه بزرگوار،محدث كبير،مفسر نامى،دانشمند پرآوازه،شيخ الطائفه،ابو جعفرمحمد بن حسن بن على طوسى،در رمضان سال 385 ه.ق در شهر«طوس»خراسانديده به جهان گشود. پس از طى تحصيلات مقدماتى در زادگاه خود،در سال 408 ه.قهنگامى كه23 ساله بود،بهبغداد عزيمت نمود.
در آن هنگام رياست مذهب جعفرى در زمان غيبت امام زمان(عج)با شيخبزرگوار و بزرگ پرچمدار شيعه،محمد بن محمد عكبرى بغدادى،معروف به شيخمفيد بود.پس شيخ طوسىملازمت او را اختيار كرد و شاگردى او را پذيرفت و تا پايانزندگى او از محضرش بهرهها برد.
در همين زمان از محضر مشايخ ديگر،مانند:حسين بن عبيد الله غضايرى(م 411)،ابن جنيد اسكافى(م 381)و احمد بن محمد بن موسى معروف به ابى الصلتاهوازى نيز كسب فيضنمود.
وى به علت هوش سرشار و ذكاوت فوق العادهاش مورد توجه استاد بزرگوارششيخ مفيد قرار گرفت.بدين جهت اكثر اوقات را با شيخ به سر مىبرد تا اينكه دررمضان سال413 ه.ق شيخ مفيد به جوار رحمت الهى شتافت.پس از رحلت اينمجتهد سترگ شيعه،رياست مذهب شيعه به داناترين و والا مقامترين شاگردش يعنىسيد مرتضى علم الهدى(برادر سيد رضى،گرد آورنده نهج البلاغه)رسيد.بدين خاطرشيخ طوسى بدو پيوست و از علوم الهى سرشارى كه از زبان او جارى مىگرديد،مستفيض شده و از چشمه گواراى علم و دانش او سيراب و بهرهمندگشت.
سيد مرتضى نيز كه در او لياقت و استعداد كامل را ديده بود،او را مورد عنايات وتوجهات خاصه خود قرار داده و او را به تدريس واداشت و مقررى قابل توجهى(12دينار در ماه)براى او تعيين نمود.بدين ترتيب شيخ طوسى23 سال نيز در ملازمت آنعالم بزرگوار به سر برد تااينكه سيد در ربيع الاول سال436 ه.ق،در سن 81 سالگىدرگذشت.
بعد از رحلت آية الله سيد مرتضى علم الهدى،رهبرى و پرچمدارى شيعه بهشيخ طوسى رسيد.در اين هنگام منزل شيخ در محله كرخ بغداد،پناهگاه و مقصد ومقصود مسلمانان بود. جهت درك محضر او علماء و دانشمندان بسيارى از سراسرسرزمين اسلامى،قصد بغداد را مىنمودند تا افتخار مجالست و شاگردى او را دريابند واز چشمه خروشان علم الهدى كه برزبان او جارى مىشد،استفاده برند.
بدينگونه شماره شاگردان وى از فقهاء و مجتهدين و علماء شيعه،به بيش ازسيصد تن رسيد ودر همان وقت چند صد نفر از علماى اهل سنت نيز از محضر اواستفاده مىكردند.
كتابهاى مرجع:
شيخ طوسى مؤلف دو كتاب از كتب اساسى و مرجع چهارگانه شيعه است.اينكتابها به نامهاى:«تهذيب الاحكام»و«الاستبصار»مىباشند و هر دو در زمينه روايات و احاديثى است كه جنبه فقهى و حكمى دارند.قابل توجه است كه كتب اربعه به وسيلهسه نفر نوشته شده است كه نام هر سه نفر آنان«محمد»مىباشد.في المثل:«محمد بنيعقوب كلينى»،«الكافى»را نوشته و در آن بيش از 16000 حديث را جمع آورى كردهاست.و شيخ صدوق،«محمد بن بابويه»كتاب«من لا يحضره الفقيه»را در احكام فقهتاليف كرده است و شيخ طوسى،«محمد بن حسن»نيز دو كتاب ديگر از اصول اربعه،يعنى«التهذيب»و«الاستبصار»را نوشته است.به اينترتيب به اين سه نفر،«محمدوناوائل»گويند.
سه نفر ديگر از بزرگترين علماى شيعه در اعصار اخير كتابهاى مهم ديگرىنگاشتهاند كه«محمدون اواخر»ناميده مىشوند كه عبارتند از:«علامه محمد باقرمجلسى»،مؤلف دائرة المعارف عظيم«بحار الانوار»در 110 جلد،و«محمد بن محسنفيض كاشانى»مؤلف كتاب گرانقدر«الوافى»و«محمد بن حر عاملى»،مؤلف كتابگرانبهاى«وسائل الشيعه»در 20 جلد.پساين هفت كتاب ارزشمند را در مجموع كتبسبعه شيعه مىنامند.
كرسى تدريس در بغداد:
آوازه علم و دانش و ورع و زهد و تقواى شيخ طوسى،همچنانكه از مرزهاىعراق گذشته و به اقصى نقاط دنيا رسيده بود،از ديواره هزار كنگره هزار قصر با عظمتخليفهعباسى نيز گذشت، به طورى كه«القائم بامر الله»خليفه عباسى،با همكارى آل بويهكرسى تدريس كلام را در مركز خلافتبراى او برقرار نمود.در آن روزگار بر اينكرسى،عظمت و رتبه والايى قائل بودند،به طورى كه آن را به بزرگترين دانشمند كشورواگذار مىنمودند و اين نشانه آن است كه در آن زمان بالاتر و والاتر از شيخ طوسى درتمام بغداد و سرزمينهاى اسلامى فرد ديگرى موجودنبود كه شايستگى تدريس راداشته باشد.
در آن روزگار خاندان ايرانى«آل بويه»در واقع امر بر بغداد حكومت مىكردند و خلفاى عباسى بيشتر از يك مقام تشريفاتى،عنوانى نداشتند.به طوريكه آل بويه هرگاهاراده مىكردند، مىتوانستند آنان را كنار زده،فرزند يا يكى از نزديكان خليفه را بهحكومت ظاهرى منصوب نمايند.اين نوع نمايشات براى ساكت كردن مردم عراق بودكه بسيارى از آنها از اهلنتبودند و خليفه را«امير المؤمنين»و خليفة الله و ظل اللهفي الارض مىدانستند!
آل بويه كه خاندان شيعه بودند،در ترويجشيعه و رهانيدن آنان از ظلم و ستمديگران،نقشبسيار مهمى را ايفا كردند،و نخستين بار شعائر و شعارهاى شيعه را مطرحساختند.
