تنهائيها ، احساس بی پناهیها ، پوچ انگاریها علم جهان را با انسانسازگار میكند و ايمان انسان را با خودش . نياز انسان به علم و ايمان تواما ، سخت توجه انديشمندان را اعم ازمذهبی و غير مذهبی برانگيخته است . علامه محمد اقبال لاهوری میگويد : بشريت امروز به سه چيز نيازمند است : تعبيری روحانی از جهان ، آزادیروحانی فرد ، و اصولی اساسی و دارای تاثير جهانی كه تكامل اجتماع بشری رابر مبنای روحانی توجيه كند شك نيست كه اروپای جديد ، دستگاههایانديشهای و مثالی در اين رشتهها تاسيس كرده است ، ولی تجربه نشان میدهدكه حقيقتی كه از راه عقل محض به دست آيد ، نمیتواند آن حرارت اعتقادزندهای را داشته باشد كه تنها با الهام شخصی حاصل میشود به همين دليلاست كه عقل محض چندان تاثيری در نوع بشر نكرده ، در صورتی كه دين ،پيوسته مايه ارتقای افراد و تغيير شكل جوامع بشری بوده مثاليگری اروپاهرگز به صورت عامل زندهای در حيات آن نيامده و نتيجه آن من سرگردانیاست كه در ميان دموكراسيهای ناسازگار با يكديگر به جستجوی خود میپردازدكه كار آنها منحصرا بهرهكشی از درويشان به سود توانگران است سخن مراباور كنيد كه اروپای امروز بزرگترين مانع در راه پيشرفت اخلاق بشريتاست از طرف ديگر مسلمانان مالك انديشهها و كمال مطلوبهائی مطلق ، مبنیبر وحيی میباشند كه چون از درونیترين ژرفای زندگی بيان میشود ، به ظاهریبودن آن رنگ باطنی میدهد برای فرد مسلمان شالوده روحانی زندگی ، امریاعتقادی است و برای دفاع از اين اعتقاد به آسانی جان |