در سال447 ه.ق،تركان سلجوقى با استفاده از ضعف آل بويه به بغداد حملهنموده و با اشغال آن،حكومت آل بويه را منقرض نمودند.در اين هنگام عدهاى ازاوباش و اراذل به رهبرى عميد الملك وزير متعصب طغرل بيك،به محلههاىشيعه نشين حمله كرده،به قتل و غارت آنان پرداختند و بدين ترتيب يك قرن آزادىشيعيان در عراق به سر رسيد.قرنى كه با ظهور شيخ صدوق و سيد مرتضى و سيدرضى و شيخ مفيد،و برههاى از حيات علمى شيخ طوسى(ره) همراه بود.در اين يكقرن حكومت آل بويه،بسيارى از كتب معروف شيعه نگاشته شد و شيعيان توانستندمراسم مذهبى خود را از قبيل عزادارى عاشورا و ديگر مراسم و شعائر راآزادانه انجامدهند.
اما با سقوط آل بويه و روى كار آمدن خاندان سلجوقى،وضع به يك بارهدگرگون گرديد و دوباره آزار و اذيتشيعيان و قتل عام آنان آغاز گرديد و شيعيانمجبور شدند براى حفظ جان و ناموس خود تقيه نمايند.با حمله افراد متعصب و اراذلو اوباش به صفهاى عزادارى سيد الشهداء(ع)،مراسم عزادارى شيعيان نيز به ظاهرمتوقف گرديد و بسيارى از عزاداران كشتهشدند.
در يكى از اين حملات كه تحت نظارت وزير عبد الملك انجام گرفت،بسيارىاز شيعيان كشته شده و بسيارى از خانهها و مغازهها و مراكز علمى و كتابخانههاى شيعى به آتش كشيده شده و غارت گرديد.شيخ طوسى نيز از اين غارت در امان نماند،زيراهمانطور كه نوشته آمد،وى داراى بزرگترين كرسى تدريس در بغداد بود.عدهاى ازعلماء اهل سنت كه اين موضوع را خوش نداشتند و به شيخ حسادت مىكردند،بارهاكوشيده بودند كه با تهمت و افتراء شيخ رااز اين منصب كنار نمايند.
اما اين حسادتها،بالاخره كار خود را كرد و اراذل و اوباش به خانه شيخ حملهبرده و آن را به آتش كشيده و بسيارى از اموالش را به غارت بردند.كرسى تدريس شيخنيز به آتش كشيده شد و كتابخانه بزرگ و معروف او نيز كه محزن گنجينهها و ذخائرعلمى بود،طعمه حريق گشت و بسيارى از كتب نفيس و بىمانند او نيز در آتش جهل وتعصب نابود گرديد.علاوه بر آن كتابخانهاى كه به دستور شاهپور بن اردشير وزيربهاء الدوله ديلمى ساخته شده بود و يكى از بزرگترين و عظيمترين و معروفترين ومعتبرترين كتابخانههاى آن روزگار بود،و هزاران جلد كتاب خطى و نفيس كه از روىكتابهاى مختلف از سراسر جهان آن روز استنساخ شده بود و در آن نگهدارى مىشد،وقرآنهاى تذهيب كارى شده و قرآنهايى كه به وسيله بزرگترين خطاطان عرب نوشتهشده بود و به نفاست اين كتابخانه مىافزود،تماما توسط عدهاى از جاهلان متعصب وگمراه به آتش كشيده شد و تعداد زيادى از كتب منحصر به فرد،از جملهتعداد زيادى ازكتابها و تاليفات خود شيخ از بين رفت.» (3)
بعد از اين حادثه،اراذل و او باش به خانه شيخ حمله كردند تا وى را به قتلبرسانند،ولى چون او را نيافتند،وسايل منزل و كتابهاى او را به بازار آورده،پرچمها وعلمهايى كه شيعيان درعاشورا از آن استفاده مىنمودند،بر آنها افزوده و همگى را بهآتش كشانده و نابود ساختند.
در تاريخ ادبيات دكتر صفا،به نقل از«كامل التواريخ»ابن اثير،حوادث499 آمدهاست:
«در محرم سال 445،بين شيعه و سنى بغداد اختلافاتى كه از اواخر سال 444بروز كرده بود، شدت گرفت و دستههايى از تركان نيز در تعصبات شركت جسته،درنتيجه بسيارى از خانههاى محله كرخ بغداد كه مسكن شيعيان بود و خانههاى محلاتديگر طعمه آتش و با خاك يكسان شد.در سال449 خانه ابو جعفر طوسى،فقيه امامىدر كرخ به باد غارتمتعصبان رفت.» (4)
بعد از اين حادثه اسفبار كه ضايعات جبران ناپذيرى به جهان علم وارد ساخت،شيخ از بغدادخارج شده و به صورت متوارى به نجف اشرف رسيد.
«نجف اشرف»در آن هنگام ده كوچكى بود كه عده معدودى از شيعيان مشتاق،در جوار بارگاهمولاى متقيان امير المؤمنين على(ع)زندگى مىكردند.
بعد از فروكش كردن خشم و طغيان جاهلان،شيخ در نجف اشرف حوزهعلميهاى تاسيسنموده كه بزرگترين حوزه علميه در ميان شيعيان گرديد. (5)
گفتار نجاشى:
نجاشى(متوفى 450 ه.ق)،معاصر او در شان شيخ مىنويسد:
«ابو جعفر محمد بن حسن بن على طوسى،بزرگى از اصحاب ما،ثقه،عين ازشاگردان استاد ما ابو عبد الله(مفيد)مىباشد،او تاليفاتى دارد.يكى از آنها«تهذيبالاحكام»و آن كتاب بس بزرگى است،و ديگرى الاستبصار-النهايه-المفصح(درامامت)-ما لا يسع المكلف الاخلال به كتاب العدة(در اصول فقه)-كتاب الرجال منروى عن النبى(ص)و عن الائمة(ع)-كتاب فهرست كتب الشيعه و اسامى المصنفينالمبوسط(در فقه)-مقدمهاى در مدخل علم كلام-الايحاز(در ارث)-مسالة فى العملبخبر الواحد-كتاب ما يعلل و ما لا يعلل-كتاب الجمل و العقود-تلخيص الشافى(درامامت)-مسالة فى الاحوال-كتاب التبيان فى تفسير القرآن-شرحالمقدمة-رياضةالعقول-تمهيد الاصول،و شرح جمل العلم و العمل...» (6)
گفتار حاج آقا بزرگ تهرانى:
شيخ آقا بزرگ تهرانى،در مقدمه تفسير«التبيان»تاليف شيخ طوسى،از 48 كتابوى نام بردهاست.اين كتابها را مىتوان در موضوعات زير دسته بندى نمود:
1-تفسير قرآن،3 كتاب
2-فقه و احكام 11 كتاب
3-اصول فقه 2 كتاب
4-اخبار و احاديث3 كتاب
5-رجال و درايه3 كتاب
6-كلام و عقائد16 كتاب
7-ادعيه و مناجات 5 كتاب
8-مقتل و تاريخ 2 كتاب
9-پاسخ مسائل3 كتاب (7)
برخى از عناوين كتابها به اين قرار مىباشد:
النهايه-الخلاف-المبسوط-عدة الاصول-تفسير التبيان-تلخيصالشافىالغيبة-الفهرست-رجال-مصباح المتهجد و...
1-النهاية:
اين كتاب كه يكى از نخستين آثار شيخ است.وى فتاواى خود را درمسائل فقهى به عبارات و روايات نوشته و مسائلى را كه درباره آن روايتيا حديثىنيافته است متعرض نگرديده است.اين كتاب تا عصر محقق همانند شرائع محققمطرح بود.
2-المبسوط:
بر خلاف نهايه،اگر چه كتابى است فقهى،ولى در آن شيخ اجتهادنموده است و مسائل را با ديد كلامى و اصولى بررسى كرده و فتوا داده است.اين كتابفتاواى اجتهادى شيخ مىباشد.ازكتابهاى ديگر شيخ اين كتابها را مىتوان نام برد:
3-الخلاف:
در اين كتاب مباحث اخلاقى و موارد مورد اتفاق فريقين را بازگوكرده است.
«مفصح»(در امامت)،«لا يسع المكلف الاخلال به»(در اصول)،«عدة الاصول»(در علم اصول)، «الرجال»كه نام رجالى است كه از اصحاب پيامبر اكرم(ص)و يارانائمه معصومين(ع)روايت كردهاند.«فهرست»كه فهرست كتب شيعه و نام مؤلفان آنهامىباشد.«مقدمه»در علم كلام، «ايجاز»در فرائض رساله،«مساله در عمل به خبرواحد»رساله«ما يعلل و ما لا يعلل»،كتاب«رياض العقول»كه شرح مقدمه و در علم كلاماست.«تمهيد الاصول»كه شرح«جمل العلم والعمل»سيد مرتضى علم الهدى است.
كتاب«جمل العلم و العمل»،«كتابهاى عقود و تلخيص الشافى»در امامت.كتاب«التبيان»در تفسير قرآن.تفسير التبيان در 20 مجلد قرار دارد.اين كتاب در ساليان اخيربه صورت 10 مجلد به چاپ رسيده است.اين تفسير نخستين تفسير استدلالى شيعهاست.زيرا قبل از آن كتابهاىتفسيرى شيعه همگى روائى(يعنى مجموعه روايات واحاديث پيرامون آيات)بودند.
اين ابتكار شيخ،بعدها پىگيرى شد و بدين ترتيب يك سرى از ارزشمندترينتفاسير استدلالى شيعه به وجود آمد.از جمله«تفسير مجمع البيان»طبرسى در 10 جلد،تفسير گازر، تفسير المنهج،تفسير خلاصة المنهج،تفسير ابو الفتح رازى و اخيرا تفسيرالميزان و تفسير نمونه و دهها تفسير ديگر كه ما در كتاب«طبقات مفسران شيعه»درمجلدات پنجگانه شرح وتفصيل آنها را دادهايم.
ديگر كتابهاى شيخ عبارتند از:
رساله در تحريم فقاع(آب جو)
مسائل دمشقيه(كه دوازده مساله است.)
مسائل حلبيه مسائل حائريه
مسائل الياسيه(كه صد مساله است.)
مسائل جيلانيه(كه 24 مساله است)
مسائل در فرق ميان نبى و امام
رساله نقض بر ابن شاذان
رساله مختصر(در ادعيه و مناسك حج)
رساله مسائل ابن براج
كتاب مختصر مصباح المجتهد(در ادعيه كه همانند مفاتيح الجنان ثقة المحدثين
شيخ عباس قمى رايجبين مردم بوده است.)
كتاب انس التوحيد(در ادعيه)
كتاب الاقتصار فيما يجب على العباد
كتاب مختصر المصباح
كتاب اخبار مختار بن ابى عبيدة ثقفى
كتاب مقتل الحسين(در حادثه دلخراش كربلا)
كتاب اختيار الرجال كشى
كتاب مجالس(در اخبار و احاديث)
كتاب هدايه المسترشد و بصيرة المتعبد
كتابى در اصول و عقايد و كلام
مسائل رازيه در وعيد
مسائل فارسيه(در آيات قرآن)
و كتاب الغيبة كه در مورد زندگانى حضرت ولى عصر بقية الله الاعظم نوشته شدهاست و يكى از محكمترين و استدلالىترين كتب شيعه تا زمان خود شيخ و حتى امروزمىباشد.در اين كتاب به تمامى سؤالات و اشكالات مخالفين در مورد غيبت،تولد وطول عمر حضرت مهدى(عج)پاسخ داده شده است.اين كتاب در سالهاى اخير به فارسى ترجمه شده است،ولىاينك ناياب مىباشد.
مقام و موقعيتشيخ طوسى:
شيخ مفيد كه استاد شيخ طوسى است،نخستين شخصيت علمى در شيعه استكه علم كلام را تنظيم و تبويب نمود و آن را به عظمت و اعتبار خود رسانيد.شيخطوسى نيز اكثر كتب خود را در علم اصول و عقايد با بيانات كلامى درآميخته است.اينكار شيخ به علماى ديگر نيز جرات داد كه تفسير قرآن را با مشربهاى عقيدتى و فكرىگوناگونى عرضه بدارند.بدين ترتيب پس از شيخ،تفاسيرى با مشربهاى فلسفى وعرفانى و علمى به وجود آمد كه تاثير مهمى درتغيير افكار مسلمين باقى گذاشت.
يكى ديگر از تاثيرات و ابتكارات شيخ طوسى،استفاده از احاديث اهل سنت واستنتاج از مسائل كلامى آنان مىباشد.اين استفاده باعث ورود فرهنگ اهل سنت دركتب شيعه و انتقال آراء شيعه به ديگران بود.تفاسير مهمى چون مجمع البيان و تفسيرابو الفتوح رازى نيز از اين تاثير فرهنگى در امان نمانده و يك سرى مسائلى را كه مورداختلاف و يا انكار شيعيان مىباشد،در متن خود آوردند كه اخيرا عالم وارسته ومجاهد،علامه مرتضى عسكرى با تحقيقات سى ساله خود ريشه اين كجرويها را يافتهو آنها را افشا نمود كه تحقيقات ايشان درجاى خود ارزشمند مىباشد. (8)
مجتهدى كه مرجعيت مجتهدان را داشت:
از خصوصيات ديگر شيخ طوسى آن است كه تا مدت طولانى فقهاى شيعه راتحت تاثير آراء خود قرار داد،به طوريكه هيچ يك از فقها جرات نيافتند كه در برابر آراءفقهى شيخ،نظريات خود را ابراز نمايند.البته اين مسائل باعث ركود تكامل فقهى دربرههاى از زمان گرديد،ولى بعدها با درخششى كه برخى از فقهاء از نسل آن بزرگ فقيهنمودند،اين سد شكسته گرديد و آراء و نظريات فقهى جديد در عرصه زندگىمسلمانان طلوع و تجلى نمود و افكار و آراء جديد فقهى در عرصه زندگى مردم تابشنمود.و اين يك حادثه تاريخى درك موقعيتشيخ طوسى رابراى ما تسهيل مىنمايد.
در درك عظمت وى كافى است در نظر داشته باشيم كه تا سالها بعد از وى با وجود انبوهدانشمندان شيعه،هيچ عالمى توفيق نيافت كه شخصيت علمى و موقعيت او را تحتالشعاع خود قرار دهد.در علوم كلامى و فلسفى و معقول و منقول،تا ظهور خواجهنصير الدين طوسى(متوفى 672)و علامه بىمانند حسن بن يوسف مطهر حلى(متوفى726)،هيچ كس ياراى برابرى با عقايد كلامى وى را نداشت.در تفسير قرآن تاپيش از مجمع البيان امين الاسلام طبرسى(متوفى 548)هيچ كتاب تفسيرى همتاى«التبيان»او وجود نداشته است. مجمع البيان نيز همچنانكه مؤلفش گويد،از درياىبىكران معارف تبيان اقتباس نموده وخوشههايى چيده است.
در فقه و اصول نيز تمام فقهاى بعد از او،ناقل فتاواى وى بودهاند و به احترامفقاهت و دانش او از خود راى و نظرى ابراز نمىداشتند تا اينكه محمد بن ادريس حلى(متوفى 598)برخاست و اجتهاد و مكتب فقهى شيعه را با جرات و تهور خاصى ازحالت ركود موجود و وضعكنواختبيرون آورد.
گفتار بحر العلوم:
علامه سيد مهدى بحر العلوم كه خود از پيشوايان مكتب جعفرى و از باتقواترينعلماى جهاناسلام مىباشد،در مورد شيخ طوسى مىگويد:
«محمد بن حسن طوسى،سرآمد طائفه اماميه و پرچمدار شريعت اسلام وپيشواى فرقه شيعه بعد از ائمه معصومين(سلام الله عليهم)است.او در آنچه متعلق بهدين و مذهب است، مورد اعتماد ماست.او محقق اصول و فروع و تهذيب كنندهمعقول و منقول است.شيخ الطائفهما و رئيس شيعه على الاطلاق است.» (9)
فرزندان شيخ:
از شيخ الطائفه يك پسر به نام شيخ حسن به يادگار مانده است كه معروف به«شيخ ابو علىطوسى»است و او را در علم و عقل،همتاى پدر عاليقدرش دانستهاند.
مكتب فقهى و مرجعيت و حوزه درس او با شايستگى لازم به او رسيد.او در سال 455،يعنىپنجسال قبل از رحلت پدر به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمد.
مؤلف قاموس الرجال مىنويسد:«او فقيه،ثقه و بزرگوار است.تمام تصانيفپدر را بر خودش قرائت نموده است.ابن شهر آشوب گفته است:«از تاليفات او،«المرشد الى سبيلالتعبد»مىباشد.»شيخ شوشترى مىافزايد:«او نيز همانند پدر«امالى»دارد.» (10)
وفات شيخ:
شيخ بزرگوار ما در شب دوشنبه بيست و دوم ماه محرم سال چهارصد و شصتبه رحمت ايزدى پيوست.در نجف اشرف در خانه خويش به خاك سپرده شد.اكنونخانه او مسجد شده است.بدين ترتيب جهان اسلام يكى از بزرگترين و نامورترينفقيهان خود را از دست داد. شخصيتى كه در تاريخ كمتر به نظير او در جامعيتبرخوردهايم و هنوز فقهاى ما از پرتو وجوداو برخوردار هستند. (11)
عاش سعيدا و مات سعيدا رحمه الله
پىنوشتها:
1- نگارش و تهيه اين مقاله،توسط آقاى جهانشاه دارستانى دانشجوى دانشگاه علم و صنعتگروه 88صورت گرفته است.
2- آشنايى با علوم اسلامى،ص 295.
3- زيربناى تمدن و علوم اسلامى،تاليف نگارنده،صفحات 150 تا 170.
4- تاريخ ادبيات ايران،نوشته دكتر ذبيح الله صفا،ج 2،ص197.
5- قصص العلماء،تاليف ميرزا محمد تنكابنى،ص416 به بعد- تتمة المنتهى،تاليف شيخعباس قمى،حوادث قرن چهارم و پنجم،ص 450.
6- رجال نجاشى،ص403،چاپ جامعه مدرسين قم.
7- مقدمه التبيان،تاليف حاج آقا بزرگ تهرانى.
8- يادنامه هزاره شيخ طوسى،تاليف على دوانى،مقدمه.
9- روضات الجنات،ج6،ص 220.
10- قاموس الرجال،ج3،ص 358،كد معرفى 2024.
11- مقاله شيخ آقا بزرگ تهرانى به نقل از مقدمه ترجمه الغيبه شيخ طوسى(به نام تحفهقدسى).
7- شيخ ابو جعفر طوسى،مؤسس حوزه نجف (1)
(متولد 385-متوفى 460 ه.ق)
گفتار استاد:
«شيخ ابو جعفر طوسى،معروف به«شيخ الطائفه»از ستارگان بسيار درخشان جهاناسلام است.در فقه و اصول و حديث و تفسير و كلام و رجال تاليفات فراواندارد.اهل خراسان است. در سال 385 متولد شده و در سال 408 يعنى در23سالگى به بغداد مهاجرت كرد و تا پايان عمر در عراق ماند و پس از استادش سيدمرتضى علم الهدى،رياست علمى و فتوائى شيعه بهاو منتقل گرديد.
مدت پنجسال پيش شيخ مفيد درس خوانده است.ساليان دراز از خدمتشاگردمبرز شيخ مفيد،سيد مرتضى بهرهمند شده است.استادش سيد مرتضى در سال436 درگذشت و او 24 سال ديگر پس از استادش در قيد حيات بود.دوازده سالبعد از سيد در بغداد ماند،ولى بعد به علتيك سلسله آشوبها كه خانه وكاشانهاش به تاراج رفت،به نجف مهاجرت كرد و حوزه علميه را در آنجا تاسيسكرد و در سال 460 در همانجا درگذشت.قبرش در نجف معروف است. شيخطوسى كتابى در فقه دارد به نام«النهايه»كه در قديم الايام كتاب درسى طلاببوده است. كتاب ديگرى دارد به نام«المبسوط»كه فقه را وارد مرحله جديدىكرده است و در عصر خودش مشروحترين كتاب فقهى بوده است.كتاب ديگرىدارد به نام«الخلاف»كه در آنجا هم آراء فقهاء اهل سنت را بيان كرده،و هم راىشيعه را.شيخ طوسى كتابهاى ديگرى نيز در فقه دارد،قدماء تا حدود يك قرنپيش،اگر در فقه«شيخ»را به طور مطلق مىگفتند،[منظور آنان]شيخ طوسى بودو اگر«شيخان»مىگفتند مقصود شيخ مفيد و شيخ طوسى بوده است.
شيخ طوسى يكى از چند چهره معروفى است كه در سراسر فقه نامشان بردهمىشود.خاندان شيخ طوسى تا چند نسل همه از علماء و فقهاء بودهاند.پسرششيخ ابو على ملقب به«مفيد ثانى»،فقيه جليل القدرى است و بنا بر نقل مستدرك(ج3،ص 498)او كتابى دارد بهنام«امالى»و كتاب«النهايه»پدرش را نيز شرحكرده است.
مطابق نقل كتاب«لؤلؤة البحرين»دختران شيخ طوسى نيز فقيهه و فاضله بودهاند.
شيخ ابو على فرزندى دارد به نام«شيخ ابو الحسن»،بعد از پدرش مرجعيت ورياستحوزه علميه به او منتقل گرديد و بنا بر نقل«ابن عماد حنبلى»در كتابشذرات الذهب في اخبار من ذهب(ج 4،ص126 و127)در زمان اين فردبزرگ،زاهد و عالم،بوده است عماد طبرى گفته است اگر صلوات بر غير انبياءروا بود،من بر اين مرد صلوات مىفرستادم.او(پسر شيخ)در سال540 درگذشتهاست.» (2)
ولادت:
فقيه بزرگوار،محدث كبير،مفسر نامى،دانشمند پرآوازه،شيخ الطائفه،ابو جعفرمحمد بن حسن بن على طوسى،در رمضان سال 385 ه.ق در شهر«طوس»خراسانديده به جهان گشود. پس از طى تحصيلات مقدماتى در زادگاه خود،در سال 408 ه.قهنگامى كه23 ساله بود،بهبغداد عزيمت نمود.
در آن هنگام رياست مذهب جعفرى در زمان غيبت امام زمان(عج)با شيخبزرگوار و بزرگ پرچمدار شيعه،محمد بن محمد عكبرى بغدادى،معروف به شيخمفيد بود.پس شيخ طوسىملازمت او را اختيار كرد و شاگردى او را پذيرفت و تا پايانزندگى او از محضرش بهرهها برد.
در همين زمان از محضر مشايخ ديگر،مانند:حسين بن عبيد الله غضايرى(م 411)،ابن جنيد اسكافى(م 381)و احمد بن محمد بن موسى معروف به ابى الصلتاهوازى نيز كسب فيضنمود.
وى به علت هوش سرشار و ذكاوت فوق العادهاش مورد توجه استاد بزرگوارششيخ مفيد قرار گرفت.بدين جهت اكثر اوقات را با شيخ به سر مىبرد تا اينكه دررمضان سال413 ه.ق شيخ مفيد به جوار رحمت الهى شتافت.پس از رحلت اينمجتهد سترگ شيعه،رياست مذهب شيعه به داناترين و والا مقامترين شاگردش يعنىسيد مرتضى علم الهدى(برادر سيد رضى،گرد آورنده نهج البلاغه)رسيد.بدين خاطرشيخ طوسى بدو پيوست و از علوم الهى سرشارى كه از زبان او جارى مىگرديد،مستفيض شده و از چشمه گواراى علم و دانش او سيراب و بهرهمندگشت.
سيد مرتضى نيز كه در او لياقت و استعداد كامل را ديده بود،او را مورد عنايات وتوجهات خاصه خود قرار داده و او را به تدريس واداشت و مقررى قابل توجهى(12دينار در ماه)براى او تعيين نمود.بدين ترتيب شيخ طوسى23 سال نيز در ملازمت آنعالم بزرگوار به سر برد تااينكه سيد در ربيع الاول سال436 ه.ق،در سن 81 سالگىدرگذشت.
بعد از رحلت آية الله سيد مرتضى علم الهدى،رهبرى و پرچمدارى شيعه بهشيخ طوسى رسيد.در اين هنگام منزل شيخ در محله كرخ بغداد،پناهگاه و مقصد ومقصود مسلمانان بود. جهت درك محضر او علماء و دانشمندان بسيارى از سراسرسرزمين اسلامى،قصد بغداد را مىنمودند تا افتخار مجالست و شاگردى او را دريابند واز چشمه خروشان علم الهدى كه برزبان او جارى مىشد،استفاده برند.
بدينگونه شماره شاگردان وى از فقهاء و مجتهدين و علماء شيعه،به بيش ازسيصد تن رسيد ودر همان وقت چند صد نفر از علماى اهل سنت نيز از محضر اواستفاده مىكردند.
كتابهاى مرجع:
شيخ طوسى مؤلف دو كتاب از كتب اساسى و مرجع چهارگانه شيعه است.اينكتابها به نامهاى:«تهذيب الاحكام»و«الاستبصار»مىباشند و هر دو در زمينه روايات و احاديثى است كه جنبه فقهى و حكمى دارند.قابل توجه است كه كتب اربعه به وسيلهسه نفر نوشته شده است كه نام هر سه نفر آنان«محمد»مىباشد.في المثل:«محمد بنيعقوب كلينى»،«الكافى»را نوشته و در آن بيش از 16000 حديث را جمع آورى كردهاست.و شيخ صدوق،«محمد بن بابويه»كتاب«من لا يحضره الفقيه»را در احكام فقهتاليف كرده است و شيخ طوسى،«محمد بن حسن»نيز دو كتاب ديگر از اصول اربعه،يعنى«التهذيب»و«الاستبصار»را نوشته است.به اينترتيب به اين سه نفر،«محمدوناوائل»گويند.
سه نفر ديگر از بزرگترين علماى شيعه در اعصار اخير كتابهاى مهم ديگرىنگاشتهاند كه«محمدون اواخر»ناميده مىشوند كه عبارتند از:«علامه محمد باقرمجلسى»،مؤلف دائرة المعارف عظيم«بحار الانوار»در 110 جلد،و«محمد بن محسنفيض كاشانى»مؤلف كتاب گرانقدر«الوافى»و«محمد بن حر عاملى»،مؤلف كتابگرانبهاى«وسائل الشيعه»در 20 جلد.پساين هفت كتاب ارزشمند را در مجموع كتبسبعه شيعه مىنامند.
كرسى تدريس در بغداد:
آوازه علم و دانش و ورع و زهد و تقواى شيخ طوسى،همچنانكه از مرزهاىعراق گذشته و به اقصى نقاط دنيا رسيده بود،از ديواره هزار كنگره هزار قصر با عظمتخليفهعباسى نيز گذشت، به طورى كه«القائم بامر الله»خليفه عباسى،با همكارى آل بويهكرسى تدريس كلام را در مركز خلافتبراى او برقرار نمود.در آن روزگار بر اينكرسى،عظمت و رتبه والايى قائل بودند،به طورى كه آن را به بزرگترين دانشمند كشورواگذار مىنمودند و اين نشانه آن است كه در آن زمان بالاتر و والاتر از شيخ طوسى درتمام بغداد و سرزمينهاى اسلامى فرد ديگرى موجودنبود كه شايستگى تدريس راداشته باشد.
در آن روزگار خاندان ايرانى«آل بويه»در واقع امر بر بغداد حكومت مىكردند و خلفاى عباسى بيشتر از يك مقام تشريفاتى،عنوانى نداشتند.به طوريكه آل بويه هرگاهاراده مىكردند، مىتوانستند آنان را كنار زده،فرزند يا يكى از نزديكان خليفه را بهحكومت ظاهرى منصوب نمايند.اين نوع نمايشات براى ساكت كردن مردم عراق بودكه بسيارى از آنها از اهلنتبودند و خليفه را«امير المؤمنين»و خليفة الله و ظل اللهفي الارض مىدانستند!
آل بويه كه خاندان شيعه بودند،در ترويجشيعه و رهانيدن آنان از ظلم و ستمديگران،نقشبسيار مهمى را ايفا كردند،و نخستين بار شعائر و شعارهاى شيعه را مطرحساختند.
در سال447 ه.ق،تركان سلجوقى با استفاده از ضعف آل بويه به بغداد حملهنموده و با اشغال آن،حكومت آل بويه را منقرض نمودند.در اين هنگام عدهاى ازاوباش و اراذل به رهبرى عميد الملك وزير متعصب طغرل بيك،به محلههاىشيعه نشين حمله كرده،به قتل و غارت آنان پرداختند و بدين ترتيب يك قرن آزادىشيعيان در عراق به سر رسيد.قرنى كه با ظهور شيخ صدوق و سيد مرتضى و سيدرضى و شيخ مفيد،و برههاى از حيات علمى شيخ طوسى(ره) همراه بود.در اين يكقرن حكومت آل بويه،بسيارى از كتب معروف شيعه نگاشته شد و شيعيان توانستندمراسم مذهبى خود را از قبيل عزادارى عاشورا و ديگر مراسم و شعائر راآزادانه انجامدهند.
اما با سقوط آل بويه و روى كار آمدن خاندان سلجوقى،وضع به يك بارهدگرگون گرديد و دوباره آزار و اذيتشيعيان و قتل عام آنان آغاز گرديد و شيعيانمجبور شدند براى حفظ جان و ناموس خود تقيه نمايند.با حمله افراد متعصب و اراذلو اوباش به صفهاى عزادارى سيد الشهداء(ع)،مراسم عزادارى شيعيان نيز به ظاهرمتوقف گرديد و بسيارى از عزاداران كشتهشدند.
در يكى از اين حملات كه تحت نظارت وزير عبد الملك انجام گرفت،بسيارىاز شيعيان كشته شده و بسيارى از خانهها و مغازهها و مراكز علمى و كتابخانههاى شيعى به آتش كشيده شده و غارت گرديد.شيخ طوسى نيز از اين غارت در امان نماند،زيراهمانطور كه نوشته آمد،وى داراى بزرگترين كرسى تدريس در بغداد بود.عدهاى ازعلماء اهل سنت كه اين موضوع را خوش نداشتند و به شيخ حسادت مىكردند،بارهاكوشيده بودند كه با تهمت و افتراء شيخ رااز اين منصب كنار نمايند.
اما اين حسادتها،بالاخره كار خود را كرد و اراذل و اوباش به خانه شيخ حملهبرده و آن را به آتش كشيده و بسيارى از اموالش را به غارت بردند.كرسى تدريس شيخنيز به آتش كشيده شد و كتابخانه بزرگ و معروف او نيز كه محزن گنجينهها و ذخائرعلمى بود،طعمه حريق گشت و بسيارى از كتب نفيس و بىمانند او نيز در آتش جهل وتعصب نابود گرديد.علاوه بر آن كتابخانهاى كه به دستور شاهپور بن اردشير وزيربهاء الدوله ديلمى ساخته شده بود و يكى از بزرگترين و عظيمترين و معروفترين ومعتبرترين كتابخانههاى آن روزگار بود،و هزاران جلد كتاب خطى و نفيس كه از روىكتابهاى مختلف از سراسر جهان آن روز استنساخ شده بود و در آن نگهدارى مىشد،وقرآنهاى تذهيب كارى شده و قرآنهايى كه به وسيله بزرگترين خطاطان عرب نوشتهشده بود و به نفاست اين كتابخانه مىافزود،تماما توسط عدهاى از جاهلان متعصب وگمراه به آتش كشيده شد و تعداد زيادى از كتب منحصر به فرد،از جملهتعداد زيادى ازكتابها و تاليفات خود شيخ از بين رفت.» (3)
بعد از اين حادثه،اراذل و او باش به خانه شيخ حمله كردند تا وى را به قتلبرسانند،ولى چون او را نيافتند،وسايل منزل و كتابهاى او را به بازار آورده،پرچمها وعلمهايى كه شيعيان درعاشورا از آن استفاده مىنمودند،بر آنها افزوده و همگى را بهآتش كشانده و نابود ساختند.
در تاريخ ادبيات دكتر صفا،به نقل از«كامل التواريخ»ابن اثير،حوادث499 آمدهاست:
«در محرم سال 445،بين شيعه و سنى بغداد اختلافاتى كه از اواخر سال 444بروز كرده بود، شدت گرفت و دستههايى از تركان نيز در تعصبات شركت جسته،درنتيجه بسيارى از خانههاى محله كرخ بغداد كه مسكن شيعيان بود و خانههاى محلاتديگر طعمه آتش و با خاك يكسان شد.در سال449 خانه ابو جعفر طوسى،فقيه امامىدر كرخ به باد غارتمتعصبان رفت.» (4)
بعد از اين حادثه اسفبار كه ضايعات جبران ناپذيرى به جهان علم وارد ساخت،شيخ از بغدادخارج شده و به صورت متوارى به نجف اشرف رسيد.
«نجف اشرف»در آن هنگام ده كوچكى بود كه عده معدودى از شيعيان مشتاق،در جوار بارگاهمولاى متقيان امير المؤمنين على(ع)زندگى مىكردند.
بعد از فروكش كردن خشم و طغيان جاهلان،شيخ در نجف اشرف حوزهعلميهاى تاسيسنموده كه بزرگترين حوزه علميه در ميان شيعيان گرديد. (5)
گفتار نجاشى:
نجاشى(متوفى 450 ه.ق)،معاصر او در شان شيخ مىنويسد:
«ابو جعفر محمد بن حسن بن على طوسى،بزرگى از اصحاب ما،ثقه،عين ازشاگردان استاد ما ابو عبد الله(مفيد)مىباشد،او تاليفاتى دارد.يكى از آنها«تهذيبالاحكام»و آن كتاب بس بزرگى است،و ديگرى الاستبصار-النهايه-المفصح(درامامت)-ما لا يسع المكلف الاخلال به كتاب العدة(در اصول فقه)-كتاب الرجال منروى عن النبى(ص)و عن الائمة(ع)-كتاب فهرست كتب الشيعه و اسامى المصنفينالمبوسط(در فقه)-مقدمهاى در مدخل علم كلام-الايحاز(در ارث)-مسالة فى العملبخبر الواحد-كتاب ما يعلل و ما لا يعلل-كتاب الجمل و العقود-تلخيص الشافى(درامامت)-مسالة فى الاحوال-كتاب التبيان فى تفسير القرآن-شرحالمقدمة-رياضةالعقول-تمهيد الاصول،و شرح جمل العلم و العمل...» (6)
گفتار حاج آقا بزرگ تهرانى:
شيخ آقا بزرگ تهرانى،در مقدمه تفسير«التبيان»تاليف شيخ طوسى،از 48 كتابوى نام بردهاست.اين كتابها را مىتوان در موضوعات زير دسته بندى نمود:
1-تفسير قرآن،3 كتاب
2-فقه و احكام 11 كتاب
3-اصول فقه 2 كتاب
4-اخبار و احاديث3 كتاب
5-رجال و درايه3 كتاب
6-كلام و عقائد16 كتاب
7-ادعيه و مناجات 5 كتاب
8-مقتل و تاريخ 2 كتاب
9-پاسخ مسائل3 كتاب (7)
برخى از عناوين كتابها به اين قرار مىباشد:
النهايه-الخلاف-المبسوط-عدة الاصول-تفسير التبيان-تلخيصالشافىالغيبة-الفهرست-رجال-مصباح المتهجد و...
1-النهاية:
اين كتاب كه يكى از نخستين آثار شيخ است.وى فتاواى خود را درمسائل فقهى به عبارات و روايات نوشته و مسائلى را كه درباره آن روايتيا حديثىنيافته است متعرض نگرديده است.اين كتاب تا عصر محقق همانند شرائع محققمطرح بود.
2-المبسوط:
بر خلاف نهايه،اگر چه كتابى است فقهى،ولى در آن شيخ اجتهادنموده است و مسائل را با ديد كلامى و اصولى بررسى كرده و فتوا داده است.اين كتابفتاواى اجتهادى شيخ مىباشد.ازكتابهاى ديگر شيخ اين كتابها را مىتوان نام برد:
3-الخلاف:
در اين كتاب مباحث اخلاقى و موارد مورد اتفاق فريقين را بازگوكرده است.
«مفصح»(در امامت)،«لا يسع المكلف الاخلال به»(در اصول)،«عدة الاصول»(در علم اصول)، «الرجال»كه نام رجالى است كه از اصحاب پيامبر اكرم(ص)و يارانائمه معصومين(ع)روايت كردهاند.«فهرست»كه فهرست كتب شيعه و نام مؤلفان آنهامىباشد.«مقدمه»در علم كلام، «ايجاز»در فرائض رساله،«مساله در عمل به خبرواحد»رساله«ما يعلل و ما لا يعلل»،كتاب«رياض العقول»كه شرح مقدمه و در علم كلاماست.«تمهيد الاصول»كه شرح«جمل العلم والعمل»سيد مرتضى علم الهدى است.
كتاب«جمل العلم و العمل»،«كتابهاى عقود و تلخيص الشافى»در امامت.كتاب«التبيان»در تفسير قرآن.تفسير التبيان در 20 مجلد قرار دارد.اين كتاب در ساليان اخيربه صورت 10 مجلد به چاپ رسيده است.اين تفسير نخستين تفسير استدلالى شيعهاست.زيرا قبل از آن كتابهاىتفسيرى شيعه همگى روائى(يعنى مجموعه روايات واحاديث پيرامون آيات)بودند.
اين ابتكار شيخ،بعدها پىگيرى شد و بدين ترتيب يك سرى از ارزشمندترينتفاسير استدلالى شيعه به وجود آمد.از جمله«تفسير مجمع البيان»طبرسى در 10 جلد،تفسير گازر، تفسير المنهج،تفسير خلاصة المنهج،تفسير ابو الفتح رازى و اخيرا تفسيرالميزان و تفسير نمونه و دهها تفسير ديگر كه ما در كتاب«طبقات مفسران شيعه»درمجلدات پنجگانه شرح وتفصيل آنها را دادهايم.
ديگر كتابهاى شيخ عبارتند از:
رساله در تحريم فقاع(آب جو)
مسائل دمشقيه(كه دوازده مساله است.)
مسائل حلبيه مسائل حائريه
مسائل الياسيه(كه صد مساله است.)
مسائل جيلانيه(كه 24 مساله است)
مسائل در فرق ميان نبى و امام
رساله نقض بر ابن شاذان
رساله مختصر(در ادعيه و مناسك حج)
رساله مسائل ابن براج
كتاب مختصر مصباح المجتهد(در ادعيه كه همانند مفاتيح الجنان ثقة المحدثين
شيخ عباس قمى رايجبين مردم بوده است.)
كتاب انس التوحيد(در ادعيه)
كتاب الاقتصار فيما يجب على العباد
كتاب مختصر المصباح
كتاب اخبار مختار بن ابى عبيدة ثقفى
كتاب مقتل الحسين(در حادثه دلخراش كربلا)
كتاب اختيار الرجال كشى
كتاب مجالس(در اخبار و احاديث)
كتاب هدايه المسترشد و بصيرة المتعبد
كتابى در اصول و عقايد و كلام
مسائل رازيه در وعيد
مسائل فارسيه(در آيات قرآن)
و كتاب الغيبة كه در مورد زندگانى حضرت ولى عصر بقية الله الاعظم نوشته شدهاست و يكى از محكمترين و استدلالىترين كتب شيعه تا زمان خود شيخ و حتى امروزمىباشد.در اين كتاب به تمامى سؤالات و اشكالات مخالفين در مورد غيبت،تولد وطول عمر حضرت مهدى(عج)پاسخ داده شده است.اين كتاب در سالهاى اخير به فارسى ترجمه شده است،ولىاينك ناياب مىباشد.
مقام و موقعيتشيخ طوسى:
شيخ مفيد كه استاد شيخ طوسى است،نخستين شخصيت علمى در شيعه استكه علم كلام را تنظيم و تبويب نمود و آن را به عظمت و اعتبار خود رسانيد.شيخطوسى نيز اكثر كتب خود را در علم اصول و عقايد با بيانات كلامى درآميخته است.اينكار شيخ به علماى ديگر نيز جرات داد كه تفسير قرآن را با مشربهاى عقيدتى و فكرىگوناگونى عرضه بدارند.بدين ترتيب پس از شيخ،تفاسيرى با مشربهاى فلسفى وعرفانى و علمى به وجود آمد كه تاثير مهمى درتغيير افكار مسلمين باقى گذاشت.
يكى ديگر از تاثيرات و ابتكارات شيخ طوسى،استفاده از احاديث اهل سنت واستنتاج از مسائل كلامى آنان مىباشد.اين استفاده باعث ورود فرهنگ اهل سنت دركتب شيعه و انتقال آراء شيعه به ديگران بود.تفاسير مهمى چون مجمع البيان و تفسيرابو الفتوح رازى نيز از اين تاثير فرهنگى در امان نمانده و يك سرى مسائلى را كه مورداختلاف و يا انكار شيعيان مىباشد،در متن خود آوردند كه اخيرا عالم وارسته ومجاهد،علامه مرتضى عسكرى با تحقيقات سى ساله خود ريشه اين كجرويها را يافتهو آنها را افشا نمود كه تحقيقات ايشان درجاى خود ارزشمند مىباشد. (8)
مجتهدى كه مرجعيت مجتهدان را داشت:
از خصوصيات ديگر شيخ طوسى آن است كه تا مدت طولانى فقهاى شيعه راتحت تاثير آراء خود قرار داد،به طوريكه هيچ يك از فقها جرات نيافتند كه در برابر آراءفقهى شيخ،نظريات خود را ابراز نمايند.البته اين مسائل باعث ركود تكامل فقهى دربرههاى از زمان گرديد،ولى بعدها با درخششى كه برخى از فقهاء از نسل آن بزرگ فقيهنمودند،اين سد شكسته گرديد و آراء و نظريات فقهى جديد در عرصه زندگىمسلمانان طلوع و تجلى نمود و افكار و آراء جديد فقهى در عرصه زندگى مردم تابشنمود.و اين يك حادثه تاريخى درك موقعيتشيخ طوسى رابراى ما تسهيل مىنمايد.
در درك عظمت وى كافى است در نظر داشته باشيم كه تا سالها بعد از وى با وجود انبوهدانشمندان شيعه،هيچ عالمى توفيق نيافت كه شخصيت علمى و موقعيت او را تحتالشعاع خود قرار دهد.در علوم كلامى و فلسفى و معقول و منقول،تا ظهور خواجهنصير الدين طوسى(متوفى 672)و علامه بىمانند حسن بن يوسف مطهر حلى(متوفى726)،هيچ كس ياراى برابرى با عقايد كلامى وى را نداشت.در تفسير قرآن تاپيش از مجمع البيان امين الاسلام طبرسى(متوفى 548)هيچ كتاب تفسيرى همتاى«التبيان»او وجود نداشته است. مجمع البيان نيز همچنانكه مؤلفش گويد،از درياىبىكران معارف تبيان اقتباس نموده وخوشههايى چيده است.
در فقه و اصول نيز تمام فقهاى بعد از او،ناقل فتاواى وى بودهاند و به احترامفقاهت و دانش او از خود راى و نظرى ابراز نمىداشتند تا اينكه محمد بن ادريس حلى(متوفى 598)برخاست و اجتهاد و مكتب فقهى شيعه را با جرات و تهور خاصى ازحالت ركود موجود و وضعكنواختبيرون آورد.
گفتار بحر العلوم:
علامه سيد مهدى بحر العلوم كه خود از پيشوايان مكتب جعفرى و از باتقواترينعلماى جهاناسلام مىباشد،در مورد شيخ طوسى مىگويد:
«محمد بن حسن طوسى،سرآمد طائفه اماميه و پرچمدار شريعت اسلام وپيشواى فرقه شيعه بعد از ائمه معصومين(سلام الله عليهم)است.او در آنچه متعلق بهدين و مذهب است، مورد اعتماد ماست.او محقق اصول و فروع و تهذيب كنندهمعقول و منقول است.شيخ الطائفهما و رئيس شيعه على الاطلاق است.» (9)
فرزندان شيخ:
از شيخ الطائفه يك پسر به نام شيخ حسن به يادگار مانده است كه معروف به«شيخ ابو علىطوسى»است و او را در علم و عقل،همتاى پدر عاليقدرش دانستهاند.
مكتب فقهى و مرجعيت و حوزه درس او با شايستگى لازم به او رسيد.او در سال 455،يعنىپنجسال قبل از رحلت پدر به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمد.
مؤلف قاموس الرجال مىنويسد:«او فقيه،ثقه و بزرگوار است.تمام تصانيفپدر را بر خودش قرائت نموده است.ابن شهر آشوب گفته است:«از تاليفات او،«المرشد الى سبيلالتعبد»مىباشد.»شيخ شوشترى مىافزايد:«او نيز همانند پدر«امالى»دارد.» (10)
وفات شيخ:
شيخ بزرگوار ما در شب دوشنبه بيست و دوم ماه محرم سال چهارصد و شصتبه رحمت ايزدى پيوست.در نجف اشرف در خانه خويش به خاك سپرده شد.اكنونخانه او مسجد شده است.بدين ترتيب جهان اسلام يكى از بزرگترين و نامورترينفقيهان خود را از دست داد. شخصيتى كه در تاريخ كمتر به نظير او در جامعيتبرخوردهايم و هنوز فقهاى ما از پرتو وجوداو برخوردار هستند. (11)
عاش سعيدا و مات سعيدا رحمه الله
پىنوشتها:
1- نگارش و تهيه اين مقاله،توسط آقاى جهانشاه دارستانى دانشجوى دانشگاه علم و صنعتگروه 88صورت گرفته است.
2- آشنايى با علوم اسلامى،ص 295.
3- زيربناى تمدن و علوم اسلامى،تاليف نگارنده،صفحات 150 تا 170.
4- تاريخ ادبيات ايران،نوشته دكتر ذبيح الله صفا،ج 2،ص197.
5- قصص العلماء،تاليف ميرزا محمد تنكابنى،ص416 به بعد- تتمة المنتهى،تاليف شيخعباس قمى،حوادث قرن چهارم و پنجم،ص 450.
6- رجال نجاشى،ص403،چاپ جامعه مدرسين قم.
7- مقدمه التبيان،تاليف حاج آقا بزرگ تهرانى.
8- يادنامه هزاره شيخ طوسى،تاليف على دوانى،مقدمه.
9- روضات الجنات،ج6،ص 220.
10- قاموس الرجال،ج3،ص 358،كد معرفى 2024.
11- مقاله شيخ آقا بزرگ تهرانى به نقل از مقدمه ترجمه الغيبه شيخ طوسى(به نام تحفهقدسى).